اعتصابات کارگران نفت ضربهای قاطع به شریان هستی رژیم فاشیستی ایران
اعتصابات کارگران نفت (معیشتی و یا سیاسی) بزرگترین و سهمگینترین
ضربات را بر بنیان اقتصادی و سیاسی رژیم فاشیستی ایران وارد میآورد. در تاریخ مبارزات کارگری، کارگران صنایع نفت تا کنون نقش کلیدی در تحولات اجتماعی ایفا کردهاند. در ملی شدن صنعت نفت در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق، این کارگران بودند که حرف آخر را زدند و با اعتصاب خود به سلطه اقتصادی امپریالیسم انگلستان در ایران قاطعترین ضربه را وارد ساختند. در سال ۵۷، اعتصاب کارگران نفت، رژیم فاشیستی پهلوی را از پا درآورد و این بار نوبت رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی ایران است.
کارگران ایران تولید کنندگان کلیه مایحتاج زندگی مردم این سرزمیناند. بدون کارگران حیات اجتماعی ممکن نیست ولی بدون سرمایهداران، حیات اجتماعی نه تنها ممکن است بلکه بسیار شکوفا و پر تنوع و لذت بخش خواهد بود. کارگرانی که تولید میکنند، میتوانند در شکل تشکل شورائی، کنترل تولید و توزیع را خود به عهده بگیرند و بسیار خلاق آن را تکامل و توسعه دهند
کارگران و طبیعت منبع حیات اجتماعی و سرمایهداران انگلهای جامعه هستند. این انگلها با مکیدند عصاره حیاتی جامعه – ارزش اضافه تولید شده توسط نیروی کار (ثروت اجتماعی) – کارگران را به ضعف و فتور کشانده و طبیعت را تخریب مینمایند.
علیه چنین انگل سمجی، کارگران در سطوح مختلف تکامل خود مبارزه را تا ریشه کن کردن آن سازمان خواهند داد.
در جنبش اخیر اکثریت کارگران ایران شرکت فعال داشتند ولی کارگران فقط با حضور طبقاتی خود میتوانند موجد ژرفترین تغییرات در جامعه شوند. و این زمانی است که کارگران به نام شورا و یا سندیکای خود در جامعه حضور یابند. و امروزه بخشهائی از طبقه کارگر این چنین در جامعه عرض اندام کردهاند.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» در روز ۲۲ آذر ۱۴۰۱ علیه احکام اعدام درخواست اعتصاب کرد و نوشت: «این اقدام حکومت شمشیر کشیدن به روی همه مردم و از جمله ما کارگران است که بیش از ۴۳ سال زندگی و معیشتمان به یغما رفته و نابود شده است. معنای این کار یعنی خفه کردن هر صدای اعتراضی که به فقر و بی حقوقی و گرسنگی و چپاول و غارت معترض است. یعنی خفه کردن صدای مردمی که فریاد میزنند زن، زندگی، آزادی...».
این شورا اعلام کرد که در صورت تداوم اعدامها «شیر نفت» را خواهد بست.
کارگران رسمی تمام بخشهای تولیدی نفت در ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۱ در محلهای کارشان دست به اعتصاب گسترده زدند. مناطق اعتصابی عبارت بودند از: منطقه عملیاتی تنگ بیجار، نفت در گناباد، نفت اهواز، نفت در ماهشهر، آتشنشان در منطقه نفتی جزیره خارک، نفت در عسلویه و نفت در گچساران،
این اعتصاب یک اخطار به دولت بود که اگر خواستهای آنها را برآورده نسازد، اعتصابات گستردهتر و با دوامتری سازمان خواهند داد. این اعتصاب بلافاصله مورد پشتیبانی «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» قرار گرفت. و از همه کارگران دعوت کرد که به اعتصاب کارگران رسمی بپیوندند. در عین حال به کارگران رسمی یادآور شد که باید برای هماهنگی مبارزات خودشان و هماهنگی این مبارزات با بخشهای دیگر کارگری، شورای مستقل خود را تشکیل دهند.
چند روز بعد کارگران ارکان ثالث روزهای ۳، ۴ و ۵ دیماه را روز اعتصاب اعلام کردند و از کارگران بخشهای مختلف خواستند که مورد پستیبانی قرار گیرند.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» پشتیبانی خود را از این اعتصاب نیز اعلام نمود و از تمام بخشهای کارگری نفت، گاز و پتروشیمی خواست که به این اعتصاب بپیوندند.
علل ذکر شده در برگزاری اعتصابات کارگران رسمی و ارکان ثالث، درخواستهای معیشتی است. با وجود تکیه «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» بر اعتصاب جهت توقف احکام اعدام، ولی درخواستها در همان سطح معیشتی باقی ماند.
این یک اشکال است، یک ضعف است. خواست توقف اعدام میبایست یکی از خواستهای اساسی این کارگران مبارز باشد.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» نیز علیه اعدامها دست به اعتصاب نزده بلکه خط قرمز کشید.
جنبش اجتماعی اخیر که با نام مهسا کلید زده شد بیش از هر جنبش دیگری به سازمانیابی بخشهای مختلف جنبش کارگری ایران یاری رساند و آن را تکامل داد. رژیم فاشیستی ایران در طول حاکمیت بیش از ۴۰ سال بر این کشور، تمام طرفندها و امکانات خود را به کار گرفت تا از متشکل شدن مستقل کارگران جلو گیرد. ولی امروزه تشکلات کارگری بسیاری با هزینه بالائی که برای آنها پراخت شده، در جامعه حضور دارند: سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، شورای مستتقل کارگران هفت تپه، اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، گروه بازنشستگان مستقل تهران، گروه اتحاد بازنشستگان شورای بازنشستگان ایران و...
در جریان جنبش اخیر تا کنون، «شورای کارگران هفت تپه» و «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت»، فعالترین تشکل بوده که با شوراهای خود و با سیاست درست، در اتحاد و انسجام بخشهای مختلف کارگری منجمله کارگران نفت و گاز و پتروشیمی سعی نمودهاند. علت فعالتر بودن «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» را باید در مناسبات اقتصادی و شرایط کار سه بخش از این کارگران جستجو نمود: ۱- کارگران رسمی. ۲- کارگران پیمانی و ۳- کارگران ارکان ثالث.
کارگران رسمی نفت و گاز و پتروشیمی از موقعیت شغلی تقریبا ثابت و مطمئنی برخوردارند. با وجود بسیاری از تضییقات و اجحافات وارده از جانب کارفرما و دولت و فقر و تهیدستی ناشی از آن ولی نسبت به کارگران دیگر این رشتهها امنیت بیشتری دارند. این کارگران هنوز شورای خود را برای سازماندهی مبارزاتشان به وجود نیاوردهاند.
کارگران پیمانی همان امنیت اندک شغلی کارگران رسمی را نیز ندارند. از نظر سطح مزد نیز پائین تر از کارگران رسمی هستند. شرایط کار و زندگی این کارگران از یک جانب تابع مناسبات صاحب کار (مثلاً شرکت نفت) با پیمانکارانی که با کارگران قرارداد بستهاند میباشد و از جانب دیگر به حرص و طمع این پیمانکاران زالو صفت و قانون گریز در پرداخت مطالبات کارگران بستگی دارد. این کارگران «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» را برای خود سازمان دادهاند.
کارگران ارکان ثالت، کارگرانی هستند که با قرارداد موقت مشغول کار هستند. این کارگران هیچ تضمین شغلی، هیچ امنیت شغلی و هیچ امکانی برای دریافت مزایای کار از قبیل دریافت مزد در زمان بیماری، مرخصی، بیمه شغلی و غیره را ندارند. پیمانکاران هر زمان که میخواهند و با هر بهانهای میتوانند این کارگران را از کار اخراج کنند، به میل خود حقوق آنها را کسر کنند و یا پرداخت آن را به تعویق اندازند.
چنان که ملاحظه میشود، کارگران پیمانی در این زمینههای تولیدی گستردهترین نیرو را تشکیل میدهند. ثبات شغلی این کارگران از کارگران رسمی کمتر ولی از کارگران ارکان ثالث به مراتب بیشتر است. لذا در حالی که تحت فشار و تضییقات شدید هستند، پیمانکاران نمیتوانند آنها را مثل کارگران ارکان ثالث تعویض و یا از کار اخراج نمایند.
مجموعه این شرایط باعث گردید که کارگران پیمانی نفت، به لحاظ سازماندهی مستقل خود و ایجاد شورای اعتصابات و متحد کردن بخشهای دیگر پیشگام مجموعه کارگران در این زمینههای تولیدی باشند.
این شورا در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۴۰۱ بیانیهای انتشار داد که در آن به اساسیترین معضلات جامعه اشاره شده و خواهان حل فوری آنهاست. این بیانیه سیاسی ترین و اجتماعیترین بیانیه کارگران ایران است که از موضع قدرت در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی تدوین گشته است. ما برای اطلاع خوانندگان کمون بخشهائی از آن را در زیر می اوریم: « بیش از صد روز است که در دفاع از زندگی و معیشت و کرامت انسانیمان در نبردی سخت بسر میبریم.
قتل مهسا امینی آتشی زد بر خشم و نفرت ما مردم.
در دفاع از زندگی بر باد رفته و حرمت و کرامت انسانی مان به خیابان آمدیم؛ اما با گلوله و زندان به ما پاسخ دادند.
زندانها پر شده از وجود جوانان و نوجوانانی که جگرگوشههای ما مردم هستند. در همین مدت حدود ۶۰۰ نفر با شلیک گلوله و یا در زندان در اثر شکنجه جان خود را از دست داده اند.
شورای سازماندهی انتظار دارد که کارگران نفت و تمامی کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، مدافعین حقوق زن، مدافعین حقوق کودک حمایت خود را از این خواستها اعلام کنند و به اتحاد و همبستگی برمحور شعار زن، زندگی، آزادی شکل دهند و به ما بپیوندند.
١- “آزادی، آزادی، آزادی” شعار ماست و ما خواستار آزادی فوری و بدون قیدو شرط همه بازداشت شدگان، همه انسانهایی که بخاطر عقیده و اعتراض در زندانند و پایان دادن به پرونده سازیهای امنیتی علیه مخالفین و معترضین تحت عناوین محاربه، اخلال در نظم و امنیت جامعه و این دست اتهامها هستیم.
۲- “زن زندگی آزادی” یعنی پایان دادن به احکام ارتجاعی “اعدام”، بدون هیچ چونوچرایی. تمامی احکام اعدام باید فورا و فورا لغو شوند. و همانطور که در جایی دیگر نوشتیم و فریاد زدیم اعدام یک قتل عمد حکومتی است و هیچ انسانی با هیچ دلیلی نباید اعدام شود. ما خواهان لغو کامل مجازات اعدام هستیم.
وضعیت کارگران پیمانی نفت در پالایشگاهها
٣- ما خواهان پایان دادن به هرگونه ستم و تحقیر و تبعیض علیه زنان و به آپارتاید جنسیتی در جامعه هستیم. بعلاوه اینکه ما بر جدایی مذهب از دولت و اداره جامعه هستیم. از نظر ما مذهب رسمی وجهی از اعمال دیکتاتوری بر جامعه است و مضرات آنرا بخوبی تجربه کرده ایم. انسانها میتوانند مذهب و از هر نوع آنرا داشته باشند یا اصلا مذهب نداشته باشند و به رسمیت شناختن این اصل یک شرط مهم آزادی عقیده و بیان در جامعه است.
۴- آزادی اعتراض، تجمع، اعتصاب، تظاهرات و آزادی بدون قید و شرط بیان و اندیشه حقوق پایه ای ما مردم است و باید بدون قید و شرط به رسمیت شناخته شوند. باید به امنیتی کردن مبارزات و به پدیده جرم سیاسی و زندان و زندانی سیاسی پایان داده شود.
۵- کرد، بلوچ، آذری، آزادی، برابری شعار اعتراضی ما علیه تبعیض و نابرابری و هرگونه تفرقه اندازی قومی است. ما خواهان برسمیت شناسی حقوق مساوی برای همه شهروندان کشور مستقل از عقیده و مذهب، قومیت، جنسیت، گرایشات جنسی، و از بین رفتن هرگونه تبعیض و نابرابری مدنی و اقتصادی و طبقاتی هستیم.
۶- ما هیچگونه اعمال قدرتی از بالای سر خود را چه در کار و چه در زندگی بر نمی تابیم. خواست ما اداره شورایی و جمعی جامعه است. اعلام این خواستهای حداقلی اولین قدم برای اعمال اراده جمعی ما مردم برای اتحاد و رقم زدن به سرنوشت و آیندهمان است. به اتحاد حول خواستهای اعلام شده در این بیانیه بپیوندید و با ما همراه شوید.
تاکید ما همچنان بر اعتصابات سراسری است.شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
۲۱ دی ۱۴۰۱»
شورای هماهنگی و همستگی کارکنان رسمی صنعت نفت نیز برای ۲۷ دی خط سرخ خود را به جمهوری اسلامی نشان داده است.
این تازه اول کار است. در جنبش اخیر کارگران ایران تجارب گرانبها و پر هزینهای را در زمینه ضرورت تشکل یابی، انتخاب بهترین نوع تشکل – شورا – برای پیش برد مبارزه با سرمایهداری حاکم، لزوم همبستگی کل طبقه کارگر و همبستگی این طبقه با دیگر زحمتکشان و آزادیخواهان مترقی آموختهاند که در امواج بلندتر، پردامنهتر و گستردهتر مبارزات عمومی مردم آن را به کار خواهند گرفت. طبقه کارگر و نیروهای مترقی در این کشور در امواج پی در پی و تکامل مبارزه به سطح عالیتر، دولت سرمایهداری را به گورستان تاریخ خواهد سپرد.
نظم کمونیستی با تمام نیرو از کلیه خواستها و مبارزات حق طلبانه و محقانه کارگران نفت، گاز و پتروشیمی دفاع میکند و امیدوار است که این کارگران وسیعتر و متشکلتر از پیش، تحت رهبری شوراهاشان بیش از این بر صحنه سیاسی کشور ظاهر شوند.