مسأله حجاب و رژیم جمهوری اسلامی
ایران کنونی یکی از بحرانیترین کشورهای جهان است؛ تظاهرات کارگری، اعتراضات معیشتی اقشار و طبقات تحتانی جامعه، درخواستهای دمکراتیک مجموعه گروههای اجتماعی تحت ستم در خیابانها و غیره امری روزانه ، سرتاسری و مداوم گشته است. سیاست سرکوب و ارعاب، بگیر و ببندهای وحشیانه و روزمره نیروهای ضربت رژیم، هم کارآئی خود را از دست داده و هم تضادهای درونی رژیم حاکم را هر روز تشدید مینماید.
یک بحران عمیق و ساختاری که راه برون رفت آن، برون رفتن از ساختار سرمایهداری است.
در این اوضاع و شرایط بحرانی، رژیم ایران شمشیر را دوباره علیه زنان از رو بسته و مصوبه “شورای عالی انقلاب فرهنگی“ سال ۱۳۸۴ به نام “گسترش فرهنگ عفاف و حجاب“ را بهانه کرده و با به رسمیت شناختن ۲۱ تیرماه به عنوان روز “عفاف و حجاب“ یورش وسیعی را علیه زنان “بدحجاب“ آغاز نموده است. (۲۱ تیر ۱۳۱۴ در زمان رضا شاه روز کشف حجاب اجباری بود)
محمد جعفر منتظری، دادستان رژیم در ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ خط قرمز نظام را بی حجابی و بدحجابی اعلام نمود.
چرا حجاب زنان در جمهوری اسلامی خط قرمز است؟
پدیده حجاب مثل هر پدیده دیگر اجتماعی، ریشه در شرایط اقتصادی و شیوه تفکر حاکمین کشور دارد. لذا برای پی بردن به این معضل اجتماعی باید در درجه اول علل اقتصادی آن را مورد بررسی قرار داد.
ما از شما خواننده عزیز جهت تحلیل نسبتاً مشروح وضعیت اقتصادی ایران که بنیان زن ستیزی ذاتی رژیم جمهوری اسلامی را میسازد، طلب بخشش میکنیم.
غلامحسین شافعی در جلسه هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی مشهد با اشاره به گزارش بانک جهانی در تیرماه ۱۴۰۰ گفت: «تولید ناخالص داخلی ایران که در سال ۹۶ (به قیمت جاری) ۴۴۵ میلیارد دلار بود، در سال ۹۹ با ۵۷ درصد کاهش به ۱۹۱میلیارد دلار تنزل یافته است. (استفاده از دادههای DW)
این به معنی بیکار شدن میلیونها کارگر صنعتی و خدماتی.
در همین سال سهم بخشهای مختلف ارزشزا در تولید ناخالص داخلی چنین برآورد شده است:
سایت تجارت و سرمایهگذاری آلمان (GTAI)، برای سال ۲۰۲۰-۲۰۲۱، سهم نفت در تولید ناخالص داخلی ایران را ۱۳٫۹٪ برآورد میکند.
با توجه به دادههای بانک مرکزی، سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی با قیمت ثابت سال ۱۳۹۵ حدود ۶٫۱٪ بوده است. اقتصاد نیوز رشد صنعت در این سال را صفر ارزیابی کرده است.
بر مبنای گزارش ایمان کرمی کارشناس اقتصادی، سهم کشاورزی ۱۵٫۴٪ و سهم خدمات ۵۳٪ تولید ناخالص داخلی است. در نتیجه سهم معدن در تولید ناخالص داخلی ۱۱٫۶به دست میآید.
از جنگ ایران و عراق تا کنون سهم خدمات در کل تولید نا خالص داخلی هر ساله افزونتر میگردد. وقتی ما از خدمات در تولید ناخالص ملی صحبت میکنیم شرکتهای صادرات و وارداتی عظیمی که از زمان جنگ ایران و عراق شکل گرفتند و کلیه مایحتاج کشور منجمله مایحتاج جنگ را تأمین و تا کنون نیز همچون زالو بر بدن اقتصاد ایران نشسته و آن را میمکند را نیز باید محاسبه کنیم. این شرکتهای عظیم که سرشان به کنسرنهای بینالمللی متصل است، در رقابت با تولید داخلی قرار دارند. عامل اصلی ورشکستگی شرکتهای تولیدی داخلی نیز همینها هستند. هر چقدر سهم خدمات بالاتر رود سهم تولید داخلی صنعتی، سهم کشاورزی و اندکی هم سهم معدن پائین میآید. این بخش از اقتصاد ایران در ید قدرت سران سپاه و آقازادههاست.
در نتیجه، در کل اقتصاد ایران کلیه شاخههای تولیدی نسبت به خدمات سهم کمتری در تولید ناخالص ملی دارند و هر روز نیز این شکاف عمیق تر میشد. لذا در این اقتصاد بیمار و ورشکسته که با رانت خواری و چپاول ثروت عمومی توسط شرکتهای عظیم صادرات و واردات (بورژازی تجاری مدرن ایران) و درآمد اندک از کار تولیدی زحمتکشان تأمین میشود، نیروی کار از ارزش بسیار اندکی برخوردار است. کارگران را ماهها تا مرز مرگ گرسنه نگهمیدارند و تمام امکانات اجتماعی را به رویشان میبندند.
اگر زنان نیز در چنین چرخه اقتصادی، در صحنه تولید ظاهر شوند، اعمال فشار بر نیروهای مولده و پراکندگی آنها توسط نیروهای ضربت رژیم اسلامی صد چندان مشکل خواهد شد و قدرت دفاعی نیروهای تولیدی در مقابله با رژیم و تضییقات آن بسیار بالا خواهد رفت. لذا ایجاد جو ترور و وحشت علیه زنان برای فرستادنشان به خانه در هر مقطع زمانی، جزو ارحجیتهای رژیم جمهوری اسلامی است.
از جانب دیگر رژیم سرمایهداری ایران کار مجانی زحمتکشان را نیز خواهان است. زنان با کار مجانی در خانه، خانواده را هر چند در فقر و گرسنگی، سرپا نگهمدارند.
علت دیگر اقتصادی تضییقات و ارعات علیه زنان، در نوع خاص اقتصاد اسلامی نهفته است. اقتصاد اسلامی از زمان محمد، پیامبر اسلام، اقتصاد غارت و چپاوت، زراندوزی و احتکار کالا با اهرم کشتار و شکنجه بوده است. نتیجه اعمال این نوع اقتصادیات در جامعه سرمایهداری، سرکوب، زندان و کشتار نیروی کار، که نیروی دست و پا گیری تلقی میگردد، احتکار کالا در انبارها از جمله انبار کردن زنان، که در اندیشه اسلامی چیزی جز کالای متحرک نیستند، در خانهها و حرمسراها برای فروش پرسود آنهاست. این کالاها باید از دید دیگران پوشیده بمانند تا برای فروش در لحظه مناسب پر ارزش جلوه کنند.
تمام آیههای قرآن در مورد زنان و حجاب دقیقاً در خدمت چنین نگاه اقتصادی به زنان است.
تداخل این دو نوع اقتصاد، بنیان زن ستیزی دد منشانه و کاملاً ارتجاعی و خاص رژیم مذهبی ایران را میسازد: زنان باید پوشیده باشند تا این مطاع را کسی جز “صاحباش“ نبیند. این موجود باید مطیع و سر به زیر و گوش به فرمان باشد تا طبق اراده ارباب حرکت کند. در عین حال باید در خانه (انبار) بماند تا گران به فروش برسد. لذا حجاب زن اولین مرحله تحقیر اجتماعی و دور کردن زن از پروسه تولید و فعالیتهای اجتماعی است.
بهمین دلیل حجاب زنان خط قرمز رژیم زن ستیز سرمایهداری - مذهبی جمهوری اسلامی است. به بیان دیگر شناسنامه این رژیم ، حجاب زنان اعلام کردید.
لذا به روشنی میتوان دریافت که مبارزه زنان علیه حجاب، اقدامیست در باطل کردن این شناسنامه.
به مجرد این که رژیم جمهوری اسلامی شکل گرفت، زنان خطر بزرگ را پیش از دیگران احساس کردند. به صورت میلیونی علیه قوانین زن ستیز و محدود کننده رژیم، تظاهرات پر شکوهی را سازمان دادند و فریاد آزادی بر کشیدند.
این فریاد و مبارزه آنچنان پراوج بود که خمینی وحشت زده و تاکتیکی گفت: “حجاب اجباری نیست“.
مبارزه زنان علیه حجاب خشم دولتمردان کور دل و عقب مانده را برانگیخت. در سال ۱۳۷۵ در ماده ۱۴۱ قانون مجازات اسلامی این تبصره اضافه گردید: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دوماه یا از ۵۰ هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.» بعد از آن خمینی در نشست طلاب قم گفت: «زنها میتوانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی»
این سخنان موجی از اعتراضات زنان را در شهرهای مختلف باعث شد. دختران دانش آموز، زنان شاغل در شرکت هواپیمائی ملی ایران و زنان شاغل در برخی ادارات دست به اعتراضات گستردهای زدند. علیه این جنبش بود که نیروهای سرکوبگر «یا روسری یا توسری» را سردادند.
مبارزه زنان با این تهدید سپاه و نیروهای سرکوبگر نه تنها خاموش نشد بلکه در ابعادی وسیعتر و با عمق بیشتری در پهنای قلمرو سیاسی رژیم ایران گسترده شد.
شرکت گسترده و متهورانه زنان و قربانیان زیادی که تقدیم مبارزات عمومی زحمتکشان ایران کردند، شناسنامه رژیم را با مهر باطل ممهور کرد.
به واقع شرکت زنان در مبارزات مردم در تمام عمر منحوس رژیم جمهوری اسلامی، هم سیاستهای خانمان بر باد ده اقتصادی رژیم را بر ملا کرد و هم شیوه تفکر قرون وسطائی حاکمین را به جهانیان نمایاند.
در تمام این چهل و چند سال، کشف حجاب اجباری، فردی بود. زنانی شجاع و از جان گذشته حجاب خود را بر چوبی آویزان میکردند و رژیم را به مقابله میطلبیدند.
اما اخیرا مقابله با حجاب اجباری تودهای گردیده است. در ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۱ یعنی روزی که رژیم آن را روز “حجاب و عفاف“ اعلام کرده و کنترل شدیدی را در خیابانها علیه زنان سازمان داده بود، تعداد زیادی از زنان بدون حجاب با شعار “حجاب بی حجاب“ در خیابانهای تعدادی از شهرهای ایران ظاهر شدند.
این حرکت، مقاومت تودهای، گسترده، بسیار شجاعانه و تأثیر گذار از پشتیبانی میلیونها انسان آزاده و مترقی در ایران و در سطح بینالمللی برخوردار گردید.
این اقدام تاریخی، سیاستهای نابخردانه و جنایت کارانه رژیم سرمایهداری ایران را در دور کردن زنان از تولید و خانه نشین کردن آنها، تحقیر آنها با اعمال سرکوبگرانه حجاب اجباری و شیوه تفکر زن ستیزانه اسلامی حاکمین، با شکستی مفتضحانه روبهرو ساخته است.
رژیم مذهبی ایران که شناسنامه خود را باطل شده میبیند، با خشمی سبعانه علیه زنان، با ایجاد جو امنیتی، حکومت نظامی برپا کرده و کنترل فاشیستی شدیدی را علیه آنها اعمال مینماید. در همین رابطه رئیس قوه قضائی روز دوشنبه علیه حرکت تودهای حجاب زدائی زنان، گفت: «برخی از دشمنان قسمخورده نظام جمهوری اسلامی... به دنبال ترویج ابتذال و بیعفتی و بیحیایی در جامعه هستند.» و ابراهیم رئیسی مبارزه اخیر زنان را علیه حجاب «ترویج فساد سازمان یافته در جامعه اسلامی» نامید.
اما زنان مصمم هستند، زنجیر حقارت و بی عدالتی عمیق اجتماعی را از دست و پای خود باز کنند. این امر ولی بدون شرکت فعال مردان در این مبارزات قابل تحقق نیست. همان طوری که پیروزی در مبارزه علیه دولت سرمایهداری ایران بدون شرکت وسیع زنان غیر ممکن است.
رژیم ایران شاید بتواند این مبارزه تودهای را به عقب راند ولی زنان دوباره در ابعادی وسیعتر، با آگاهی اجتماعی بالاتر و ارادهای راسختر در خیابانهای شهرهای ایران رژیم را به چالش خواهد طلبید.
این قانون مبارزه علیه سرمایهداریست.
این مبارزه بخشی از مبارزات دمکراتیک مردم ستم دیده ایران است که باید با سازماندهی وسیعتر، سمت سوسیالیستی در پیش گیرد.