هشت مارس ۲۰۲۳ و سیاست خرده بورژوازی
هشت مارس ۲۰۲۳، روز جهانی زن ، در شرایطی برگزار شد، که زنان کارگر، زحمتکش و آزادیخواه ایران مبارزات حماسهآفرینی را در بازپس گرفتن
آزادیهای پایمال شدهشان، همدوش برادران و پدران خود به پیش بردهاند. روزهائی که مشت گره کرده زنان قهرمان این سرزمین به آسمان میکوبید و بنیان سرمایه داری ایران را میلرزاند، لحظات بی نظیری در تاریخ کشورمان بود که توجه جهانیان را به خود جلب نمود. میلیاردها نفر به پشتیبانی برخاستند، میلیونها نفر از هراس گسترش این جنبش به لانهها خزیدند و رهبران جنایت کار وابسته به کنسرنهای بینالمللی کشورهای مختلف هم جهت استفاده تاکتیکی از آن، چاپلوسانه به مجیزگوئی پراختند.
به راستی نیروی محرکه چنین جنبش عظیمی که زنان را به پیشروان مبارزات طبقاتی طبقات تحت ستم و استثمار تبدیل نمود، چه بود؟
علاوه بر عوامل عمومی که در سال ۱۴۰۱ باعث خیزش کارگران، زحمتکشان و آزادیخواها مترقی در این کشور شد، از قبیل فقر، بیکاری، نا امنی اجتماعی، بی ثباتی در اشتغال، فشار فیزیکی و روانی جو امنیتی بر سراسر کشور، چپاول و غارت هر آنچه در دسترس حاکمین قرار میگرفت و میگیرد، تخریب محیط زیست، تورم ۴۰ درصدی، گرسنگی عمومی و تشنگی مردم مناطق وسیعی از این کشور،
عوامل خاصی نیز به مبارزات زنان این سرزمین شتاب و عمق ویژهای بخشیده است. ما در زیر این عوامل را بررسی میکنیم.
نرخ مشارکت اقتصادی مرد و زن در سال ۱۳۹۹ |
||||
روستا |
شهر |
کل کشور |
جنس |
|
۴۴٫۲ |
۴۰٫۴ |
۴۱٫۳ |
نرخ مشارکت اقتصادی ٪ |
مرد و زن |
۷٫۲ |
۱۰٫۴ |
۹٫۶ |
نرخ بیکاری ٪ |
|
۷۲٫۴ |
۶۷٫۲ |
۶۸٫۷ |
نرخ مشارکت اقتصادی ٪ |
مرد |
۷٫۰ |
۸٫۸ |
۸٫۴ |
نرخ بیکاری ٪ |
|
۱۵٫۲ |
۱۳٫۵ |
۱۳٫۹ |
نرخ مشارکت اقتصادی ٪ |
زن |
۸٫۱ |
۱۸٫۳ |
۱۵٫۶ |
نرخ بیکاری ٪ |
|
سالنامه آماری کشور ۱۳۹۹ – نیروی انسانی |
۱- رژیم سرمایهداری فاشیستی ایران که خود را با ابزار و ماسک مذهب مسلح کرده است، سیاست بیرون راندن زنان از جامعه و خانه نشین کردن آنها را بدون کوچکترین نرمشی به ویژه در سالهای اخیر به پیش برده است. این سیاست در خدمت سرمایهداری عقب مانده و وابسته ایران است زیرا زن در خانه باید برای مرد استثمار شدهاش شرایطی را فراهم آورد تا برای استثمار شدن در روز بعد آماده باشد. در عین حال زن خانه نشین بی سواد قادر به دفاع از حقوق پایمال شدهاش نیست.
جدول حاضر اقتباس از دادههای مرکز آمار ایران است و موقعیت اقتصادی زنان را در جامعه نشان میدهد. چنان که ملاحظه میشود نرخ مشارکت اقتصادی مردان ۶۸٫۷ در صد کل نیروی فعال اقتصادی را شامل میشود در حالی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان فقط ۱۳٫۹ درصد کل نیروی فعال اقتصادی را تشکیل میدهد.
از جانب دیگر نرخ بیکاری مردان ۸٫۴ درصد و برای زنان ۱۵٫۶ درصد است. این دادهها عمق سیاست جنایت کارانه و ضد انسانی سرمایهداری حاکم را در بیرون راندن زنان از پروسه اشتغال، نشان میدهد. درصد اشتغال زنان شهری کمتر از زنان روستائیست و بیکاری زنان شهری بیش از دوبرابر زنان روستائیست. این بدان معنی است که زنان شهری از پروسه تولید صنایع بزرگ بیرون رانده شدهاند. رژیم دد منش سرمایهداری – اسلامی ایران
جهت بیرون راندن هر چه بیشتر زنان از پروسه آزمونهای علمی و فعالیتهای تولیدی و اجتماعی و نیتجتا خانه نشین کردن آنها، جنایت خوفناک و آشکار دیگری را علیه زنان در پیش گرفته است؛ مسموم کردن شیمیائی دختران دانش آموز به طور گسترده که تا کنون صدها قربانی گرفته است.
این سیاستها و اقدامات جنایتکارانه نه تنها زنان قهرمان کشور ما را از مبارزه برای احقاق حقوق خود باز نداشته، بلکه، نفرت روز افزون آنها، مقاومت و مبارزهشان را در سطح و عمق گسترش داده است
۲- محدودیت و تنگناهای روانی – سیاسی غیر قابل تحمل بر زنان که مهمترین آنها پوشش شرعی اجباری است. زنان سعی میکردند در ملاء عام با نقض جوانبی از نرمهای اسلامی پوشش، فشار بر خود را تعدیل کنند ولی در ادارات و مؤسسات دولتی و غیر دولتی این نوع از مبارزه ممکن نبوده و ممکن نیست. رژیم در مبارزه با این “نقض قانون“ از جانب زنان، گشت ارشاد را برپا کرد که خود باعث تنش بیشتر در جامعه گردید. در واقع مبارزه برای آزادی پوشش یکی از عوامل مهمی بود که زنان کشور ما را به خیابانها کشاند.
در عین حال قوانین بسیار عقب مانده و ارتجاعی اسلامی از قبیل مسأله ارث، شهادت، مجازات زنای محسنه، سرپرستی کودکان توسط مرد در شرایط جدایی همسران، عدم دسترسی زنان به لحاظ قانونی به بسیاری از مشاغل اجتماعی مثل قضاوت و ... به مبارزات زنان تنش ویژهای میداد و میدهد.
۳- فشار غیر قابل تحمل روانی بر زنان در کل جامعه از پائین تا بالا. این فشار روانی، تحقیر همه جانبه زنان است: زن ناقض العقل است. عقل زن نصف عقل مرد است. زنان ذاتا توطئهگرند. آفرینش زن توسط پروردگار برای ادامه نسل و دفع شهوت مرد بوده است. این عقاید مرتجعانه، با تبلیغ گسترده خرافات و نرمهای عقب مانده مناسبات خانواده اسلامی در جامعه همراه بوده و هست. علاوه بر این، گسترش جنایت کودک همسری در ایران یکی از عوامل مهم تنش مبارزاتی زنان بوده است. طبق داده مرکز آمار ایران در بهار سال ۱۴۰۰، تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۱۴۰۰ با حدود ۳۲ درصد رشد در قیاس با آمار بهار سال ۹۹ به ۹۷۵۳ ازدواج رسید.
در تقابل با مظالم، فشارهای سیاسی عمومی و فوق استثمار کارگران و زحمتکشان، و فشارهای ویژه غیر قابل تحمل فوق بر زنان، با جرقه قتل مهسا امینی توسط گشت ارشاد، خیزش عظیم عمومی شهریور- بهمن ۱۴۰۱ علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران شعلهور گردید که زنان در پیشاپیش آن در حرکت بودند.
جنبش اخیر نیروهای مترقی، طولانیترین جنبش توفنده در طول حاکمیت ننگین رژیم جمهوری اسلامی ایران بود. علت این تداوم چه بود؟
مهمترین علت آن، به صحنه آمدن گام به گام طبقه کارگر، متشکل شدن گام به گام آن، تکامل گام به گام اندیشه و سیاست این طبقه و آمدن گام به گام بخشهای این طبقه به صورت طبقه در صحنه مبارزاتی بود. مبارزات طبقه کارگر با تکامل خود در زمینههای سیاسی و سازمانی آن نیروی محوریای بود که به مبارزات محقانه نیروهای مترقی جامعه تداوم میبخشید، به آنها نیرو میداد و آنها را حول خود و در پشتیبانی از خود بسیج میکرد.
هر فراخوان کارگری بلافاصله مورد پشتیبانی کلیه نیروهای جنبش واقع میشد و هر حرکت مثبت هر بخش از جنبش نیز مورد پشتیبانی جنبش کارگری قرار میگرفت.
یکی از پرچمهای راستینی که مبارزات جوانان، زنان، معلمان، فرهنگیان را استحکام و ثبات میبخشید “به پیش در پیوند با جنبش کارگری “ بود.
جنبش زنان نیز در این سمت به پیش میرفت. ولی یک “شعار“ و یا بهتر بگوئیم، سه واژه که از جانب خرده بورژوازی سرداده شد، سمتگیری طبقاتی جنبش اخیر زنان را منحرف کرد. این سه واژه یعنی“زن، زندگی، آزادی“ توسط خرده بورژوازی از کردستان سرداده شد. این سه واژه شعار محوری خرده بورژوازی برای جنبش زنان بود.
این شعار ظاهرا خصلت طبقاتی ندارد. برای روشن شدن این مدعا مثالی میآوریم: آیا واژه “آزادی“ خصلت طبقاتی روشن دارد؟ نه. زیرا هم نیروهای دمکراتیک، هم کمونیستها و هم سرمایهداری امپریالیستی از این واژه میتوانند استفاده کنند. این واژه تا زمانی که عام است، به غیر از گول زدن تودهها و جا انداختن آزادی سرمایهداری، به هیچ دردی نمیخورد.
در صورت بکار بردن مشخص این واژه، آن وقت تاریخ ساز میشود. مثلاً آزادی طبقه کارگر از استثمار سرمایهداری.
واژههای “زن“، “زندگی، “آزادی“ نیز تا وقتی که عام هستند فقط میتوانند در خدمت خرده بورژوازی و بورژوازی قرار گیرند. این سه واژه ظاهرا هیچ مفهوم خاصی را در بر ندارد. هر کسی به میل خود این واژهها را تفسیر میکند.
به همین دلیل وقتی این شعار سر داده شد، توسط خرده بورژوازی گسترش یافت و توسط بورژوازی به کار گرفته شد. بایدن رئیس جمهور آمریکا، رضا پهلوی، مجاهدین خلق، نهصت آزادی، برخی گروههای کوچک و بزرگ چپ و کمونیست در ایران همه و همه این شعاررا سر میدهند. در کنفرانس امنیتی مونیخ رضا پهلوی و مسیح علینژاد زیر لوای “زن، زندگی، آزادی“٬ با نیروهای امپریالیستی گرد هم جمع شده بودند. همین یک قلم برای روشن شدن ماهیت این شعار در مغزهائی که هنوز علیل هستند و تا کنون این ماهیت را درنیافتهاند، کافیست.
این شعار جای شعار : “پیش به سوی جنبش کارگری“ را گرفته است. این شعار یک شعار همه با همی است که جنبش عمومی مردم را تضعیف و پراکنده میکند، و جنبش زنان را از جنبش کارگری و نتیجتا از کل جنبش عمومی مردم جدا میسازد.
هر جنبش اجتماعی وقتی میتواند تأثیر گذار باشد و در حرکت عمومی و انقلابی مردم تحرک ایجاد کند که بتواند خود را نوسازی نماید. آثار فکری، روانی و سیاسی طبقات ستم گر را از خود بزداید، با ستم دیدهترین طبقه، یعنی طبقه کارگر در جامعه متحد شود و در پاکسازی ایدئولوژیک عمومی شرکت فعال داشته باشد. شعار “زن، زندگی، آزادی“ از این خصلت تهیست.
جنبش زنان از این قاعده (پروسه نوسازی) مستثنی نیست.
زنان کشور ما در همین برهه تاریخی نشان دادهاند که پتانسیل عظیم انقلابی را در خود نهفته دارند که در شرایط مساعد میتواند جنبشهای توفندهای علیه رژیمهای ارتجاعی به وجود آورند.
ما هشت ماه مارس، روز جهانی زن را امسال در شرایطی برگزار کردهایم که یک مبارزه حاد و گسترده ایدئولوژیک علیه نظرات خرده بورژوازی در جنبش زنان برپا گردیده است. ما به این مبارزه خوش آمد میگوئیم و مطمئن هستیم که پیروزی در این مبارزه، نقش زنان را در مبارزه عمومی علیه سرمایهداری افزون و افزونتر خواهد کرد.