کودکان کار و رژیم سرمایهداری ایران
«دستان کوچک به گل آغشتهاش را با آب آلودهی برکه کوچکی شست. نگاه خسته، محزون و مشکوکاش را به چشمانم گره زد و به انتظار نشست. رمق در اندام نحیف و کوچکاش نبود. با بی حالی به چند آجر پاره که روی هم تل انبار شده بود تکیه داد و هیچ نگفت.
از او پرسیدم: “پسرم، میتوانم با تو چند کلمه صحبت کنم؟“
هیچ نگفت.
پرسیدم: “اسمات چیست؟“
“قلی. آقا.“
“چند سالته؟»
“۹ سال. آقا“
“این جا چه میکنی؟ کارت چیست؟“
“آجر میزنیم. آقا“
“چند ساعت در روز کار میکنی؟“
“نمیدانیم. آقا. از صبح زود تا تاریکی»
“راضی هستی؟ چقدر مزد میگیری؟“
“صاحت کار ما را میزند. آقا. خیلی آدم بدی است. روزی ۲۰ تا مزد میدهد. آقا“
“چند نفر هم سن تو این جا کار میکنند؟“
پیش از جواب، دستمال مندرسی را باز کرد، تکهای نان بربری و قدری پنیر خشک در آن بود. فهمیدم که بسیار گرسنه است و نباید مزاحماش شد.
“نمیدانم. آقا. اما هر بچهای را که برای کار این جا میآورند، یکی از کارگران بزرگ سال را بیرون میکنند. آخه آنها از ما بیشتر مزد میخواهند. آقا“
پرسیدم: “...»
آخرین جواب این کودک کار در این مصاحبه، علت العلل وجود کودکان کار را بر ملا میسازد: مزد کمتر با تولید بیشتر. این روند، اساس حیات سرمایهداری را تشکیل میدهد: مزد کمتر، تولید بیشتر و در نتیجه سود بیشتر.
لذا پدیده کودکان کار، یکی از اجزای جدائی ناپذیر نظام سرمایهداریست.
در کشورهائی که زحمتکشان از رفاه نسبی برخوردارند، یعنی سرمایهداری این کشورها کارگران کشورهای دیگر را استثمار میکند و هستی آنها را به غارت میبرد، تعداد کودکان کار اندک است. مثل المان، فرانسه و یا سوئد. در کشورهائی که استثمار نیروی کار شدید، مزدها اندک، گرانی و در نتیجه فقر دائمالتزاید است، تعداد کودکان کار روز افزون میباشد.
احمد احمدیصدر، مدیرعامل سازمان رفاه، در۳۰ خرداد ۱۴۰۱، میگوید: «طبق برآوردها و آمارهایی که از طریق بهداری، بهزیستی و شهرداری تهران در دست داریم، تعداد کودکان تهران، در سال ۱۴۰۰ کمتر از ۲ هزار نفر بود. اما با برآوردهای اولیهای که در این زمینه انجام شده، آمار کـودکان کار در تهران به سرعت رو به افزایش است. آمارهای بدست آمده نشان میدهد که تعداد کـودکان کار تهران در سال ۱۴۰۱ به بیش از ۱۰ هزار نفر رسیده که نشاندهنده افزایشی ۵ برابری است.» (منبع: https://irankargar.com/)
هر جا فقر افزون میشود، کودکان کار افزون میشوند، هر جا گرانی افزون میشود، کودکان کار افزون میشوند و هر جا اعتیاد، فحشا و معضلات و آسیبهای اجتماعی افزون میشود، کودکان کار افزون میشوند. وضعیت کودکان کار پارامتری است که میتوان درجه سلامت و رفاه یک جامعه را با آن اندازه گرفت
میانگین سن کودکان کار به گفته عطاران، پژوهشگر جمعیت امام علی، ۹ سال است. این میانگین سنی همانند میانگین سنی دختران تن فروش هر ساله کوچکتر میشود.
۵۰٪ کودکان کار از ۷ تا ۱۰ سالگی مشغول به کار میشوند. ۲۰٪ این کودکان در زیر ۷ سالگی مجبور به کار هستند. ۶۵٪ کودکان کار دارای خانواده کارگری هستند که تعداد خانواده بیش از ۴ نفر است. (بین ۴ تا ۱۵ نفر)
بخشی از کودکان کار که در پروسه تولید در کارگاهها و کارخانهها مشغولند و یا خانه و سرپناه امنی ندارند، در معرض تعرضات گوناگون از جمله تعرض جنسی قرار میگیرند. این کودکان نه تنها در کودکی قربانیان بی پناه جامعه هستند بلکه در سنین بالا نیز آیندهای تیره و نکبتبار نصیبشان خواهد. بود آیندهای که میلیونها انسان را به عصیان و یا به قعر معضلات پایان ناپذیر اجتماعی میکشاند.
به گفته عطاران ۶۵٪ کودکان کار به لحاظ بهداشتی در وضعیت بسیار نامناسبی هستند.
بر طبق قوانین بینالملی، کارکن بین ۹ تا ۱۹ ساله کودک کار به حساب میآید. در نتیجه در ایران جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند که کودکان کار در این کشور بسیار اندک هستند، زیرا اکثریت کودکانی که کار میکنند زیر ۹ سال سن دارند.
آمارها گویای یک معضل اجتماعی عمیق است که با دیگر معضلات اجتماعی نسبت مستقیم دارد.
کودکان کار قربانیان نظام سرمایهداری هستند. قربانیانی کوچک با ظرفیت تولیدی بزرگ. این قربانیان در عین حال بی پناهترین قربانیانند.
دیدگاه رژیم جمهوری سرمایهداری و مذهبی ایران در مورد این قربانیان را میتوانیم از زبان عطاران بشنویم: او چنین دُر افشانی میکند:
« آسیبهای روحی که این کودکان میبینند منجر به شکلگیری سایر آسیبهای شهری مانند وندالیسم میشود. بگذریم از اینکه افرادی مانند خفاش شب که از این گروه بودند، گریبان همه مارا گرفتند.»
بدین ترتیب این مسئول فاسد و تبهکار، تمام خفاشانی را که شب و روز به مکیدن شیره جان زحمتکشان جامعه مشغولند و خود جزو آنهاست، از نظرها میپوشاند. سرمایهداران خون این کودکان بی پناه و فقر زده را میمکند و نماینده آنها این کودکان را خفاشان شب مینامد. این نظر مربوط به فقط عطاران نیست. این ایدئولوژی و دیدگاه رژیم جمهوری اسلامیست.
به علت این که پدیده کودکان کار بخشی از هستی نظام سرمایهداری و جزئی لایتجزا از آن است، نمیتوان در همین نظام برای آن راه حلی پیدا کرد.
مؤسسات دولتی مربوط به این معضلات فقط خاک به چشم مردم میپاشند وقتی ادعا میکنند که در حال حل نهائی این معضل هستند. آنها دروغ میگویند. حل نهایی این معضل در جامعه سوسیالیستی است. نه در جامعه سرمایهداری که خود مولد این معضل است.