نامه رسیده از یک رفیق کارگر بازنشسته و نقد آن
در جواب به سؤال نظم کمونیستی در مورد علل عدم تشکیل حزب کمونیست راستین در ایران، این رفیق عزیز کارگر تحلیل زیر را برای ما ارسال کرده است.
ما ضمن قدر دانی و تشکر از این رفیق تحلیل او را نیز بعد از نوشتهاش مورد نقد قرار دادهایم.
نوشته رفیق کارگر به قرار زیر است:
«۱- یکی از دلائل و موانع ایجاد حزب کمونیست در ایران، حکومت سرمایهداری به غایت ارتجاعی و غیر دمکراتیک است. آنها از ابتدا با تشکل کارگران در غالب سندیکاها و اتحادیههای کارگری که لازمه ایجاد حزب کمونیست با بدنهی کارگری است، به طرق مختلف مخالفت و مبارزه میکنند.
۲- کارفرمایان و صاحبان صنایع و سرمایه که در واقع نمایندگان حکومت سرمایهداری هستند با هر گونه تشکل کارگری مخالفت میکنند. زیرا تشکلها از تضییغ حقوق کارگران جلوگیری میکنند که این خود در تضاد با منافع کارفرمایان است.
۳- عدم حضور کمونیستها در بین کارگران به منظور آگاهی دادن به کارگران در زمینه لزوم تشکل آنها و مباحث تئوریک. در این زمینه باید با حضور در میان کارگران از کارگران، کمونیست ساخت و کارگران کمونیست خود افکار کمونیستی را در میان دیگر همکاران ترویج نمایند. (اعتصابات کارگری در مناطق نفتی پیش از کودتای سال ۱۳۳۲ تجربه مفیدی میتواند باشد.) از جمله دلائل عدم حضور کمونیستها در میان کارگران، سرکوب و دستگیری و احراج آنها از طریق کارفرمایان و نمایندگان حکومتی است.
۴- عدم آگاهی عمومی نسبت به شکلگیری و تشکل احزاب از جمله عواملی است که مردم از تشکلهای سیاسی گریزانند و البته تبلیغات منفی و مسموم حکومتی و نیز تبعات دستگیری و کشتار سیاسیون، احزاب و تشکلها توسط رژیم جمهوری اسلامی،
باعث گردیده که مردم با دیده تردید به حزبها گرایش پیدا کنند که البته این موضوع در این اواخر کمی بهبود پیدا کرده و با حصول دمکراسی بهتر خواهد شد.
۵- در چنین شرایطی و با توجه به شکل گیری کانونهای مبارزه صنفی و مدنی و اقتصادی و حضور در خیابان با شعار گذار از حکومت جمهوری اسلامی، حاکمان نظام اسلامی دریافتهاند که پس از بازیهای چهل و چند ساله نمایش انتخاباتی، تشکیل گروههای اصلاح طلبانه و متحول کردن بخشهائی از جامعه به منظور عدول از مطالبات سیاسی، حال راه مقابله را تنها از طریق لوله تفنگ برای بقاء میدانند.
لذا در چنین شرایطی برای این که رژیم نتواند از طریق رفرم اقتصادی، طبقات گرسنه و در فقر اقتصادی و کارگران را از بدنه جنبش جدا نماید، وظیفه ما این است که اولاً با پافشاری بر اهرم تحریم جهانی و تبلیغ و ترویج اعتصابات کارگری و بازاریان، دست دولت و حکومت را از سرمایه در گردش کوتاه کرد و ثانیاً از هر گونه جنبش و اعتراض صنفی و مدنی حمایت و آنها را با کانونهای مبارزات سیاسی هماهنگ کرد.»
--------
در نوشته فوق به درستی بر یکی از عوامل اصلی جدائی احزاب و سازمانهای کمونیستی از طبقه کارگر اشاره دارد: مخالفت رژیم جمهوری اسلامی با ایجاد سندیگاها و اتحادیههای کارگری ، مخالفت کارفرمایان صنایع با هر گونه تشکل کارگری در کارخانهها، تبلیعات منفی و مسموم حکومتی و دستگیری و زندان و کشتار کمونیستها توسط رژیم جمهوری اسلامی.
در عین حال پروسه گسترش افکار کمونیستی و تشکیلات کمونیستی را نیز به درستی طرح میکند: با حضور در بین کارگران باید از کارگران، کمونیست ساخت و کارگر کمونیست خود افکار کمونیستی را در میان دیگر همکاران ترویج نماید.
این رفیق علت پراکندگی و تشکل گریزی مردم را نیز عدم آگاهی آنان از ضرورت تشکل و عدم شناخت آنان از چگونگی تشکل ارزیابی میکند. او رابطه شکل گیری کانونهای صنفی و مدنی و اقتصادی و حضور مردم در خیابانها و پروسه ناکارآمدی ابزارهای مختلف رژیم در ممانعت از سیاسی شدن جنبشها و روی آوردن به اخرین سلاح یعنی کشتار و سرکوب از جانب دیگر را به درستی درک میکند و از آن سخن میگوید.
در این نوشته نقاط ضعفی نیز وجود دارد که ما بدان اشاره میکنیم:
- او علت جدائی جنبش کمونیستی از طبقه کارگر را فقط در سرکوب این طبقه و جنبش کمونیستی توسط رژیم جمهوری اسلامی میبیند. در حالی که این یک عامل مهم است ولی مهمترین عامل نیست. مهمترین عامل گرایشات سکتاریستی و خود مرکز بینی شدید در رهبران جنبش کمونیسی ایران است. همه برای سازمان خود ، گسترش آن و پر دبدبه و کب کبه شدن آن تلاش میکنند ولی ذرهای در فکر منافع عمومی جنبش کارگری و کمونیستی که ایجاد حزب راستین و یکپارچه و سراسری ایران را در ارجحیت قرار میدهد، نیستند. تجربه تاریخی نشان میدهد که اگر کمونیستها خود را پالایش دهند و منافع طبقه کارگر را در ارجحیت قرار دهند در هر شرایط خفقان آوری نیز میتوانند در طبقه نفوذ کنند و آن را سازمان دهند. نمونه برجسته و مشهور آن را ما در چین و روسیه میتوانیم بیابیم.
- در نوشته آمده است که: «صاحبان صنایع و سرمایه که در واقع نمایندگان حکومت سرمایهداری هستند...» این درست نیست سرمایهداران نمایندگان حکومت سرمایهداری نیستند بلکه دولت نماینده طبقه سرمایهدار است.
- این درست است که ظاهراً در بین مردم گرایش تشکل گریزی به چشم میخورد ولی این یک جانب غیر مهم از یک پدیده مضموم است. جانب مهم آن وجود کمونیستهائی است که در کنار و یا درون جنبش کارگری هستند ولی از متشکل کردن کارگران میگریزند و برای آن هزاران بهانه میآورند.
- این نوشته امکان رفرم و بهتر کردن زندگی زحمتکشان از جانب رژیم را ممکن ارزیابی میکند. در صورتی که رژیم سرمایهداری به طور کل و رژیم سرمایهداری مذهبی ایران به ویژه، نه خواهان و نه قادر به ایجاد رفرمهای مثبت برای بهتر شدن و آسایش زحمتکشان است. بر عکس این رژیم تمام تلاش خود را در غارت، و استثمار زحمتکشان متمرکز کرده است.
- این رفیق عزیز بر این نظر است که تحریمها جهت در فشار گذاشتن رژیم ایران است. در صورتی که هدف اساسی تحریمها در فشار و مضیقه گذاشتن کارگران، زحمتکشان و اقشار پائین خرده بورژوازیست تا آنها به علت فشارهای همه جانبه فقر و گرسنگی و بی درمانی و نزدیگ شدن به مرگ، علیه رژیم حاکمشان بلند شوند. ادامه این تحریمها مردمان کار و زحمت را به نابودی میکشاند. تحریمهای ۱۲ ساله آمریکا علیه عراق در زمان صدام حسین، باعث شد که ۱٫۵ میلیون کودک و زن بی پناه از گرسنگی و بی داروئی بمیرند. در صورتی که صدام حسین و طبقهاش چنین ضربهای را متحمل نشدند. در عین حال در نوشته روشن نیست که گذار از جمهوری اسلامی به چه ساختار اجتماعی مورد نظر است.
- قشر بازاری به عنوان قشر تاجر سنتی ایران بر مبنای تجربه تاریخی و به ویژه تجربه چهار دهه گذشته، قشری است دو رو، مذبذب، عقب گرا و خائن. فقط طبقه کارگر، دیگر زحمتکشان و آزادیخواهان مترقی به لحاظ تاریخی و عملی در تعالی و مترقی هستند. در جریان جنبش و انقلاب امکان دارد عناصر و گروههائی از دیگر اقشار اجتماعی مثل بازاریان دست اتحاد به سوی پرولتاریا دراز کنند. البته باید به این اتحاد خوش آمد گفت. ولی این اتحاد بسیار شکننده و بی ثبات است زیرا منافع طبقاتی آنها با طبقه کارگر اشتی ناپذیر میباشد. حمایت از هر اعتراض و جنبش مترقی وظیفه همه کمونیستهاست ولی این ضرورت جانب دیگر وظیفه ما را نباید پشت صحنه بکشاند و آن این که کارگران در جریان وحدت با دیگر اقشار و طبقات، در انتقاد از گرایشان ضد مردمی و ضد کمونیستی آنها دست باز دارد و هیچگاه این سلاح انتقاد را بر زمین نمیگذارد.
ما امیدواریم این رفیق کارگر و دیگر کارگران عزیز روند دیالوگ ایدئولوژیک سیاسی را با ما ادامه دهند و ما را از تجربیات گران قدرشان بهرهمند نمایند.
24.05.2022