اوضاع کنونی و موقعیت رژیم جمهوری اسلامی ایران

سیاست‌های ویرانگر اقتصادی و اقدامات سرکوبگرانه رژیم در داخل کشور از یک جانب و تحولات یک سال اخیر در خاورمیانه، به ویژه فرار بشار اسد رئیس جمهور سوریه به روسیه، تخریب کامل نیروی دریائی این کشور توسط صهیونیست‌های اسرائیلی و حاکم شدن طیف گسترده‌ای از جنایتکاران داعشی به رهبری "هیئت تحریر الشام"، از جانب دیگر، رژیم جمهوری اسلامی ایران را در موقعیت ویژه‌ای قرار داده است. وظیفه این نوشته توضیح این موقعیت ویژه است.

اوضاع متغیر خارجی:

رژیم ایران از ابتدای ظهورش با اعمال سیاست‌های بسیار مخرب اقتصادی و سرکوب‌های دائم، پایه‌های مردمی خود را قدم به قدم از دست داده است. به طوری که امروز یکی از منفورترین رژیمهای جهان در بین مردم کشور خود است. این رژیم برای تقابل با جنبش عمومی مردم و حفظ خود در مناسبات قدرت در سطح خاورمیانه و بین‌المللی به پرورش و تقویت سازمان‌های تروریستی در اطراف اسرائیل و تقویت دولت‌های مرتجع مثل دولت بشار اسد پرداخته است. (محور مقاومت)

رژیم ایران برای تحکیم پایه‌های قدرت خود در ایران و تحقق سرکردگی در خاورمیانه می‌بایست سیاست خاصی را اتخاذ کند و بر اهرم‌های خاصی تکیه نماید. سیاست خاص رژیم ایران برجسته کردن آمریکا و اسرائیل به عنوان دو دشمن ذاتی جمهوری اسلامی و استقلال کشورهای منطقه است و اهرم‌های خاص نیز ایجاد و تقویت گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی علیه این دو دشمن و در عین حال تقویت دولت‌های مخالف این دو دشمن می‌باشد.

رژیم جمهوری اسلامی در عین حال با تکیه بر دو عامل مادی و ذهنی نفوذ خود را در آفریقا در کشورهائی مثل سودان، نیجریه و سنگال تقویت کرده است؛ یکم با تکیه بر همدلی و اتحاد علیه سلطه‌گران غربی و دوم تقویت دین اسلام در قالب مذهب تسنن.

دولت ایران برای حفظ و تقویت "محور مقاومت"ی که ایجاد کرده است، سالانه جان هزاران سرباز ایرانی و ده‌ها میلیارد دلار از استثمار طبقه کارگر و غارت هستی اکثریت مردم ایران را هزینه کرده است. «شمار دقیق نیروهای کشته شده ایرانی در سوریه مشخص نیست اما تخمین زده شده که بیش از ۵ هزار نفر در این جنگ کشته شده‌اند ... رسانه‌ها در ایران و مقامات دولتی این رقم را بین ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار اعلام می‌کنند اما گمان می‌رود میزان هزینه‌ها بیشتر از این باشد.» (بی بی سی فارسی - ۱۹ آذر ۱۴۰۳)

حال اساسی‌ترین و ظاهرا مستحکم‌ترین حلقه "محور مقاومت" که با ثبات و محکم به نظر می‌رسید، فرو ریخته است: پایگاه اصلی رژیم در کنترل و تقویت نیروهای "محور مقاومت"، یعنی رژیم جنایتکار بشار اسد، در عرض چند روز توسط نیروهای جنایتکارتر داعشی که توسط غربی‌ها و به ویژه ترکیه تقویت می‌شد، سرنگون گردید. مردم سوریه همانند مردم ایران در سال ۵۷ به رقص و پایکوبی مشغول شده و به حق برای گامی در جهت آزادی به وجد آمده بودند ولی همانند ایران نه یک دولت مردمی که نماینده اکثریت زحمتکشان باشد، بلکه یک رژیم داعشی مذهبی عقب مانده جنایتکارتر از رژیم اسد دوباره بر مردم سوریه حاکم گشته است. رژیم اسد سوریه را در سیر تکامل عمومی اقتصاد سرمایه‌داری جهانی با جبر و کشتار و جنایت تکامل داد و سوریه مدرنی ایجاد کرد. ولی این جنایتکاران تازه حاکم شده همانند رژیم بشار اسد، فاشیست هستند ولی قادر به ساختمان نیستند. منافع مردم سوریه نه در آن رژیم تأمین گردید و نه در این رژیم تأمین خواهد شد.

ولی تغییر رژیم در سوریه حلقه کلیدی محور مقاومت را خرد کرد، شاهراه ارتباطی جمهوری اسلامی با دیگر نیروهای محور مقاومت را قطع نمود. این در حالی است که نیروهای این محور در ماه‌های اخیر به شدت تضعیف گشته‌اند. حماس و مردم غزه، حزب الله لبنان و بخشی از مردم این کشور ضربات جبران ناپذیری را از رژیم فاشیستی اسرائیل متحمل شده‌اند. حوثی‌های یمن بارها توسط هواپیماهای جنگنده‌ آمریکائی و انگلیسی بمباران شده و قدرت تهاجمی و دفاعی خود را تا اندازه زیادی از دست داده‌اند. مزید بر آن کلیه زیر ساخت‌های حوثی‌ها توسط موشک‌های اسرائیل ویران گشته است.

در عین حال متحدان بین المللی رژیم بشار اسد یعنی روسیه در اوکراین با ناتو، و چین در تایوان و دریای چین با امپریالیسم آمریکا مشغول بودند و فرصت حمایت همه جانبه از رژیم اسد را نداشتند.

نیروهای محور مقاومت علاوه بر ضرباتی که از دخالت آمریکا و تهاجم نظامی اسرائیل متحمل شدند، اکنون با قطع کمک‌های مالی و تسلیحاتی از جانب ایران مواجه هستند. زیرا کمک‌های مالی و تسلیحاتی رژیم ایران به این گروه‌ها نه مطلقا ولی اساسا از طریق سوریه انجام می‌شد.

با ایجاد توافق آتش بس دوماهه بین حزب الله لبنان و دولت اسرائیل، نتانیاهو به شرایط مساعدی در درگیری با ایران دست یافته است. به بیان دیگر اسرائیل در شرایط مساعدتری از قبل و ایران در شرایط شکننده‌تری از قبل قرار دارند. در درگیری احتمالی اسرائیل و ایران، نیروهای محور مقاومت قادر به حملات وسیع به اسرائیل نیستند و توان مقاومت طولانی هم ندارند.

در این درگیری احتمالی، موشک‌های پرتاب شده از طرف ایران به سوی اسرائیل، می‌تواند توسط ضد موشک‌های آمریکائی، فرانسوی، آلمانی و انگلیسی رهگیری و ساقط شود ولی موشک‌های فوق مدرن اسرائیلی که اهدائی آمریکا و امپریالیست‌های اروپائی‌ست می‌تواند بدون مانع به اهداف تعیین شده در ایران اصابت کنند. همان طور که به برخی تأسیسات اتمی ایران و محل اقامت هنیه اصابت کرد. از همه مهمتر، این که مردم ایران پشت رژیم فاشیستی ایران نمی‌ایستند و در چنین شرایطی به مبارزه آزادیخواهانه و استقلال طلبانه خود علیه رژیم  و دخالت دولت‌های بیگانه در اوضاع داخلی ایران ادامه می‌دهند. تغییر فوق در خاورمیانه موقعیت ایران را چه در خاورمیانه و چه در سطح بین‌المللی به شدت تضعیف کرده است

این است شرایط بین‌المللی رژیم حاکم بر ایران.

در چنین شرایطی رژیم ایران دغلکاری و سیاست ارعاب را نسبت به مردم کشور تشدید کرده است. خامنه‌ای چنین می‌گوید: «نباید تردید کرد که آنچه که در سوریه اتفاق افتاد محصول یک نقشه مشترک آمریکائی و صهیونیستی است قرائنی داریم. این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمی‌گذارد. حالا یک دولت همسایه سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا می‌کند، ایفا کرده و الان هم ایفا می‌کند. این را می‌بینند همه. هر چه فشار بیاورید محکمتر میشه. هر چه جنایت کنید، پر انگیزه‌تر میشه. هر چه با آنها بجنگید، گسترده تر میشه. الان به شما عرض می‌کنم به هول قوه الهی گسترش مقاومت بیش از گذشته تمام مملکت را فرا خواهد گرفت. آن تحلیلگر نادان بی خبر از معنای مقاومت خیال می‌کند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد. من عرض می‌کنم به هول قوه الهی به اذن الله تعالی ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.»

خامنه‌ای یک دروغگوی بیشرمی است که سعی می‌کند خاک به چشم مردم ایران بپاشد. همه مردم ایران شاهد ضربات متوالی اسرائیل بر "محور مقاومت" رژیم جمهوری و نابودی مهمترین حلقه آن بوده و هستند ولی خامنه‌ای می‌گوید نه تنها هیچ اتفاق قابل ذکر نیافتاده، بلکه محور مقاومت قوی‌تر از پیش عمل می‌کند. این یک دغلکاری و حقه بازی سیاسی‌ست که از ضعف ناشی می‌شود نه از قوت و مصرف داخلی برای هواداران خود دارد. ولی مردم خلاف آن را فکر می‌کنند. و اطلاعات دقیق از روند اوضاع دارند. به همین جهت است که دادستانی رژیم برای کنترل و ترساندن مردم شجاع این سرزمین، تهدید می‌کند که «با افرادی که ضمن اظهارات غیرمسئولانه با انتشار محتوای خلاف واقع، نشر اکاذیب و توهین اقدام به بر هم زدن امنیت روانی جامعه کنند و باعث ترس مردم شوند، براساس قانون برخورد مقتضی صورت خواهد گرفت.»

سیاستهای اقتصادی داخلی:

در مرکز سیاستهای اقتصادی داخلی، ایجاد شرایطی است که کارگران مجبور باشند هر روز برای لقمه‌ای نان به مبارزه مرگ و زندگی بپردازند و اجبارا از اهداف سیاسی – طبقاتی خود دور شوند. این سیاست، کشیدن اکثریت کارگران ایران به خط مرگ است. در این زمینه ما به مهم‌ترین زمینه‌ها در اقتصاد سیاسی زحمتکشان می‌پردازیم:

کسری بودجه دولت تا پایان سال ۱۴۰۳ حدود ۲۷۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. (افکارنیوز) این کسری در حالی است که بودجه نیروهای نظامی در همین سال ۴۷۰ هزار میلیارد تومان از بودجه  کشور ( کل بودجه کشور) بعلاوه ۱۳۲ هزار میلیادر تومان از درآمد نفت و گاز رقم زده شده است. رژیم این کسری بودجه را با گران کردن همه چیز به ویژه ارز (دلار) از انبان خالی زحمتکشان بیرون می‌کشد:

برق: «بهای برق در سال ۱۳۸۹ برای مصرف خانگی ۲٫۹۱ ریال برای هر کیلو وات ساعت بود. ولی در سال ۱۴۰۳ هزینه یک خانواده کم مصرف برای هر کیلو وات برق حدود ۷۵۴۲ ریال افزایش را نشان می‌دهد. (همشهری انلاین) ۶۴٫۳ درصد نیروگاه‌های برق خصوصی است و این چپاول افسار گسیخته به حساب بانکی دولتمردان صاحب نیروگاه‌ها واریز می‌شود.

نان: قیمت نان در ۲۷ آذر ۱۴۰۰: نان بربری ۲۵۰ گرمی هر دانه ۱۸۰۰ تومان، نان سنگک ۶۵۰ گرمی هر دانه  ۳۰۰۰ تومان و نان لواش ۱۶۰ گرمی دانه‌ای ۶۵۰ تومان(تسنیم )

امروزه (۲۳ دیماه ۱۴۰۳) قیمت هر دانه نان سنگک ۴۰۰ گرمی ۲۰ هزار تومان و نان بربری ۳۰۰ گرمی دانه‌ای ۱۰ هزار تومان.

گرانی باور نکردنی اساسی‌ترین مایحتاج حیاتی بشری، زندگی را برای زحمتکشان کشور ما به مرگ تدریجی تبدیل کرده است.

آب: در سال ۱۳۹۷، قیمت تمام‌شده یک متر مکعب آب شهری ۲۰ تومان بوده است. (مشرق – کد خبر۸۰۷۴۲۳) در سال ۱۴۰۳ قیمت تمام شده یک متر مکعب آب شهری به ۲۰۰ تومان رسیده است (اقتصاد نیوز). به عبارت دیگر بر اثر کمبود و گرانی آب، نیروی کارکن جامعه در مضیقه شدید قرار دارد.

مسکن: جدول زیر نشان می‌دهد که زحمتکشان میهن ما حتی قادر به اجاره یک سرپناه نیستند. با مزد ماهانه ۱۲ میلیون تومانی نمی‌توانند اجاره ماهانه ۱۵ میلیون تومانی یک خانه ۴۰ متر مربعی را بپردازند.

قیمت اجاره خانه در محله جمهوری تهران آذر ۱۴۰۳

تهران - محله

متراژ

مشخصات

ودیعه تومان

اجاره تومان

جمهوری

۵۶ متر

سال ساخت ۱۳۸۹ - ۱ خوابه

۳۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۵۷ متر

سال ساخت ۱۳۸۷ - ۱ خوابه

۱۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۵۵متر

سال ساخت ۱۳۹۰ - ۱ خوابه

۲۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۵۵ متر

سال ساخت ۱۳۸۶ - ۲ خوابه

۱۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۵٬۵۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۴۰ متر

سال ساخت ۱۳۸۷ - ۱ خوابه

۱۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۵۰ متر

سال ساخت ۱۳۸۴ - ۱ خوابه

۱۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۱٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۶۰ متر

سال ساخت ۱۳۸۷ - ۱ خوابه

۷۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۴۵ متر

سال ساخت ۱۳۸۳ - ۱ خوابه

۲۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰

۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰

جمهوری

۴۰ متر

سال ساخت ۱۳۸۰ - ۱ خوابه

خبرانلاین - ۱۵ آذر ۱۴۰۳

حداقل مزد: حداقل مزد یک کارگر صنعتی  با ۵ سال سابقه در سال ۱۳۹۹ «با افزایش ۲۰٫۹ درصدی به عدد ۱ میلیون و ۸۳۵ هزار و ۴۲۷ تومان رسید.» در حالی که «نرخ تورم سالانه از سوی مرکز آمار ایران معادل ۳۶٫۴ درصد اعلام شد.» (سایت تابناک - ۲۹ فروردين ۱۴۰۰)

کل حداقل مزد دریافتی یک کارگر متوسط صنعتی در ۱۴۰۲ حدود ۷۵۹۶۱۱۲ تومان بود. این مزد با تورم ۴۲٫۶ درصدی مواجه می‌شد.

کل حداقل مزد دریافتی یک کارگر متوسط صنعتی در ۱۴۰۳ حدود ۱۰۶۸۹۸۰۲ تومان است. این مزد با تورم ۳۳٫۶ درصدی مقابله می‌کند.

مزد کارگران در سال ۱۴۰۳ نسبت به ۱۴۰۲ حدود ۳۵ درصد افزایش داشته است ولی تورم سال ۱۴۰۳ نسبت به سال ۱۴۰۲ حدود ۳۳٫۶ درصد بوده است. در واقع مزد کارگران در سال ۱۴۰۳ به طور واقعی فقط ۱٫۴ درصد افزایش یافته است. کارفرمایان در هر شش ماه حداقل دوماه از دستمزد کارگران را نیز پرداخت نمی‌کنند و گرسنگی این مردم ثروت افرین را تحمل ناپذیرتر و بیماری و بی سرپناهی آن را همه جانبه تشدید میکند. در عین حال تورم ارائه داده شده توسط مرکز آمار ایران همیشه جعلی است و به حق می‌توان همیشه ۲۰ تا ۳۰ درصد به آن افزود تا به واقعیت نزدیک شود. «صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی گزارش می‌کنند که اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۳، ۳٫۵ درصد کوچک‌تر و تورم در آن ۵۰ درصد بیشتر شد.» (رادیو فردا)

به عبارت دیگر با وجود ثروت‌های بیکران در بالای جامعه، زحمتکشان و نیروهای مترقی بین مرز فقر و مرز مرگ به سر می‌برند.

رژیم جمهوری اسلامی در کلیه زمینه‌های تقابل سیاسی با اپوزیسیون مترقی کشور، شکست خورده است. با وجودی که با ایجاد گرانی مصنوعی و نفوذ ایدئولوژی سازشکارانه توسط خرده بورژوازی در جنبش کارگری موفق شده است بخش‌های وسیع جنبش کارگری را در محدوده خواست‌های معیشتی محبوس سازد ولی جنبش معیشتی کارگران لاینقطع و گسترش یابنده رژیم را به استیصال کشانده است. جنبش زنان برای آزادی پوشش و دیگر آزادی‌های اجتماعی و اقتصادی با تمام فشارهای غیر قابل تحمل و سرکوب‌ها، گامی عقب نگذاشته و رژیم را با شکستی مفتضحانه روبرو نموده است.

جنبش عمومی آتش زیر خاکستر است. در آینده‌ای نه چندان دور ما شاهد امواج عظیم مبارزات تمام اقشار مترقی و خواهان تغییر به مرکزیت طبقه کارگر خواهیم بود. رژیم در داخل کشور به بن‌بست رسیده است و سرکوب نیز جواب نمی‌دهد. اکثریت مطلق مردم خواهان سرنگونی این رژیم هستند.

مردم نیز به بن‌بست رسیده‌اند زیرا از یک سو نمی‌توانند تحت این رژیم زندگی کنند و از سوی دیگر سازمان رهبری کننده یعنی حزب کمونیست راستین در ایران حضور ندارد و مردم آلترناتیو سوسیالیسم را یا نمی‌شناسند و یا با آن زاویه دارند. در نتیجه تا اوضاع چنین است اگر سرنگونی‌ای صورت بگیرد، می‌تواند دوباره ۵۷ و یا سوریه‌ای دیگر در ایران تکرار شود.

این است شرایط رژیم در داخل کشور.

شرایط بین‌المللی و شرایط داخلی نشان می‌دهد که رژیم در شکنندگی کامل، و در شرایط ضربه پذیری‌ست. یک جنبش انقلابی می‌تواند آن را به زباله‌دان تاریخ بیافکند.

نتیجه:

رژیم خونخوار و ضد مردمی ایران از دو سو در منگنه و فشار قرار دارد. از یک سو توسط مردم ایران که برای سرنگونی‌اش مبارزه می‌کنند و از سوی دیگر توسط نیروهای امپریالیستی به ویژه آمریکا و اسرائیل که برای تسلیم‌اش تلاش می‌کنند.

رژیم ایران در این وضعیت قادر به عقب راندن دشمنان بین‌المللی خود نیست. آنها در حال تهاجمند. ولی فشارهائی را که رژیم از سطح بین‌المللی دریافت می‌کند، می‌تواند به نیروهای اپوزیسیون منتقل کند و منتقل هم خواهد کرد.

به بیان دیگر هر چقدر رژیم ایران بیشتر تحت فشار نیروهای بین‌المللی قرار گیرد، به همان نسبت فشار و فاشیسم را بر مردم درون کشور بیشتر تحمیل می‌کند. سرکوب‌ها تشدید می‌شوند، فشار بر زنان تحمل ناپذیرتر می‌گردد و گرسنگی و فقر و بیماری با قدرت بیشتری حلقوم مردم را می‌گیرد.

در نتیجه ما به درستی می‌توانیم انفجار عظیم مبارزات مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی را پیشگوئی کنیم.

آیا این انفجار و پیشرفت مبارزه به هدف آزادی مردم از استثمار، فقر و سیه روزی و استقلال کشور خواهد انجامید؟

نه.

زیرا مبارزه انقلابی احتیاج به آگاهی انقلابی دارد. مبارزه به خاطر سوسیالیسم احتیاج به آگاهی سوسیالیستی دارد. فقط جنبش کمونیستی و نه جنبش کارگری صرف می‌تواند در پراتیک مبارزاتی توده زحمتکش این آگاهی را در آنها به وجود آورد و تکامل دهد. ولی ما کمونیست‌های ایران در تنبلی و اتخاذ طرح‌های رنگارنگ جانبی برای فرار از انجام وظیفه ایجاد حزب کمونیست راستین ایران، گوی سبقت از تمام تنبلان و تن آسایان جهان ربوده‌ایم. کنار گود نشسته، حرف‌های دهان پرکن می‌زنیم و به مردم می‌گوئیم لنگش کن لنگش کن، بدون این که کوچکترین فعالیتی در سازماندادن سازمان سیاسی رهبری کننده کارگران از خود بروز دهیم و در جهت پیوند جنبش کمونیستی با جنبش طبقه کارگر گام اساسی بر‌داریم.

ما کمونیست‌ها باید برای روزی که جنبش مردم به صورت انفجاری سطح کشور را فرا می‌گیرد آماده باشیم. باید تشکیلات طبقه خود را تا اندازه‌ای سازمان داده باشیم. این مهم در ابتدا با تشکیل اولین "کنفرانس تدارک ایجاد حزب" ممکن می‌گردد.

ما در چند شماره کمون نوشتیم که شرکت کنندگان در کنفرانس باید دارای مواضع زیر ‌باشند:

الف: در درون طبقه کارگر حضور داشته باشند،

ب: به ضرورت وحدت جنبش کمونیستی و ایجاد حزب کمونیست راستین پرولتاریا باور داشته باشند.

پ: به انقلاب قهر آمیز توده‌ای به رهبری پرولتاریا معتقد باشند،

ت: به ایجاد جامعه سوسیالیستی بلافاصله بعد از سرنگونی رژیم سرمایه‌داری ایران معتقد باشند.

ث: و بر قراری دیکتاتوری پرولتاریا را برای ساختمان سوسیالیسم قبول داشته باشند.»

وظیفه این کنفرانس ایجاد حزب کمونیست راستین ایران نیست بلکه راه‌یابی جهت برداشتن گام‌های ضروری و مشترک برای کارگری کردن جنبش کمونیستی و پیدا کردن مهمترین عامل ایدئولوژیکی که سد راه ایجاد حزب گشته است و مبارزه ایدئولوژیک خلاق و سازنده علیه آن، زدودنش و باز کردن یک گام به سوی ایجاد حزب کمونیست راستین ایران.

نظم کمونیستی ایران

۲۶ دی ۱۴۰۳