برای مردم اوکراین: صلح یا آزادی؟ کدام؟
با تهاجم ارتش اوکراین به خاک روسیه، درگیری روسیه و ناتو در این کشور مجددا به داغترین مسأله در مدیای جهانی تبدیل شد و تا اندازهای درگیری اسرائیل – ایران – غزه را پشت صحنه راند.
امروزه نیروهای درگیر از ضرورت صلح برای اوکراین صحبت میکنند و هر کدام در بوقهای تبلیغاتی خود، بیشتر سینه چاک میدهند. در عین حال همه آنها درگیریهای نظامی خود را تشدید میکنند.
برای بررسی آنچه که در این منطقه میگذرد علاوه بر اطلاع از سیر وقایع، تحلیل روابط درونی این وقایع و پی بردن به روند احتمالی آینده آن نیز ضروریست.
۱- سیر وقایع:
با تهاجم گسترده روسیه در ۲۰۲۲، چهار منطقه اوکراین به اشغال ارتش روسیه درآمد: لوهانسک، دونتسک، زاپوریژیا و خرسون. در برخی از این مناطق اشغال شده روسهائی سکونت دارند که تحت فشار فاشیست های حاکم بر اوکراین زندگی دردناکی را میگذرانند.
علیه اشغال این مناطق، دولتهای آمریکا، اروپای غربی و اعضای ناتو به شدت اعتراض کردند.
روسیه برای اشغال ابدی این مناطق آنها را به خاک خود ضمیمه کرد و برای تضمین آن تهاجم گستردهای را به مناطق دیگر اوکراین سازمان داد.
دولت آمریکا که منتظر چنین فرصتی بود توانست بسیاری از کشورهای اروپائی را که عضو ناتو بودند به این درگیری بکشاند و با فروش صدها میلیارد دلار اسلحه ذخائر ارزی آنها را برباید. در مرکز این کشورها آلمان قرار دارد که در یک بار ۷۵ میلیارد دلار از آمریکا اسلحه خریداری نمود. در عین حال آمریکا توانست بخش اعظم مخارج جنگی و مالی اوکراین را بر دوش کشورهای اروپائی بگذارد.
روسیه کلیه زیرساختهای کشور اوکراین را منهدم نموده است. مردم کشوری که یکی از انبارهای غله دنیاست، اکنون در گرسنگی و درماندگی به سر میبرند.
اوکراین تحت چنین شرایطی قادر نیست متکی به خود نه نیازهایش را برآورد و نه به جنگ ادامه دهد. کمکها و قروض مالی و تسلیحاتی غرب این جنگ را سرپا نگهداشته است.
امپریالیسم روس در هفتههای اخیر برای به تسلیم واداشتن اوکراین، یعنی ناتو، و کشاندن آنها پشت میز مذاکره و تحمیل خواستهای خود در این مذاکرات، تهاجم گستردهای را به اوکراین آغاز کرد.
از جانب دیگر کمکهای مالی و تسلیحاتی غرب، به اوکراین امکان داد که با بسیج چندین هزار سرباز اوکراینی و اروپائی به منطقه کورسک تهاجم کند و بخشی از آن را به اشغال درآورد.
بعد از تهاجم اوکراین به خاک روسیه: «طبق دکترین امنیت ملی روسیه این کشور اکنون مجاز هر اقدامی که لازم است انجام بدهد. لذا افزایش این تنش و سطح درگیری مسئولیتش قطعاً با آمریکا و ناتو است.» (اسپوتنیک ایران ۱۴. مرداد ۱۴۰۳)
تهاجم گسترده روسیه به خاک اوکراین و تهاجم اوکراین به خاک روسیه تحت شرایط اقتصادی – سیاسی خاص کشورهای آمریکا، ناتو و روسیه انجام میگیرد. این شرایط چگونهاند؟
۲- تحلیل درونی وقایع:
آمریکا: از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین تا کنون دولت آمریکا بیش از ۵۰ میلیارد دلار به اوکراین کمک مالی و نظامی کرده که بخشی از آن به صورت وام بوده است. اما در سال جاری فقط یک کمک ده میلیارد دلاری ارائه داده و سپس اخیراً یک کمک نظامی «تا سقف ۴۰۰ میلیون دلار تجهیزات و خدمات دفاعی و آموزشی وزارت دفاع» را سازمان داده است.
«واشنگتن اما تا پیش از ۲۴ آوریل، تنها از یک مورد کمک نظامی جدید دیگر در سال جاری به اوکراین خبر داده بود. این کمک اختصاص بستهای به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار را در ماه مارس شامل میشد که با استفاده از صرفهجویی در سایر خریدهای پنتاگون امکان پذیر شد.» (یورو نیوز)
«ایگور چرنوف، رئیس کمیته امنیت ملی، دفاع و اطلاعات مجلس در اظهاراتی بیان کرد که اوکراین انتظار ندارد از سوی دولت "جو بایدن"، رئیس جمهور کنونی آمریکا بستههای کمک نظامی جدیدی دریافت کند.» (دنیای اقتصاد)
چنان که ملاحظه میشود سیر کمکهای ایالات متحده به اوکراین کاهش یابندهاند. زیرا قدرت اقتصادی آمریکا کلاً سیر نزولی دارد. دقیقا به همین دلیل آخرین فشار خود را بر فاشیستهای اوکراین وارد میآورد تا آنها به بالاترین دستاورد در مقابل روسیه نایل آیند تا در میز مذاکره صلحی موافق منافع خود به امضاء رسانند.
اتحادیه اروپا: «اقتصاد اروپا کاملاً ناهمگون است. برخی کشورها ضعیف و برخی قدرتمنداند. اغلب کشورهای ضعیف مایل به کمک به اوکراین نیستند. وزیر خارجه مجارستان میگوید: «رهبران کشورهای اروپای غربی باید به این فهم برسند که راهبرد نظامی آنها در قبال اوکراین شکست خورده است...» (کمون شماره ۳۷- ایرنا – کد خبر ۸۵۴۲۲۰۸۶)
پیش از نشست برلن در مورد صلح در اوکراین، دولتهای اروپائی به جای کمک مالی به این کشور از جیب خودشان (این جیب کم کم در حال خالی شدن است)، از پولهای بلوکه شده روسیه قول کمک دادند. روسیه در این مورد به این کشورها شدیدا اخطار کرد.
کمک واقعی کشورهای اروپائی نسبت به اوائل جنگ در اوکراین به شدت کاسته شده و اراده پشتیبانی از فاشیستهای اوکراینی فروکش کرده است. کریستوف ترِبِسِچ، رئیس تیم پیگیری پشتیبانیها و حمایتها از اوکراین در گفت وگو با "پولیتیکو" گفته است: «دادههای ما فاش میکند که تعهدات اروپاییها در زمینه کمک نظامی به کییف از ماه آوریل روند کاهشی داشته است.»
در کنفرانس برلن همه کشورهای اروپائی در ندانم کاری و بی آلترناتیوی به سر میبردند. زلنسکی نیز پیشنهاد مشخصی نداشت.
بر سر مسأله اوکراین هر روز تضادهای درونی کشورهای اروپائی بیشتر رشد میکند. هر قدر موضع دولت آلمان پشتیبانی محکم از اوکراین است، به همان اندازه موضع چکسلواکی و لهستان در حال فروکش است. تضاد اوکراین و لهستان بر سر خرید غله آنچنان شدید است که در سازمان ملل همدیگر را مورد حمله قرار میدهند.
آندژی دودا، رئیس جمهور لهستان اوکراین را به یک غریق تشبیح میکند: «شخصی که در حال غرق شدن است بی نهایت خطرناک است چون ممکن است شما را هم با خود به اعماق آب ببرد ... او میتواند به سهولت نجات دهندهاش را هم غرق کند.» (بی بی سی فارسی)
در نتیجه کشورهای ناتو سعی میکنند اوکراین را کاملا کوتاه مدت علیه روسیه بتازانند و پس از کسب موفقیتی قابل قبول هر چه زودتر میز مذاکرات را فراهم کنند.
اگر چنین شود، کشورهای اروپائی میتوانند با گستردگی بیشتری پولهای داده شده به اوکراین را از استثمار مردم اوکراین بازستانند.
روسیه: این کشور نیز برای بازسازی خود، برای ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ، برای سر و سامان دادن به اقتصاد کشور و فرو نشاندن تضادهای رشد یابنده بین جناحهای حاکم، احتیاج به صلحی دارد که تا اندازهای منافعاش تأمین شده باشد، یعنی چهار منطقه اشغالی برای ابد جزو روسیه گشته باشد.
فاشیستهای اوکراینی نیز در این مابین خواهان صلح دائم هستند، صلحی که تمام خاک اوکراین بعلاوه کریمه را در ید قدرت آنها بگذارد تا بتوانند با استثمار طبقه کارگر و کشتار مردمان آزادیخواه حاکمیت خود را ابدی سازند.
دولت چین و دولت هند از ایجاد صلح در اوکراین ناراضی هستند زیرا در صورت اتمام جنگ، روسیه برای روابط بینالمللی خود فعال خواهد شد. حتی با اروپا پیمانهای اقتصادی زیادی خواهد بست. در نتیجه نفت روسیه در شرایط صلح نمیتواند چنین ارزان به هند و چین صادر شود. گاز روسیه در جهان خواهان بسیار دارد. در این صورت قیمتها برای چین و هند بالا خواهد رفت و این را دولتهای هند و چین نمیخواهند.
امروزه نیروهای امپریالیستی بر مبنای منابع خود خواهان صلح در اوکراین شدهاند. مردم مترقی جهان و نیروهای کمونیستی نیز خواهان صلح در منطقه هستند، بدون این که در همین رابطه به آزادی مردم اوکراین اشاره کنند.
برقراری صلح گام مهمی است که به قتل و کشتار، ویرانی و آوارگی مردم اوکراین پایان میدهد. لذا ضرورت درجه اول دارد. برای برقراری صلحی که مردم اوکراین آن را تأیید کنند باید مبارزه کرد. ولی برقراری صلح به معنای آزادی و استقلال مردم اوکراین نیست. خواست مردم اوکراین را فقط به برقراری صلح خلاصه کردن، سیاست دولت امپریالیستی برتر در این درگیریست.
سؤال میشود: طرح صلح کدام یک از این نیروهای امپریالیستی منافع مردم زحمتکش اوکراین را تضمین میکند؟ صلح آمریکائی؟ صلح اروپائی؟ صلح روسی؟ و یا صلح فاشیستهای اوکراین؟ کدام یک؟
طرح صلح نیروهای امپریالیستی و فاشیستی، انقیاد مردم اوکراین و استثمار وحشتناک و سرکوب زحمتکشان آن را دربر دارد. لذا فقط صلح برای مردم اوکراین خوشبختی و رهائی نمیآورد. هر طرح صلح امپریالیستی اسارتبار است. مردم اوکراین به آزادی احتیاج دارند. آزادی از فاشیسم درونی، آزادی از دخالت نیروهای خارجی، آزادی از جنگ و ویرانی، آزادی در انتخاب دولت خود، مؤسسات اجتماعی خود، آزادی برای ایجاد رفاه اجتماعی خود. مردم اوکراین به آزادی نیازمندند.
ولی آزادی در یک صبح بهاری به دست نمیآید. آزادی نتیجه انقلاب است. در نتیجه مردم زحمتکش اوکراین باید به انقلاب رو آورند، متشکل شوند، فاشیستهای سرمایهدار حاکم را به گورستان تاریخ بسپارند، در یک مبارزه آزادیبخش سوسیالیستی دستان روسیه امپریالیستی، ناتوی امپریالیستی و اروپای امپریالیستی را از کشور خود کوتاه کنند.
طلیعه چنین حرکت انقلابی اکنون وجود دارد: طبقه کارگری که این جنگ خانمان برانداز را تجربه کرده است، حزب کمونیستی که در این جنگ دوستان و دشمنان طبقاتی خود را بیشتر شناخته و سازماندهی مردم را بیشتر آموخته است و مردمی که در صحنه درگیری های طبقاتی و اجتماعی حاضر هستند. این، امید به آزادی مردمان زحمتکش اوکراین را به واقعیت خواهند رساند.
نظم کمونیستی
۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴