بیانیهی بیش از چهارصد نویسنده و مترجم ایرانی برای دعوت به اعتصابات سراسری
ما، یعنی، جمعی از نویسندگان و اهل قلم که سرگذشتمان نشان میدهد سراسر عمر خویش را جز در کنار مردم نایستادهایم، احساس میکنیم وظیفهی تاریخی ما هرگز چنین بر دوش ما سنگینی نکرده است و شرایط چنان سرنوشتساز و خطیر است که اگر بهموقع سکوت خود را نمیشکستیم، ای بسا که دیگر هرگز نه ما خود و همدیگر را بابت این سکوت میبخشیدیم و نه نسلهای بعدی ما را.
...
نخست، خطاب به همهی آن کسانی که به هر نحوی نفوذ کلمه دارند، از مشاهیر و چهرههای رسانهای و اهل اندیشه تا هنرمندان و بازیگران و روشنفکران و ورزشکاران و خلاصه هر کسی که از حیث دسترسیِ وسیعتر به افکار عمومی «نخبه» محسوب میشود؛
ما اهل قلم از شما میخواهیم در تناسب با حساسیت تاریخی شرایط وطن، در رفتار و گفتارتان گامهای مسئولانهتری بردارید و بسیار جدی بگیرید خطری را که متوجهِ
این نسلِ کمنظیر و تازهنفس است؛ نسلی که خود نتیجهی بیش از یک قرن ایثارِ جمعی و تلاش تابسوز همگانی بوده.
ما از شما میخواهیم تا از دامنزدن به هر بحثی سخت بپرهیزید که بخواهد یک روایت واحد (حال هر روایتی) را تحمیل کند به این قیام متکثر و مصادرهناپذیر، مثل همین جدالِ فرساینده بر سر شعار تکمیلی در ادامهی «زن، زندگی، آزادی»، یا نبش قبر تاریخی در دعوای راست و چپ و مقصریابی و مبارزطلبی و برپاییِ کارزار تقبیح و تکفیر در میدانهای گذشته؛ آن هم درست وقتی که پایِ خودِ آینده با عاملان آن، یعنی همین نسل، وسط است.
و خلاصه دعوت به یک خویشکاریِ جمعی برای اولویتدادن به سلامت و امنیتِ نسلی که سرمایهی مشترک همهی ما و این وطن است؛ یعنی دست از ما و منی برداشتن و هر چیز دیگری در برابر این هدف را (حفاظت از جانهای شکنندهی در خطر) حاشیه و انحرافی دانستن؛ یعنی هر بحث دیگری که این اولویت مطلق، یعنی حفظ جان نوجوانانِ برپاخاسته، را به حاشیه میبرد و توجهها را معطوف به چیزی جز این جانها میکند؛.
دوم، و همانقدر مهم، از رهبران و نیروهای قادر به سازماندهیِ افقی و اجتماعی، نظیر فرهنگیان و کارگران و نیز وکلا و چهرههای فرهنگی و هنری و دانشگاهی و رسانهای و مشاهیر ورزشی و غیره میخواهیم که با دعوت از افکار عمومی به نافرمانی مدنی و اعتصاب، و سازماندهی آن، مانع از آن شوند که همهی بار تداوم این قیام بر گردهی همین اعتراضات خیابانی بیفتد، چون همگی میبینیم چه هزینههای انسانیِ هنگفتی برای همین جانها و سرمایههای واقعی ملی ما (و حتماً بارها مهمتر از نفت و گاز) دارد؛ سرمایهای تپنده و سرزنده که با نهایت خشونت و قساوت سرکوب میشود.
در پایان، ما اهل قلم همه را دعوت میکنیم، ضمن پیگرفتن مطالبات و مسائل خود، به گرد این اولویتِ بیتخفیف جمع شوند و در هر اقدامی التزام به همین اولویت را چراغ راه کنند تا گذار از تاریکی به روشنایی با کمترین آسیبها روی دهد و نورافکنهای افکار عمومی داخل و خارج بر خیابانها افکنده شود و بماند تا جنایت در پشت صحنه (که بهترین گواه آن وضعیت بهنفسافتادهی اینترنت کشور است)، بیمهار صورت نگیرد.
مبادا با لحظهای غفلت ما مفت از دست برود آن آیندهی امیدبخش و عزیز و آرزوی تا پیش از این روزها دیر و دوری که اکنون بیش از همیشه ملموس شده و بدبینترینهای ما را هم در یک جور امید جمعی به همدلیِ بیسابقهای رسانده است.
ما، یعنی، جمعی از نویسندگان و اهل قلم که سرگذشتمان نشان میدهد سراسر عمر خویش را جز در کنار مردم نایستادهایم، احساس میکنیم وظیفهی تاریخی ما هرگز چنین بر دوش ما سنگینی نکرده است و شرایط چنان سرنوشتساز و خطیر است که اگر بهموقع سکوت خود را نمیشکستیم، ای بسا که دیگر هرگز نه ما خود و همدیگر را بابت این سکوت میبخشیدیم و نه نسلهای بعدی ما را.
...
نخست، خطاب به همهی آن کسانی که به هر نحوی نفوذ کلمه دارند، از مشاهیر و چهرههای رسانهای و اهل اندیشه تا هنرمندان و بازیگران و روشنفکران و ورزشکاران و خلاصه هر کسی که از حیث دسترسیِ وسیعتر به افکار عمومی «نخبه» محسوب میشود؛
ما اهل قلم از شما میخواهیم در تناسب با حساسیت تاریخی شرایط وطن، در رفتار و گفتارتان گامهای مسئولانهتری بردارید و بسیار جدی بگیرید خطری را که متوجهِ
این نسلِ کمنظیر و تازهنفس است؛ نسلی که خود نتیجهی بیش از یک قرن ایثارِ جمعی و تلاش تابسوز همگانی بوده.
ما از شما میخواهیم تا از دامنزدن به هر بحثی سخت بپرهیزید که بخواهد یک روایت واحد (حال هر روایتی) را تحمیل کند به این قیام متکثر و مصادرهناپذیر، مثل همین جدالِ فرساینده بر سر شعار تکمیلی در ادامهی «زن، زندگی، آزادی»، یا نبش قبر تاریخی در دعوای راست و چپ و مقصریابی و مبارزطلبی و برپاییِ کارزار تقبیح و تکفیر در میدانهای گذشته؛ آن هم درست وقتی که پایِ خودِ آینده با عاملان آن، یعنی همین نسل، وسط است.
و خلاصه دعوت به یک خویشکاریِ جمعی برای اولویتدادن به سلامت و امنیتِ نسلی که سرمایهی مشترک همهی ما و این وطن است؛ یعنی دست از ما و منی برداشتن و هر چیز دیگری در برابر این هدف را (حفاظت از جانهای شکنندهی در خطر) حاشیه و انحرافی دانستن؛ یعنی هر بحث دیگری که این اولویت مطلق، یعنی حفظ جان نوجوانانِ برپاخاسته، را به حاشیه میبرد و توجهها را معطوف به چیزی جز این جانها میکند؛.
دوم، و همانقدر مهم، از رهبران و نیروهای قادر به سازماندهیِ افقی و اجتماعی، نظیر فرهنگیان و کارگران و نیز وکلا و چهرههای فرهنگی و هنری و دانشگاهی و رسانهای و مشاهیر ورزشی و غیره میخواهیم که با دعوت از افکار عمومی به نافرمانی مدنی و اعتصاب، و سازماندهی آن، مانع از آن شوند که همهی بار تداوم این قیام بر گردهی همین اعتراضات خیابانی بیفتد، چون همگی میبینیم چه هزینههای انسانیِ هنگفتی برای همین جانها و سرمایههای واقعی ملی ما (و حتماً بارها مهمتر از نفت و گاز) دارد؛ سرمایهای تپنده و سرزنده که با نهایت خشونت و قساوت سرکوب میشود.
در پایان، ما اهل قلم همه را دعوت میکنیم، ضمن پیگرفتن مطالبات و مسائل خود، به گرد این اولویتِ بیتخفیف جمع شوند و در هر اقدامی التزام به همین اولویت را چراغ راه کنند تا گذار از تاریکی به روشنایی با کمترین آسیبها روی دهد و نورافکنهای افکار عمومی داخل و خارج بر خیابانها افکنده شود و بماند تا جنایت در پشت صحنه (که بهترین گواه آن وضعیت بهنفسافتادهی اینترنت کشور است)، بیمهار صورت نگیرد.
مبادا با لحظهای غفلت ما مفت از دست برود آن آیندهی امیدبخش و عزیز و آرزوی تا پیش از این روزها دیر و دوری که اکنون بیش از همیشه ملموس شده و بدبینترینهای ما را هم در یک جور امید جمعی به همدلیِ بیسابقهای رسانده است.
۴۱۸ امضاء کننده
۲ اکتبر ۲۰۲۲