سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۱۰
مخاطب لنین در این مقالات و چند نوشته دیگر، تروتسکی، این تازه عضو حزب بلشویک بوده است که از همان اوان عضویت (ژوئیه ۱۹۱۷) در پی اجرای برنامه کارشکنی در حزب و خیانت بود. اگر در آن ایام نیت واقعی تروتسکی با توجه به سابقهی ضد بلشویکیاش دقیقتر مورد بررسی قرار میگرفت و تنها به مثابه یک اشتباه تلقی نمیگردید، چه بسا زودتر از حزب اخراج و به جمع منشویکیاش و زیر رهبری اکسلرد که به قول تروتسکی "استاد پرارزش" وی بود، پرتاب میشد، و در نتیجه از خیانتهای بعدی او جلو گرفته شده بود. برای بررسی دقیقتر، به مدارک و اطلاعات مستند و معتبر درباره الزامات حزبی، توازن نیروها و کادرها، ضرورتهای حزبی، و بخصوص چگونگی ارتباطات خارج از حزبی تروتسکی در آن زمان، و…احتیاج میباشد.
تروتسکی کارشکنی را ادامه داد. از عقد قرارداد صلح با متجاوزین آلمانی جلوگرفت و اقدام به ترخیص ارتش کرد یعنی اینکه دست امپراطوری آلمان برای هرگونه تصرف کشور شوراها باز باشد، با امپریالیستهای فرانسوی و انگلیسی به منظور ادامهی جنگ وارد مذاکره شد و قولها داد که پس از رسوائی کامل به دروغ، لنین را همنظر با خود نشان داد (البته پس از مرگ لنین به این دروغگوئی و تهمت دست یازید)، در جبهههای جنگ با دنیکین، کالچاک و لهستان، دشمنان سوسیالیسم و کشور شوراها را یاری رسانید، به منظور قطع ارتباط حزب با تودهها، نظریه نظامی کردن اتحادیهها را پیش کشید و به منظور پیشبرد انشعاب در حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، فراکسیونیسم در حزب را یعنی تشکل در تشکل را باب کرد که هر بار از لنین و اکثریت شکننده حزب و تودهها، تودهنی خورد. از آنجائی که در مقالهی پیشین (مناسبات لنین با تروتسکی) نسبتاً با تفصیل و اشاره به مقالات و نقل قولهای لنین و هم چنین گفتار و اعمال تروتسکی سخن رفته است، به منظورعدم طولانیتر شدن این مقاله، خواننده را به آن مقاله و همچنین کتاب "تحریف تروتسکیستی رویدادهای تاریخی" ازهمین نگارنده، رجوع میدهم.
جناب بیانی در توجیه نامه و فحش نامه خود مدعی است که:
«لنین در واپسین روزهای حیات خود امر مبارزه با بوروکراسی را که به حول استالین شکل گرفته بود، به تروتسکی سپرد».
سئوآل بر این است که لنین چنین وظیفهای را در کدام نوشتهای قید کرده است. تمامی نوشتجات و نامههای لنین در بیش از چهل جلد هر کدام چند صد صفحهای موجودند. چنان ادعای دروغینی در کجا و کدام مقاله است؟ انتساب آرزوهای نقش بسته در تاریکخانه تروتسکی به لنین، توهین روشن به لنین و لنینیسم و بلشویسم است، امری که تروتسکی در تمام کوتاه مدت عضویت در حزب بلشویک و بخصوص پس از مرگ لنین دنبال کرد و البته با شکست مفتضحانه روبرو شد. آورده شد که تروتسکی چگونه با امپریالیستهای انگلیسی و فرانسوی سخن بر عهد وفا داشت و تلاش کرد پس ازمرگ لنین، آنرا به لنین نسبت دهد. با اشاره به مقالات لنین در این زمینه و نقل قولهای لنین در مخالفت با آن خیانت تروتسکی که از آن اقدام حتی روشن و صریح به عنوان خیانت نام برده شده بود، کذب ادعا و تهمت تروتسکی به لنین را در مقاله پیشین اثبات کردیم. همچنین دروغگوئی تروتسکی درباره ادعای دروغین همنظری با لنین درحمله به لهستان که لنین کاملاً در مخالفت با موضع تروتسکی سخن گفته بود. دربارهی ساختگی بودن ادعای دروغین تروتسکی مبنی بر پیوستن لنین به نظریه "انقلاب پرماننت" پارووس ـ تروتسکی. نیزدر بالا چند کلامی آورده شد. تروتسکی برای بی اعتبارکردن لنین و بالا بردن ارزش خود ـ که در واقعیت امر در بی ارزشی کم نمونه بود ـ مینویسد:
«شک نیست برای لنین در بسیاری موارد آسانتر آن بود که در کارهای جاری بر استالین، زینویف و کامنف تکیه کند تا من. لنین که همیشه در اندیشه بود که وقت، وقت خودش و دیگران تلف نشود، کوشش داشت که صرف نیرو را برای از بین بردن کشمکشهای داخلی به حداقل کاهش دهد. من برای اجرای تصمیمهای خود، اسلوب کارخود و شیوههای خاص خود را داشتم. لنین این خصلت مرا خوب میشناخت و آنرا میستود و درست بهمین دلیل خوب فهمیده بود که من برای اجرای بی چون و چرای دستورها مناسب نیستم. در این موارد او برای اجرای تکالیفش به دستیاران بی روح نیازداشت و به دیگران روی میآورد» (تروتسکی ـ زندگی من)
بهتر از این نمیشود که مدعی شد گویا لنین فردی فرصت طلب، بدون پرنسیپ انقلابی، بی مبالات و بی توجه به چگونگی پیشبرد کارها بوده است. لنین همواره طرح میکرد که "بهتراست کمتر ولی بهترباشد" پس چگونه است که بزعم تروتسکی برای انجام بهتر وظایف به "دستیاران بی روح نیازداشت". این چرندیات تروتسکی، تنها توهین به "دستیاران" لنین که مانع جلوس تروتسکی بر تخت تزاری شدند، نیست، بلکه عمدتاً توهینی بی شرمانه به لنین است که گویا به ضرورت پیشبرد وظایف سوسیالیسم اعتنائی نداشته و عمدتاً در پی حفظ موقعیت خود بوده است و برای این مقصود و منظور "دستیاران بی روح نیازداشت". این "دستیاران بی روح " همانهائی بودند که قادر شدند از کشوری مخروبه، یکی از مقتدرترین کشورهای جهان را بسازند، صنعت و کشاورزی ویران شده را رونق بخشند، بیکاری، بیسوادی، بی مسکنی و نابرابری جنسی را ریشهکن کنند و پوزهی نازیهای آلمانی را بخاک بمالند و بشریت را از زیر یوغ جنایتکارترین حاکمیت قرن بیستم نجات دهند. واقعیت امر براینست که لنین میدانست که تروتسکی "اسلوب کارخود و شیوههای خاص خود را" داشت و آنها را "خوب میشناخت" و از همین رو در تمام دوران استقرار سوسیالیسم از اتخاذ موضع علیه تروتسکی ابا نکرد.
ادامه دارد