خودکشی در نظام سرمایهداری یک پدیده ساختاریست
خودکشی زمانی صورت میگیرد که شخص قادر به تحمل فشارهای مختلف اجتماعی (خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) نباشد و راه حل بیرون رفت از معضل را نیز نشناسد. در چنین شرایطی امکان فرار از معضلات از طریق خودکشی در ذهن خطور میکند و میتواند عملی گردد.
در نتیجه خودکشی یک معضل اجتماعیست، گستردگی آن بستگی به گستردگی معضلات در آن اجتماع دارد. معضلات اجتماعی به طور همگون و یکسان بر اقشار جامعه فشار نمیآورد، بدین جهت نیز تعداد خودکشی در اقشار مختلف یکسان نیست. برخی از اقشار جامعه با معضلات کمتری رو به رو هستند، یا با برخی معضلات اصلاً روبهرو نیستند. مثلا معضل بی پولی در اقشار مرفه خرده بورژوازی و بورژوازی وجود ندارد در حالی که بی پولی یکی از معضلات اساسی در اقشار فرودست و زحمتکش جامعه است که باعث خودکشی تعداد زیادی میگردد.
خودکشی در تمام ساختارهای اجتماعی (برده داری، فئودالیسم و سرمایهداری) وجود داشته و دارد. جهان کنونی در سیستم جهانی سرمایهداری قرار دارد لذا تحقیق ما در ایران سرمایهداریست.
با نگاهی گذرا به تاریخ چند دهه اخیر درمییابیم که با تشدید روز افزون فقر و ناشی از آن هجوم نابسامانیها در اقشار فرودست و متوسط، تعداد خودکشی نیز افرایش یافته است. به بیان دیگر تعداد خودکشی در یک کشور بیان کننده درجه و گستره معضلات در آن کشور است. به همین جهت نیز رژیم جمهوری اسلامی (سازمان پزشکی قانونی) از سال ۱۴۰۰ آمار خودکشی را مخفی نگهداشته و انتشار نمیدهد. از این سال به بعد آنچه که به صورت آمار خودکشی عرضه گشته است، از بیانات کسانی اخذ گردیده که دست اندر کار در این رشته بودهاند.
سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تعداد خودکشی از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ را حدود ۳۲۲۵ مورد برآورد کرده است.
گزارشی از پزشکی قانونی از سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ وجود دارد که تعداد خودکشی در این سالها را به ترتیب ۵۱۰۱ و ۵۱۴۳ نفر شمارش کرده است. (آمار از مرکز دادههای باز ایران)
از جانب دیگر مرکز آمار ایران در فاصله زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ خودکشی ۲۷۱۶۸ نفر را ذکر میکند در حالی که بر مبنای دادههای سازمان پزشکی قانونی این تعداد ۳۸۶۹۱ نفر بوده است.
در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی کردهاند. (بی بی سی – فارسی ۱۵ اوت ۲۰۲۰) این تعداد را گزارش دیگری نیز تأیید میکند.
مجموع قربانیان خودکشی در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، حدود ۴۱ هزار نفر بودند و آمار تقریبی اقدام به خودکشی در هر سال، ۳۰ برابر تعداد قربانیان است. (فردای اقتصاد - ۱۶ دی ۱۴۰۱)
حمید یعقوبی، روانشناس بالینی و دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد، میگوید که در سال ۱۴۰۰ حدود ۷۰۰۰ خودکشی، به مرگ منتهی گردیده است. در این سال نسبت خودکشی به ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۱۳۳ نفر بوده است. به عبارت دیگر از هر ۲۰ خود کشی ۱ خودکشی منتهی به مرگ گشته است. به بیان دیگر در این سال ۱۴۰۰۰۰ نفر اقدام به خودکشی کردهاند.
نسبت خودکشی کامل در سال ۱۳۹۸ حدود ۷ نفر از هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است. در حالی که در ۱۴۰۰ حدود ۸ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است.
علی فتحی آشتیانی، رئیس سازمان روانشناسی و مشاوره کشور در "روز جهانی سلامت روان"، میگوید: «تعداد موارد خودکشی کامل در سال ۱۴۰۰ در مقایسه با سال ۱۳۹۹، ۱۲/۷ درصد رشد داشته است. همچنین تعداد موارد خودکشی کامل طی ۱۵ سال از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۰۸ درصد رشد داشته است.» این در حالی است که نایب رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران مجبور به اقرار است که: «در سالهای اخیر خودکشی در ایران افزایش و در جهان کاهش یافته است.»
حمید پیروی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی، به این نتیجه درست رسیده است: «افرادی که در معرض شرایط نامطلوب از جمله فقر، خشونت، ناتوانی و نابرابری هستند، در معرض خطر بیشتری در زمینه اقدام به خودکشی قرار دارند.»
مهرداد عربستانی، دکتر انسانشناسی میگوید: «براساس نظرسنجیهای بینالمللی تا سال ۲۰۱۷، ایران کشوری است که مردم بیشترین تکرار هیجانات منفی را در آن تجربه میکنند؛ هیجاناتی مثل خشم، استرس و ناامیدی که با خودکشی همبستگی دارد. آنقدر این آمار تکاندهنده است که در ۲۰ کشور دنیا، ایران بین رتبه اول تا سوم بوده است و این بر تمایل به افکارخودکشی و ناکامی تاثیر گذاشته است.»
روزنامه اعتماد از رشد ۴۰ درصدی خودکشی در ده سال اخیر خبر میدهد یعنی «از حدود ۳۵۰۰ مورد در سال به بیش از ۵ هزار مورد افزایش یافته است» و این دو برابر آمار ۲۰ هزار نفری قتل است.
در این مورد مسأله بسیار پر ابهام و سؤال برانگیز "مرگهای مشکوک" است. این مرگها در دهه ۱۳۹۰ حدود ۶ برابر آمار کل خودکشی و ۱۲ برابر آمار قتلها بوده است. (مرکز دادههای باز ایران)
مسأله مهم قابل توجه، خودکشی رزیدنتها و پزشکان است که در ۱۴۰۲ حدود ۱۳ نفر از آنها دست به خودکشی زدند. در این مورد یعقوبی مجبور به چنین اقراریست: «مشکلات رزیدنتی خیلی زیاد است، فشار کاری زیاد است، فرسودگی جسمی زیادی دارد و کیفیت آموزش پائین است. آنها در این تحقیق چشماندازی برای آینده نداشتهاند وگرنه این دشواریها را استادانشان هم کشیدهاند. تعاملات حرفهای مشکلساز، نبود همدلی، کمبود حمایتها، تحقیر از سوی اساتید، نابرابری جنسیتی، بیپولی، سال بالاییهای بد، ساعت کاری زیاد، شکست عشقی و... از دیگر مشکلاتشان بوده است.»
با در نظر گرفتن نسبت رشد جمعیت سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ و رشد خودکشی در همین بازه زمانی، روشن میشود که افزایش خودکشی نسبت به افزایش جمعیت ۶٫۲ برابر بوده است. (آمار از خبر انلاین – نویسنده: حسین نورینیا)
اگر به آمار خودکشی اقشار مشخص رجوع کنیم، در مییابیم که در بسیاری از زمانها، آمار خودکشی کارگران بیش از دیگر اقشار جامعه است، زیرا فشارهای تحمل ناپذیر اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی علیه آنها زندگی را برایشان مرگبار کرده است.
شرایط کار در ایران طوریست که سالانه حدود ۸۰۰ کارگر بر اثر حوادث و ناامنی شرایط کار فوت میکنند. ناشی از این شرایط و معضلات دیگر از قبیل اخراج از کار، عدم پرداخت حقوقهای معوقه و... از ابتدای سال ۱۴۰۱ تا دی ماه همین سال ۲۳ کارگر خودکشی کردهاند. در مرداد همین سال دو کارگر دیگر نیز در استان ایلام خود را کشتند.
در همین سال ۲۲ کارگر نیز در حین کار جان خود را از دست دادند. (سایت اتحاد)
در ۱۴۰۲ بر مبنای اخبار منتشر شده حداقل ۱۰ کارگر در ایران اقدام به خودکشی کرده اند.
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی، نیز در این باره میگوید: «خودکشی محورها و عوامل متعددی دارد. در خصوص خودکشی کارگران دو عامل اصلی نقش دارد: یک، مسئله معیشت و ناتوانی در تأمین نیازهای اقتصادی است و دیگری سختی کار است که همراه با خود تفریح و فراغت را به همراه ندارد.
همراه تغییر فشارهای اجتماعی در اقشار و طبقات مختلف جامعه، تعداد خودکشی نیز در بین این اقشار و طبقات تغییر میکند. گاهی در بین کارگران بیشترین تعداد را میبینیم، گاه در بین دانشآموزان، گاه در بین دانشجویان و گاه در بین جوانان و حتی کودکان.
خودکشی نوجوانان زیر ۱۸ ساله در ده ماه اول ۱۴۰۳ حدود ۳۱ نفر بوده است. بنا به نوشته سایت VON در پنج سال گذشته ۱۹۶ کودک به علل اختلافات خانوادگی، ازدواج اجباری، کودک همسری، کودک مادری، جان خود را گرفتهاند.
انجمن دفاع از حقوق کودک در ۱۳۹۹ مینویسد که بین سالهای ۱۳۹۰ – ۱۳۹۹ بیش از ۲۵۰ کودک خودکشی کردهاند که ۲۰ درصد آن به علت ازدواج اجباری و ۸ درصد آن به علت فقر بوده است.
در واقع یک سیستم جنایتکارانهای در این کشور حاکم است که نه تنها بزرگسالان در آن آیندهای نمیبینند بلکه به جان کودکان هم رحم نمیکند. کودکانی در آن پا گذشتهاند که به دنبال زندگی نمیگردند بلکه مرگ را جویا هستند.
آنچه از آمارهای فوق بر میآید، افزایش تعداد خودکشی در ایران است. خودکشی در هر سال ۵ درصد افزایش مییابد. حمید پیروی نیز در این مورد چنین میگوید: «بنابر پیمایشهای مختلفی که صورت گرفته است، به طور میانگین ۳۳ درصد از جمعیت ایران اختلال روانشناختی دارند. میانگین جهانی ۱۲/۵ درصد است.» همین اختلال روانشناختی که از اختلال در اقتصاد سالم، در سیاست کارآمد، در رفاه عمومی، در رشد صنعت و در امنیت بهداشتی جامعه حاصل میشود، تا کنون باعث هزاران مرگ زودرس در پروسه کار و هزاران خودکشی در اقشار مختلف گردیده است.
نسبت تعداد خودکشی در مناطق مختلف ایران ثابت نیست بلکه متغییر است، نوسان تعداد خودکشی در مناطق مختلف معیاریست که در هر لحظهای فشار و نارسائیها در کجای جامعه بیشتر تلانبار شده است.
در واقع خودکشی در ایران که بیشتر با شاخص فلاکت نسبت مستقیم دارد، در مناطق مختلف ایران یک سطح حادث نمیشود. مثلا بین سالهای ۱۳۹۵ – ۱۳۹۹ کرمانشاه ۱۱٫۷۸ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر، فارس ۶٫۱۱ خودکشی و گلستان ۵٫۰۴ خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر را تجربه کرده است. (مرکز دادههای باز ایران)
از آنجائی که خودکشی ریشه در معضلات اجتماعی دارد، لذا نمیتواند بدان به عنوان یک پدیده فردی و یک حادثه خصوصی برخورد کرد. با تبلیغات ایدئولوژیک و فرهنگی سرمایهدارانه نیز نمیتوان از شدت آن کاست.
لذا برای از بین بردن خودکشی در جامعه باید ریشه معضلات، یعنی جامعه سرمایهداری (هر نوع سرمایهداری) را هدف گرفت. این ساختار اجتماعیست که خودکشیزاست.
آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، در پیامی به مناسبت روزجهانی سلامت روان، ۱۰ اکتبر ۲۰۲۰ میگوید: «در سراسر جهان نزدیک به ۱ میلیارد نفر با اختلال روانی زندگی میکنند. هر ۴۰ ثانیه یک نفر از خودکشی میمیرد. و اکنون افسردگی علت اصلی بیماری و ناتوانی در کودکان و نوجوانان شناخته میشود.» در نتیجه خودکشی در جهان امروز یک معضل ساختاری سرمایهداریست.
این ساختار استثمارگر، فقرزا و ضد بشری را باید با تمام زیربنا و روبنای آن ریشهکن نمود. باید در ساختاری قدم گذاشت که فقر و بیکاری، کمبود دارو و معضلات سیستم سلامتی، اعتیاد و بی سرپناهی وجود نداشته باشد. باید به ساختار سوسیالیسم قدم نهاد، به ساختاری که هدف فعالیت همه نیروهای مثبت جامعه، خدمت به اکثریت یعنی خدمت به رفاه، رشد و سلامت نیروهای ضد سرمایهداریست.
نظم کمونیستی
۲۷ بهمن ۱۴۰۳