سرمقاله

مبارزه علیه حکم اعدام وریشه و پخشان و موضع رادیو زمانه

در زندان‌های ایران هزاران زن و مرد مبارز تحت تحمل ناپذیرترین شرایط و شکنجه جسمی و روانی قرار دارند. خصوصاً در دو سال اخیر روزی نیست که حلقه دار و تیر اعدام خالی مانده باشد. مبارزه در زندان به ویژه مبارزه زنان زندانی نه تنها بخشی از مبارزات عمومی مردم ایران علیه رژیم ددمنش و سفاک جمهوری اسلامی است بلکه از اهمیت بین‌المللی بالائی برخوردار است و بخشی‌ست از مبارزات زنان در سطح بین‌المللی برای آزادی و دمکراسی‌.

زندانیان سیاسی به ویژه زنان مبارز زندانی در نزد مردم ایران و جهان عزیز و پر ارزش هستند زیرا منبعی از تجربه و شجاعت میباشند.

اخیرا بی دادگاه‌های رژیم تعدادی از زنان و مردان را به اعدام محکوم کرده است. از جمله این محکومین، وریشه مرادی و پخشان عزیزی هستند.

این مبارزین از میان ملیت کرد ایران هستند. برای نجات آنها از اعدام چه در ایران و چه در خارج از کشور فعالیت‌ گسترده‌ای صورت گرفته و آکسیون‌های بی شماری برگزار گردیده است.

در کردستان علاوه بر تظاهرات مکرر خیابانی و اعتراضات گسترده، روز سوم بهمن ۱۴۰۳ به دعوت شش حزب سیاسی کرد، اعتصاب عمومی برگزار شد. مغازه‌های بسیاری از شهرهای کردستان تعطیل بود و کلیه فعالیت‌های اجتماعی از کار افتاد. این امر رژیم ایران را مستعصل و درنده‌تر نمود. در این زمان مأموران وحشی رژیم به خانه‌ها هجوم بردند و بسیاری را دستگیر و زندانی نمودند، مغازه‌های بسیاری را پلمپ نمودند و بسیاری را ضرب و شتم کردند.

تمام سازمان‌ها و مردمان مترقی در سطح ایران از این اعتصابات پشتیبانی کردند و در جهت نفی اعدام به خیابان‌ها آمدند. از طرف بخش‌هائی از طبقه کارگر نیز بیانیه‌هائی در این مورد صادر و منتشر گردید.

در سال ۱۴۰۱ که جنبش دمکراتیک ایران با قتل حکومتی مهسا امینی اوج نوینی یافت، از کردستان سه بار و هر بار باگستردگی بیشتر شعار "زنده باد سوسیالیسم" سرداده شد.  

رژیم ایران و دیگر نیروهای مرتجع داخلی و دولت‌های امپریالیستی از این شعار هراس مرگ دارند و سعی مینمایند جنبش را تا آنجا منحرف کنند که در چارچوب نظام سرمایه‌داری ماندگار گردد.

میگویند باران که میبارد، کرم‌ها سر از خاک بیرون می‌آورند. در بارش اعتصابات گسترده اخیر در کردستان، رادیو زمانه نیز سر از خاک برآورد و سعی کرد این جنبش را ببلعد. اما به نظر میرسد این جنبش در گلوی چنین نیروهای سیاهی گیر میکند.

جنبش اجتماعی سیاسی کردستان بخشی جدائی ناپذیر از جنبش اجتماعی سیاسی کل ایران است. طبقه کارگر کردستان و دیگر نقاط ایران بدون در نظر گرفتن تعلقات ملی یک واحد طبقاتی است،. طبقه کارگر در بخش کردستان ملت نمیشناسد، طبقه واحد جهانی خود را میشناسد. زنان مبارز کرد بخشی از زنان مبارز ایران هستند و در کنار سحر محمدی و سپیده قلیان در بند به سر میبرند. همان طور که برای رژیم ایران زن مبارز بلوچ، کرد، عرب، گیلک و فارس تفاوتی ندارد و همه را سرکوب میکند، برای انقلابیون راستین نیز بین زنان مبارز کرد و دیگر نقاط ایران فرقی نیست.

ببینیم رادیو زمانه در ۵ بهمن ۱۴۰۳چه میگوید.

«به زعم من این اعتصاب‌، که تصور می‌کنم بهتر است با نام «اعتصاب پخشان/وریشه» به حافظه‌ی جمعی ما وارد شود، از سه جهت اهمیت برجسته‌ای دارد:

یک- حرکت از «اعتصاب‌های واکنشی» به «اعتصاب‌های پیشگیرانه» و به دست گرفتن ابتکار عمل جامعه مدنی کوردستان در مقابل حاکمیت؛

دو- همگرایی احزاب روژهلات، ترمیم (موضعی) مشروعیت‌ آن‌ها در کوردستان و زورآزمایی آن‌ها در مقابل مرکز (اعم از حاکمیت و اپوزسیون مرکزگرا)؛

و سه- شکل گرفتن فرمی از همدلی سراسری، بازگشت سوژه‌ی "زن کورد" به فضای مقاومت و احیای امید به شکل‌گیری همگرایی‌های دموکراتیک.

اگر که دو مورد اول یاد آور پیشتازی‌های جامعه‌ی کوردستان در دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ و قدرت‌نمایی جامعه‌ی کوردستان در مقابل حاکمیت در حال تاسیس در تهران بود، مورد سوم یاد آور دورانی از قیام ژینا است که امید به شکل‌گیری یک هویت سراسری دموکراتیک یکی از رانه‌های اصلی جنبش بود، هویتی که تفاوت‌ها را به نفع بازتولید "هویت ملی" غالب و تکثرستیز در پرانتز نمی‌گذاشت. »

همان طور که خرده بورژوازی کردستان جنبش دمکراتیک کل جامعه ایران را با نام ژینا امینی از کردستان مهر زد، همان طور نیز رادیو زمانه بر کرد بودن وریشه مرادی و پخشان عزیز تکیه میکند و اعتصابات کردستان را با نام آنها ممذوج نموده، جنبش علیه اعدام را فقط در دفاع از این دو عزیز محکوم به اعدام سمت داده و حتی از دیگر محکومان غیر کرد به اعدام نامی نبرده است. از زمانی که این دو زندانی مبارز به مرگ محکوم شدند کل مبارزین ایران و میلیون‌ها انسان مترقی از کشورهای خارجی همبستگی خود را با آنها اعلام نمودند. بدون چنین همبستگی‌ای اعتصابات اخیر کردستان نمیتوانست تأثیر عظیم خود را داشته باشد و بالعکس. رادیو زمانه سعی میکند ناسیونالیسم ارتجاعی را در محیط کردستان بپاشد و وقتی که از "بازگشت سوژه زن کورد" داد سخن میراند کرد بودن وریشه و پخشان را عمده کند و برجسته سازد. درست است که وریشه مرادی و پخشان عزیزی از کردستان هستند، همان طور که سپیده قلیان از خوزستان است ولی هر سه این عزیزان مبارزین ایرانی و جهانی هستند. امروزه هر پدیده مثبت و منفی اجتماعی از دایره ملی پا بیرون نهاده و خصلت بین‌المللی گرفته است. چسبیدن به دایره ملی و بجای برجسته کردن شجاعت و سمت سیاسی‌ای که این مبارزین در پیش گرفته‌اند، تعلقات ملی آنها را برجسته کردن، جز انشقاق در مبارزین این سرزمین با دیگر بخش‌های ایران و دامن زدن به ناسیونالیسم ارتجاعی حاصل دیگری ندارد. این خطی است که رادیو زمانه برای کردستان تبلیغ میکند. این مؤسسه امپریالیستی از این هم پیشتر میرود و مینویسد "قیام ژینا با تلاقی و هم‌افزایی نیروی سیاسی دو سوژه در جوامع ایران رقم خورد: سوژه‌ی جنسیت و سوژه‌ی ملیت.» به بیان دیگر "قیام ژینا" که باید گفته شود جنبش عظیم دمکراتیک ایران، با سوژه ملیت پیوند خورده بود یعنی این جنبش، جنبش ملت کرد بود. این جعل واقعیت حوادث تاریخی ایران و دامن زدن به ناسیونالیسم ارتجاعی بورژوازی کرد است.

رادیو زمانه برای جلوگیری از افشای تزریق ناسیونالیسم در مبارزات مردم کردستان، ادعای کردی نبودن جنبش ۱۴۰۱ و مبارزات جهت دفاع از حقوق وریشه مرادی و پخشان عزیزی را به نظرگاه‌های سلطنت طلبی و رژیم نسبت میدهد.

اگر مبارزه مردم کردستان بر سر آزادی زبان، فرهنگ، اقتصاد، برگزاری رسومات ملی و حق تعیین سرنوشت خویش تا جدائی و ایجاد دولت مستقل شکل گیرد، هر انسان شرافتمندی باید با تمام وجود از آن پشتیبانی کند. این پشتیبانی هیچ اما و اگری نمیشناسد.

ولی قتل مهسا امینی در ماشین ارشاد ربطی به مسأله ملی نداشت بلکه به پوشش "غیر اسلامی" او مربوط بود. مبارزه علیه این قتل دولتی نیز که اول توسط برخی زنان کرد در شهری که مهسا متولد شده بود آغاز شد، به سرعت کل جامعه ایران را در برگرفت و کردستانی نبود. حکم اعدام  وریشه مرادی و پخشان عزیزی نیز یک مسأله کردستانی نیست. رژیم ایران برای هر مبارزی که گوشه‌ای از سیاست‌های فاشیستی آن را زیر سؤال میکشد، حکم‌های سنگین از جمله حکم اعدام صادر میکند. این اصلا ربطی به مسأله ملی و مبارزات ملی ملت کرد ندارد. علت این که مبارزه جهت نجات این دو مبارز در کردستان شدیدتر است این است که محلی‌ هستند. همان طور که اگر کسی از بوشهر به اعدام محکوم شود بوشهری‌ها فعالیت شدیدتری برای آزادی‌اش میکنند تا مناطق کردنشین.

پشتیبانی همه جانبه جهانی، یعنی مردم مترقی جهان و نه دولت‌ها از وریشه مرادی و پخشان عزیزی نشان میدهد که پدیده اعدام و مبارزه علیه آن یک پدیده جهانی است. اعدام چون خاری در چشم مردم مترقی جهان است حال اگر این حکم برای یک بلوچ، یک کرد، یک فارس و یا یک عرب، یک آلمانی، یک ایتالیائی، یک افریقائی و یا یک آمریکائی صادر شود، هیچ فرقی در دفاع از آنها نمیکند.

رادیو زمانه در بخش سوم از نقل قولی که آوردیم از"امید به شکل‌گیری همگرائی‌های دمکراتیک" صحبت میکند.

چرا رادیو زمانه از این نوع شکل‌گیری صحبت میکند؟ زیرا این همگرائی ما را به "انقلاب" دموکراتیک میرساند. چیزی که امپریالیستیها مثل نقل و نبات برای ایران در دهانشان میچرخانند. ولی چرا این سایت از همگرائی‌های سوسیالیستی در کل ایران منجمله در کردستان صحبت نمیکند؟ جامعه ایران در کل دارای ساختار سرمایه‌داری‌ست. یعنی ساختار اقتصادی و سیاسی کردستان سرمایه داری‌ست در نتیجه مرحله انقلاب در این خطه از ایران سوسیالیستی است. پس درست و منطقی این است که از همگرائی سوسیالیستی صحبت کنیم. ولی امپریالیست‌ها مثل جن از بسم الله از همگرائی سوسیالیستی و ساختار سوسیالیستی میترسند. لذا رادیو زمانه نیز واپس میزند و در این مورد دم بر نمیآورد. این‌ها میخواهند ایران را در همین ساختار پر اشک و خون نگهدارند.

مسأله دیگر که رادیو زمانه تلاس میکند به ما حقنه کند مسأله "هویت" است. مثل هویت دمکراتیک و یا "هویت ملی"

اساساً هویت چیز تغییر ناپذیری‌ست. خصوصیتی است که از ابتدا تا انتهای در یک پدیده، ثابت و لایتغیر است.

به همین جهت نه میتوان آن را در مورد فرد و نه در مورد پدیده‌های اجتماعی به کار برد. مثلا دمکراتیک بودن یک جنبش هویت آن نیست بلکه خصلت آن است. یک جنبش دمکراتیک میتواند به جنبش ضد دمکراتیک و بر عکس تبدیل شود. حتی یک آذری میتواند در طول زمان تمام خصوصیات ملی‌اش را از دست بدهد، حتی زبانش را. وقتی از هویت در مورد پدیده‌های اجتماعی صحبت میشود ما را تا متافیزیک به قهقرا میبرد.

رادیو زمانه که امروز خود را به شکل اپوزیسیون در آورده است قادر نخواهد شد مبارزات حق طلبانه مردم کردستان برای حق تعیین سرنوشت خویش تا جدائی و ایجاد  کشور مستقل را با مبارزات آنها علیه ستم‌ها و مظالمی که رژیم فاشیستی ایران علیه کلیه زحمتکشان و مبارزین این سرزمین اعمال میکند، یکی کرده و ناسیونالیسم ملی را در آن خطه تقویت نماید.

کمونیست ها از حق ملل در تعیین سرنوشت خویش دفاع میکنند و از ستمدیدگان ملل مختلف نیز به یکسان دفاع مینمایند.

نظم کمونیستی

۲۷ بهمن ۱۴۰۳