مضحکه انتخابات و عواقب آن

رژیم سرمایه‌داری – مذهبی حاکم بر ایران، برای بسیج مردم در انتخابات نمایشی و فرمایشی ریاست جمهوری هزینه مالی سنگین و ترفندهای مختلفی را به کار گرفت. صدها میلیارد تومان خرج کرد، ۵۸۶۴۰ شعبه ثابت انتخابات در سراسر کشور و ۳۴۴ شعبه در خارج از کشور برپا کرد. دولتمردان رژیم دغلکاری و شارلاتانیسم را به افراط رساندند.  امام جمعه موقت تهران گفت: «جمهوری اسلامی در طول بیش از ۴ دهه گذشته پرونده درخشان و افتخارآفرینی را در این حوزه ارائه کرده است؛ آن هم در کشوری با تاریخ ۲۵۰۰ سال استبداد.» پور محمدی می‌گوید «ما آخوندها و شیخ‌ها همیشه سنگ زیرینیم و پاسخ مشکلات کشور را داده‌ایم و می‌دهیم و به دستاوردها هم افتخار می‌کنیم ... نمی‌خواهیم مسائل را ماست مالی کنیم.» و بالاخره امام جمعه تهران می‌فرماید: «جمهوری اسلامی در کشوری با ۲۵۰۰ سال استبداد، انتخابات برقرار کرده است.»

ولی همه این ترفندها به علل مادی و سیاسی بی نتیجه ماند و مردمی که کاملا از رژیم جدا شده بودند، صفوف خود را متحدتر نمودند.

رژیم جمهوری اسلامی منفورترین و منفردترین رژیم جهان در بین مردم کشور خود است. این واقعیت را ما در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به عیان دیدیم. دیدیم که حد متوسط شرکت کنندگان در انتخابات ۶ الی ۷ درصد واجدین شرایط بود.

در آن انتخابات رژیم هدف دوگانه‌ای را تعقیب می‌کرد:

۱- تصفیه درونی جهت تمرکز بیشتر برای غارت و سرکوب.

۲- درست کردن سندی جعلی برای مشروعیت در سطح بین‌المللی.

در فاصله بین آن انتخابات و انتخابات اخیر ریاست جمهوری، تغییر و تحولات مهمی در جامعه ایران رخ داده است:

- برپائی مجدد و گسترده جنبش کارگری در زمینه معیشت.

- سرکوب شدید و جنایت کارانه زنان معترض.

- قتل‌های زنجیره‌ای سینماگران و کشتار بدون وقفه زندانیان سیاسی و غیر سیاسی.

- گرانی فزاینده و تحمل ناپذیر به ویژه برای اقشار فرودست.

عوامل فوق باعث گردیده که مردم منسجم‌تر از سابق، در اتحادی نانوشته در تقابل با رژیم سفاک بایستند. پیش از انتخابات ریاست جمهوری تمام گروه‌های اجتماعی در اپوزیسیون آشکارا و بدون واهمه نارضایتی خود از کل رژیم جمهوری اسلامی و لذا عدم شرکت در مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری را تبلیغ می‌کردند.

در عین حال به علت بالا گرفتن تضادهای درونی حاکمین، تعدادی نیز از درون رژیم علیه شرکت در انتخابات موضع گرفتند.

همه این جریانات نشان می‌داد که پایه‌های لرزان رژیم را فقط مزدورانش تشکیل می‌دهند: نیروهای مسلح و خانواده، بسیجی‌ها، لباس شخصی‌ها و خانواده‌هاشان و غیره...

انتخابات اخیر در انفراد کامل رژیم و استیصال آن در تقابل با مردم برگذار شد. در این "انتخابات" فقط ۶٫۴ درصد واجدین شرایط شرکت کردند. (آمار لو رفته وزارت کشور)

نمونه‌ای زنده از گزارش دو دوست از ایران:

«همراه تعدادی از دوستان در شهر ... خیابان ... و دیگر محلات شهر حضور داشتم. ... باید خوشبختانه بگویم که این رژیم دیگر جائی در میان مردم ندارد. باور کن که در ستادها تعداد بسیار اندکی در رأی گیری شرکت داشتند. ... تا آنجائی که من با مردم صحبت داشتم آنها می‌گفتند "در ایران رأی دادن فایده ندارد چون حکومت در اختیار یک نفر است. ... از چند خانم سؤال کردم که آیا در انتخابات شرکت می‌کنند؟ در جواب گفتند "برای چه باید در انتخابات شرکت کنیم؟ مگر رأی ما برای آنها ارزش دارد؟"». دیگری می‌نویسد: «یک چرخی توی شهر ... زدم. هیچ کس تو شعبه‌های رأی‌گیری دیده نمی‌شد. همه‌اش دروغ دروغ است. تبلیغ دروغ رژیم هیچ کارساز نیست. تمام عکس‌های کاندیدها پاره شده‌اند...»

در این انتخابات دو اقلیت مذهبی از جانب رژیم کاملا کنار زده شدند: اهل سنت و بهائیان. این در حالی ست که رژیم هم از جانب مردم کاملاً کنار زده شده است.

علاقه مردم به انتخابات نمایشی بر مبنای نظر سنجی ایسپا فقط ۷ درصد بود. فقط ۷ درصد مناظره اول کاندیدها را به طور جدی دنبال کردند. البته در این درصد نیز حدث و گمان‌هائی‌ست. در مناظره دوم و سوم اساساً این سنجش دنبال نشد، زیرا خیلی افشا کننده بود.

با تجربه انتخابات قبلی، رأس رژیم می‌دانست که کسی در انتخابات شرکت نمی‌کند، به این جهت خامنه‌ای با لحن التماس آمیزی می‌گوید: «اما متاسفانه برخی افراد نسبت به انتخابات اظهار بی‌میلی می‌کنند و دیگران را نیز به شرکت نکردن در انتخابات تشویق می‌کنند، به نظر من این افراد بهتر است قدری فکر کنند ... رأی ندادن هیچ فایده و نتیجه‌ای ندارد اما حداقل در رأی دادن احتمال فایده وجود دارد اگرچه ما معتقدیم رأی دادن حتماً فایده و دستاورد دارد». این لحن التماس آمیز در روز اول و ساعت اول انتخابات التماس آمیزتر، مزورانه و دغلکارانه‌تر می‌گردد «روز انتخابات برای ما روز نشاط و شادی‌ست ... این برای جمهوری اسلامی یک نیاز قطعی است ... بنابراین دوام جمهوری اسلامی و قوام جمهوری اسلامی و عزت جمهوری اسلامی و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا به توسط حضور مردم است. برای همین است که ما توصیه می‌کنیم مردم عزیزمان مسأله رأی دادن را و حضور در این آزمون مهم سیاسی را جدی بگیرند و شرکت کنند ... چرا انسان برای انجام یک کاری که خرج ندارد، زحمتی ندارد، مایه‌ای ندارد، وقت گیری ندارد ... فواید زیادی دارد انسان چرا باید تردید داشته باشد. به خصوص با توجه به همین نکته‌ای که من اشاره کردم  و آن این که جمهوری اسلامی قوام‌اش با حضور مردم است.» (تکیه از ما)

بر مبنای نقل قول و استدلال فوق، چون مردم در انتخابات شرکت نکردند، اولا روز انتخابات روز خوشحالی آنها نبود بلکه روز مبارزه آنها علیه رژیم حاکم در ایران بود. دوما بر مبنای همین استدلال که درست هم هست، دوام جمهوری اسلامی زیر سؤال رفت، جمهوری اسلامی دیگر نه قوامی دارد و نه عزتی و آبرویش نیز هر چه بیشتر در دنیا بر باد رفته است.

همه می‌دانند که ثروت تولید شده در جامعه که تحت کنترل رژیم جمهوری اسلامی است، ارزش اضافه تولید شده توسط کارگران و زحمتکشان جامعه ماست. لذا مخارج هنگفت انتخابات را نیز مردمان کار، با زحمت زیاد، مایه گذاشتن از جان و وقت بسیار پرداخته‌اند ولی از شرکت در این انتخابات نفرت دارند. آنوقت رأس رژیم، خامنه‌ای می‌گوید « چرا انسان برای انجام یک کاری که خرج ندارد، زحمتی ندارد، مایه ای ندارد، وقت گیری ندارد ... فواید زیادی دارد انسان چرا باید تردید داشته باشد.»

این یک شارلاتانیسم ناب فاشیستی است. درغلکاری بی حد و مرز است.

شورای نگهبان حافظ فقط یک قشر خاص در حاکمیت ایران است. به همین دلیل نیز وقتی احساس کند که فردی خود را در انتخابات کاندید کرده که با منافع آن قشر خاص تطابق کامل ندارد، او را حذف می‌کند. لذا، کاندید انتخابات چشم بسته و گوش بسته فرمانبردار مرکز سیاسی این قشر حاکم هستند. پزشکیان در "مبارزه انتخاباتی" در مقابل جلالیان با فریاد میگوید: «یک نفر نمی‌تواند اینجا تصمیم بگیرد. تصمیم نهائی را مقام معظم رهبری می‌گیرد.»

این مسأله از چشم مردم پنهان نیست، وقتی میگویند: «در ایران رأی دادن فایده ندارد چون حکومت در اختیار یک نفر است ... برای چه باید در انتخابات شرکت کنیم؟ مگر رأی ما برای آنها ارزش دارد؟"»

مردم می‌دانند که این کاندیدها دستچین شده هستند و یکی از این دستچین شده‌ها هم برای رئیس جمهور شدن تعیین شده است. بقیه قضایا حقه بازی و دغلکاری‌ست.

در عین حال شرکت نکردن مردم به علت این است که مردم نظام جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند. آنها می‌گویند: «از بس دروغ شنیدیم دیگر رأی نمی‌دیم.»

انتخابات ریاست جمهوری با پیش افتادن پزشکیان و جلیلیان به دور دوم کشیده شد.

خامنه‌ای پیش از انتخابات دور دوم شروع به عوامفریبی می‌کند: «اگر کسی تصور کند که یک عده‌ای که رأی ندادند به خاطر این بود که با نظام مخالفند سخت در اشتباه است.» فقط یک فرمانروای بورژوای مذهبی می‌تواند روز روشن در پیش مردم آگاه و مبارز چنین دروغ‌هائی را سرهم بندی کند. او از گوبلز یاد گرفته است.

طرهات دو کاندید دور دوم بسیار جالب و چشمگیر است:

پزشکیان می‌گوید: «مملکت با یک عده خاص اداره نمی‌شود.» دروغ از این بالاتر! هنوز نیامده شروع کرده است. او می‌گوید «تصمیم نهائی را مقام معظم رهبری می‌گیرد» و چنین ادامه می‌دهد «ما هستیم و یک گروه اقلیت که می‌خواهند سرنوشت همه را با تصمیم‌هائی که در اتاق‌های خودشان می‌گیرند، تعیین کنند.»

منظور پزشکیان از "ما"، خودش و مردم است. منظورش از یک گروه اقلیت ولی برای احمق‌ها زیاد روشن نیست ولی برای مردم کاملا روشن است.

او که چنین علیه "یک گروه اقلیت" شمشیر می‌کشد، در "مبارزه انتخاباتی" خود، به آزادی زندانیان سیاسی، سرکوب گسترده زنان و قتل سیستماتیک پیشروان آن، مبارزه با دزدی‌های غارت‌گونه دولتمردان رژیم، آزادی کامل پوشش برای زنان و تغییر سیاست بین‌المللی رژیم، نه تنها کوچکترین اشاره‌ای ندارد، بلکه حل این مسائل را به طوری که خودش اقرار کرده است از حیطه اقتدار خود خارج می‌داند. او برای رد گم کردن فقط اشاراتی گذرا به گوشه‌ای از برخی معضلات دارد. جلیلیان حتی در "مبارزه انتخاباتی" قادر نیست از وعده رشد ۸ درصدی اقتصاد، که فریبی بیش نیست، دفاع کنند.

در پایان انتخابات دور دوم همان کسی سر از صندوق‌های رأی بیرون آورد که باید بیرون می‌آورد و از قبل تعیین شده بود: آقای پزشکیان. خودش بعد از انتصاب شدن‌اش گفت که اگر خواست آقا نبود سر از صندوق رأی در نمی‌آورد.

اولین و مهم‌ترین شرط کاندید شدن و پذیرفته شدن این کاندیدها از سوی مجلس خبرگان، عدم مخالفت و سرسپردگی به خداست. روشن است که سرسپردگی به خدا در این روزها چه معنائی می‌تواند داشته باشد. فقط یک معنا: سرسپردگی به سایه خدا یعنی سید علی خامنه‌ای به عنوان رأس جناح کاملا فاشیستی بورژوازی ایران.

پزشکیان یکی از آن سرسپردگان به خداست.

انتخابات ریاست جمهوری مثل انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به شکست و فضاحت جمهوری اسلامی تبدیل شد. مردم هر چه بیشتر از رژیم فاصله گرفتند و صفوف‌شان متحدتر گردید. در فضای انتخاباتی بسیاری از دانشجویان، روشنفکران و کارگران علیه این انتخابات سخنرانی کردند و به روشنی رأی منفی خود را اعلام نمودند.

حال که "انتخابات" به پایان رسیده است، تصفیه حساب شروع می‌شود. موج دیگری از سرکوب‌های طولانی و گسترده شروع خواهد شد و بگیر و ببند، شکنجه و اعدام زنان و دیگر مبارزین با گستره بیشتری جامعه را فرو خواهد کوبید و غارت و چپاول ثروت‌های ملی با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت. زیرا دولتمردان در این "انتخابات" مجددا شاهد وحدت بی نظیر مردم مترقی جامعه بودند. این وحدت در دلشان هراس بیشتری ایجاد می‌کند و تدارک برای فرار را بیشتر در ذهن‌شان زنده می‌نماید. لذا دست به چپاول بی حد و حصر خواهند زد.

جناح حاکم به علت انفراد کامل در جامعه مجبور شد جناح دیگر (اصلاح طلب) را در بازی و مضحکه انتخاباتی وارد کند. زیرا تصور می‌کرد که با این عمل می‌تواند آرای بیشتری را در تأیید رژیم به دست آورد. این محاسبه به این دلیل غلط از آب درآمد که اکثریت مردم با کل رژیم جمهوری اسلامی‌ ایران در تقابل هستند.  

حال که این مضحکه به پایان رسیده است، تصفیه‌های گسترده در درون حاکمیت به وقوع خواهد پیوست. از این جهت احتمال یک کودتای لغزنده را نیز نباید از خاطر بود.

علیه جپاول، غارت و کشتار مردم باید منسجم‌تر شد، باید متشکل شد، باید حزب کمونیست سرتاسری طبقه کارگر را به وجود آورد و خود را برای مبارزه مسلحانه علیه سرمایه‌داری حاکم آماده نمود. باید ضرورت انقلاب سوسیالیستی را در بین مردم تبلیغ کرد. وقتی مردم خواهان سوسیالیسم شوند، رژیم جمهوری اسلامی در اثر ضربه هولناکی که از اکثریت مردم خواهد خورد به گورستان تاریخ سپرده خواهد گشت.

نظم کمونیستی

26.7.2024

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: خرده بورژوا انتقاد سیاسی را با برچسب و فحاشی شخصی جواب میدهد. چون منطق ندارد، دشمنی را به آنجا میرساند که در ذهن‌اش مرز دوست و دشمن داخل میشود. از منتقد بیشتر از دشمن طبقاتی نفرت پیدا میکند. خرده بورژوا انسان ترسوئی‌ست که ظاهرش را با رنگ قرمز نقاشی کرده است.