ریشه‌های گرانی و فقر اخیر در جامعه

معمولاً وقتی از فقر صحبت می‌شود، فقر اقتصادی مورد نظر است. اما در واقع فقر سه زمینه مهم اجتماعی دارد: فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و فقر زیست محیطی که این خود به فقر دمکراسی و فقر در داشتن محیط زیست سالم اشاره دارد. این سه زمینه مهم اجتماعی فقر، در رابطه گسست ناپذیر با هم قرار دارند و در هم تأثیرات عمیقی می‌گذارند. ما در این نوشه فقط به گرانی و فقر اقتصادی کنونی می‌پردازیم.

فقر اقتصادی چیست؟ فقر اقتصادی عبارت از شرایطی است که تولید کننده ثروت نتواند به لحاظ معیشتی، آن انرژی لازمی را داشته باشد که پروسه تولید از او می‌طلبد.

سایت آمریکایی CalorieLab.co در سال ۲۰۱۶ میزان کالری مشاعل مختلف را دقیقا محاسبه کرده است. کارگری که با یک دستگاه صنعتی در کارخانه کار می‌کند به طور متوسط در هر ساعت۲۷۲ کالری و کارگر جاده ساز ۳۴۰ کالری در ساعت مصرف می‌کند. در نتیجه یک کارگر صنعتی برای ۹ ساعت کار به ۲۴۴۸ کالری احتیاج دارد. ولی کارگر جاده ساز برای همین روز کار به ۳۰۶۰ کالری محتاج است.

خط فقر برای این کارگر صنعتی عبارت از شرایطی است که فقط بتواند آنچنان خانواده خود را از لحاظ معیشتی، پوشاک و مسکن تأمین کند که در پروسه کار در بدن خودش ۲۴۴۸ کالری انرژی موجود باشد. این خط واقعی فقر است. تأمین کمتر از این، او را به زیر خط فقر و فقر مطلق می‌کشاند.

فقر مطلق عبارت است از عدم توانائی در تأمین این نیازها: بیکاران، گورخوابان و به طور کلی بی سرپناهان و پناهندگان به مراکز تأمین اجتماعی جزو این گروه هستند. در ایران میلیون‌ها نفر به گروه درماندگان در فقر مطلق متعلق‌اند.

نیروی کار یک کالاست که سرمایه‌دار آن را روزانه، ماهانه و یا سالانه می‌خرد. اگر این کالا به قیمتی به سرمایه‌دار فروخته شود که صاحب کالا (کارگر) بتواند با پولی که دریافت می‌کند، دوباره نیروی کار را تأمین نماید. زندگی آن کارگر در بالا و یا در خط فقر قرار دارد. در غیر این صورت کارگر و خانواده‌اش در زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

در نتیجه فقر ناشی از استثمار شدید کارگران است یعنی خریدن ارزان نیرو کار  و چپاول همان قیمتی که باید برای این نیروی کار پرداخت شود. (ندادن مزد ماهانه و مزد اضافه کاری و غیره)

یکی از عوامل فقر، گرانی مستمر کالاهای ضروری زندگی‌ست. ولی گرانی امری‌ست برنامه ریزی شده توسط قدرت سیاسی یعنی دولت. مزد نیروی کار ثابت است ولی قیمت کالاها روزافزون افزایش می‌یابد. یعنی اگر امروز یک کارگر می‌تواند با مزدی که دریافت می‌کند هر روز ۳ قرص نان بخرد، در فردا با همان مزد می‌تواند فقط ۲٫۵ قرص نان تهیه نماید و ...

در یک جامعه و دولت سرمایه‌داری غیر فاشیستی  زمانی گرانی صورت می‌گیرد که دولت در بحران مالی‌ست و با گران کردن کالاها مبلغ بیشتری از مردم کسب می‌کند تا بودجه سالانه خود را ترمیم نماید. در این صورت گرانی با وجود فشار اولیه‌اش بر مردم، می‌تواند موقتاً تا اندازه‌ای بحران‌زدا باشد. ولی در دولت‌های شدیدا ضد مردمی و فاشیستی اوضاع به گونه دیگری‌ست.

ببینیم این امر در ایران چگونه پیش می‌رود.

بودجه ایران در سال ۱۴۰۳ شش میلیون و چهارصد و پنجاه و هشت هزار و هفت صد و دوازده هزار میلیارد و سیصد و نود و نه میلیون و هفتصد هزار تومان می‌باشد (۶٫۴۵۸٫۷۱۲٫۳۹۹٫۷۰۰٫۰۰۰ تومان)

این بودجه باید بتواند مسأله مسکن، معاش، پوشاک و بهداشت جامعه منجمله طبقه کارکن و تولید کننده را تأمین نماید.

این بودجه نسبت به بودجه سال ۱۴۰۲ حدود ۱۸ درصد افزایش نشان می‌دهد. یعنی ۱۸ درصد بر استثمار نیروی کار افزوده شده و بر ثروت اجتماعی اضافه گشته است ولی در روزهای اخیر گرانی سرسام آور، زندگی را بر مردم کم درآمد تحمل ناپذیرتر از گذشته نموده است. برای نمونه قیمت چند کالای اساسی را برمی‌شماریم:

هر کیلو شیر از ۱۵ هزار تومان به ۱۸۱۰۰ تومان یعنی افزایش ۲۰ درصدی، هر کیلو خیار از ۴۰ به هفتاد هزار تومان، و قیمت مرغ از ۶۵ به ۸۵ هزار تومان افزایش یافته است. قیمت نان، یعنی خوراک اصلی زحمتکشان کشور ما در سال جاری ۲۵ درصد و قیمت شکر ۵۱ درصد، افزایش نشان می‌دهد. (داده‌ها از سایت اقتصاد ۲۴)

انباشت حاصله از این گرانی که باید بودجه کشور را بسازد و نیازهای مردم را سرو سامان دهد در کجا سرازیر می‌شود؟

۱- صرف بودجه دوهزار میلیارد تومانی به اضافه بودجه‌های جانبی برای مراسم اربعین سال ۱۴۰۳.  -  ۲- صرف بودجه دو هزار میلیارد تومانی برای "مؤسسه امام خمینی" در ده سال اخیر.  - ۳- صرف بودجه دو هزار و دویست و بیست میلیارد تومانی برای "مؤسسه مصباح یزدی"  -  ۴- صرف بودجه صد و پنجاه میلیارد تومانی برای بنیاد "شهید جعفر پور".  -  ۵- صرف بودجه چهار صد میلیارد تومانی برای "شهر مجسمه تندیسان" که وجود واقعی ندارد. ...  ۱۴- صرف بودجه ۴۲۳ میلیارد تومان برای هزینه وب سایت علی خامنه‌ای. (داده‌ها از رادیو زمانه) و ده‌ها مؤسسه انگلی و تخریبی – روانی دیگر.

این مؤسسات انگلی با مخارج کمر شکن‌شان که بودجه صنعت، بهداشت و رفاه عمومی را می‌بلعند بسیار پرتعداد هستند.

علاوه بر این مؤسسات انگلی که مشغول مکیدن ثروت اجتماعی کشور‌اند، دزدی‌ها و اختلاس‌های گسترده، فقر مصیبت‌زائی را بر جامعه تحمیل کرده است.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، می گوید که «مجموع دزدی‌ها در پرونده‌های بزرگ اختلاس در ایران بیش از ۵۷ میلیارد دلار ارزیابی شده است. ایشان که خود یکی از دست اندرکاران مهم و اختلاسگران رژیم است با اشاره به این که «ایران با پدیده شوم "مرغان کنه خوار" مواجه است، می‌گوید: «این مرغ‌ها در جنگل‌های آفریقا بر دوش جانوران بزرگ نشسته و کنه‌های پوستی آن‌ها را می‌خورند. اما به زودی به مکیدن خون زخم‌های آن موجودات عادت می‌کنند. و از آن پس با نوک‌زنی مداوم، اجازه ترمیم زخم‌ها را نمی‌دهند. مافیاهای نفت، تحریم، قاچاق، قاچاق انسان و اخیرا فیلترینگ، مرغان کنه خوار امروز ایرانند.» (اقتصاد انلاین ۱۴۰۲)

گردانندگان "کشت و صنعت دبش" با علامت "چای دبش" از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ بیش از ۳ میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلار اختلاس کرده است.

اختلاس ۱۰۰۰ میلیارد تومانی زمین توسط محمد کاظم صدیقی، امام جمعه تهران. (العربیه فارسی) و...

مجموعه این اختلاس‌ها که توسط دولتمردان رژیم انجام می‌گیرد و سر به صدها میلیارد دلار می‌زند، عصاره زندگی را در جامعه ما میمکد، جامعه را به ضعف می‌کشاند و بنیان‌های مادی اضمحلال آن را فراهم می‌کند.

بذل و بخشش میلیارد دلاری به برخی سازمان‌ها و دولت‌های تروریستی بین‌المللی، بر این مصائب اضافه می‌گردد.

مجموعه این نارسائی‌ها و فسادهای علاج ناپذیر باعث از بین رفتن امنیت ملی در دو زمینه گشته است:

۱- امنیت ملی تولید: وقتی کارخانجات و مؤسسات تولیدی به ضعف می‌گرایند، ماشین‌ها کهنه می‌گردند، ساختمان کارخانجات ریزش می‌کنند و صاحب کارخانه قادر به ترمیم آنها نیست، زیرا قادر به پرداخت وام و ربح بالای آن نمی‌باشد،  زمانی که مؤسسات تولیدی در رقابت با کالاهای خارجی قادر به تولید نیستند، ثروت اجتماعی در ایران فروکش می‌کند، بیکاری گسترش می‌یابد، کارخانجات در پرداخت مزد کارگران طفره می‌روند، در نهایت کارخانجات خود را به کشور دیگر منتقل می‌کنند و فقر بی مثالی در کل جامعه سایه شوم خود را پهن می‌کند.

۲- امنیت جغرافیائی کشور: تقویت و تنش‌زائی سازمان‌های تروریستی توسط رژیم جمهوری اسلامی، امنیت جغرافیائی کشور را به خطر می‌افکند. اولین انعکاس کشورهای امپریالیستی به تنش‌زائی رژیم ایران، تحریم است که مستقیما باعث کمبود مواد غذائی، گرانی و فقر دائم‌التزاید می‌گردد. ادامه چنین سیاستی می‌تواند به جنگ‌های نیابتی بیانجامد که بلافاصله زندگی میلیون‌ها نفر از زحمتکشان میهن ما را تهدید می‌کند.

کلیه این سیاست‌های اقتصادی مخرب با مقاومت دائمی و ایست ناپذیر طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان و نیروهای مترقی رو به رو می‌شود.

رژیم سعی می‌کند با تزریق خرافات و کج اندیشی در جامعه، طبقات مورد ستم و استثمار را از مبارزه بازدارد، آن‌ها را سردرگم و به گوشه‌های تاریک عرفان و در خود فرو رفتگی بکشاند ولی امروزه این کج اندیشی‌ها و خرافات در تقابل با علم و دانش عمومی اجتماعی در سطح ملی و بین‌المللی قرار دارد و شکست مفتضحانه آن حتمی‌ست. همان طور که مبارزه به خاطر دمکراسی و سوسیالیسم امری ناگزیر است.

فقر گسترش یابنده  نیروی استثمار شونده ذاتی نظام سرمایه‌داری‌ست. برای ریشه کن کردن فقر مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی کافی نیست. بلکه این مبارزه باید با مبارزه علیه ساختار سرمایه‌داری تکمیل شود. فقط در سوسیالیسم است که گرانی و فقر ریشه کن می‌گردد.

نظم کمونیستی

۱۵ اکتبر ۲۰۲۴

شیوه تفکر یک خرده بورژوا: یک خرده بورژوا هیچگاه عقیده ثابتی ندارد. در حالی که عقب صف حرکت میکند خود را پیشقراول میداند. بر مبنای شرایط گاهی مارکسیست است و گاه مارکسیست نیست. او در حالی که به همه دنیا مهر دگماتیک میزند، خود بر دگم‌هایش محکم چسبیده است. هیچ کس نمیتواند یک خرده بورژوا را قانع کند.