سرمقاله

شرایط جدید جنگ در اوکراین
از ابتدای جنگ سرد تا کنون ناتو به سرکردگی آمریکا گام به گام تلاش کرده است با عضوگیری از کشورهای هم مرز روسیه، این کشور را در محاصره قرار دهد. آخرین تلاش ناتو عضو گیری اوکراین بود. اگر اوکراین عضو ناتو می‌شد و آمریکا موشک‌های میانبرد خود را در کیف مستقر می‌کرد می‌توانست پایتخت روسیه را هدف حملات مستقیم خود قرار دهد.
روسیه امپریالیستی در دفاع از خود با این طرح مخالفت کرد ولی چون ناتو مصمم به کار خود بود، در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (۵ اسفند ۱۴۰۰) به اوکراین حمله نظامی نمود. جنگی آغاز شد که یک طرف آن روسیه با پشت صحنه چین و طرف دیگرش آمریکا و تمام کشورهای ناتو بود که تا کنون ادامه دارد.
از همان ابتدای این درگیری آمریکا تلاش کرد اعظم مخارج و بار جنگ اوکراین را بر کشورهای اروپائی تحمیل کند و تا کنون موفق بوده است.
اکنون روسیه در حال پیشرفت و نیروهای اوکراینی و ناتو در حال عقب نشینی و شکست هستند. جمعیت اوکراین از ۴۰ میلیون در سال ۲۰۲۲ به حدود ۲۵ تا ۲۷ میلیون کاهش نشان می‌دهد (رادیو فردا) این کاهش در نتیجه مهاجرت به خارج، کشته شدن و اشغال بخشی از خاک اوکراین توسط روسیه است. روسیه نیز کشته و زخمی بسیار داده است (۵۰ هزار سرباز به گفته  سایت VON) ولی اوکراین در جنگ از پا افتاده است.
پوتین در صحبت تلویزیونی خود می‌گوید: «نه تنها ضد ‌حمله اوکراین شکست خورده، بلکه ابتکار عمل کاملا در دست ارتش روسیه است و اگر این روند ادامه یابد، دولت اوکراین ممکن است ضربه جبران‌ناپذیری را متحمل شود.»
در این شرایط کنفرانس مونیخ برگزار می‌شود. در این کنفرانس مسائل مهمی آشکار و افشا می‌گردد:
کنفرانس نشان داد که آمریکا از اروپا به عنوان کیسه پر پولی که باید غارت شود و ابزاری که باید در جنگ اوکراین در خدمت آمریکا باشد، استفاده کرده است. در این مورد: «"اورزولا فون درلاین" رئیس کمیسیون اروپا پس از نشست شورای اروپا در بروکسل در جمع خبرنگاران گفت که اتحادیه اروپا تاکنون، بیش از ۱۳۰ میلیارد یورو برای حمایت از اوکراین هزینه کرده است». خبرگزاری تاس با انتشار این مطلب گزارش داد که فون‌ درلاین همچنین گفت اتحادیه اروپا بیش از آمریکا به اوکراین تسلیحات داده است‌. رئیس کمیسیون اروپا گفت که ۴۷ درصد تسلیحات ارسالی به اوکراین از سوی اتحادیه اروپا بوده در حالی که سهم آمریکا از ارسال این تسلیحات ۴۰ درصد بوده است.
کیت کلوگ، فرستاده ویژه دونالد ترامپ در امور اوکراین در کنفرانس مونیخ آب پاکی را روی دست کلیه کشورهای اروپائی عضو ناتو ریخت. او در همین کنفرانس می‌گوید: :‌«اروپا در مذاکرات صلح برنامه‌ریزی شده میان ایالات متحده، روسیه و اوکراین حضور نخواهد داشت. ... تلاش‌های پیشین برای برقراری صلح به دلیل درگیر بودن کشورهای زیادی که توانایی تضمین روند مذاکرات را نداشتند، با شکست مواجه شد. ... به جای گلایه از اینکه ممکن است بر سر میز مذاکره باشید یا نباشید، با ارائه پیشنهادها و ایده‌های مشخص و افزایش بودجه دفاعی، در بحث مشارکت کنید.» خلاصه این که شما اروپائی‌ها بی عرضه هستید. هر وقت در مذاکرات صلح شرکت کرده‌اید مذاکرات را به شکست کشانده‌اید. به همین دلیل نیز در مذاکرات آینده بر سر اوکراین حضور نخواهید داشت. به جای غر و لند، سعی کنید بار بیشتری در این جنگ در خدمت ما اربابان آمریکائی‌به دوش بکشید و از ما اسلحه بیشتری خریداری کنید.
یک تحقیر بی مثال که اتفاقا حق دولت‌های اروپائی چاکر منش است.
این تحقیر آنچنان است که اولاف شولتس، صدراعظم آلمان را، که جزو سرسپردگان با ثبات آمریکاست، به اعتراض وامیدارد. او در همان کنفرانس گفت: «صلح در اوکراین تنها با تضمین حاکمیت این کشور برقرار می‌شود. ... آلمان هرگز از صلحی تحمیلی حمایت نخواهد کرد.»
در عین حال دخالت مستقیم دولت آمریکا در امور داخلی آلمان را قاطعانه رد کرد.
«کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلاش واشنگتن در این خصوص را نوعی مماشات با پوتین خوانده و تاکید کرده است که هر توافقی بدون مشارکت اروپا و اوکراین محکوم به شکست خواهد بود.» (یورونیوز فارسی)
دونالد توسک نخست وزیر لهستان در تقابل با سیاست ترامپ گفت: «اروپا به یک برنامه عملی فوری در خصوص اوکراین نیاز دارد که تضمین کننده امنیت ما باشد، در غیر این صورت سایر بازیگران جهانی در مورد آینده ما تصمیم خواهند گرفت، تصمیماتی که می‌توانند لزوماً همسو با منافع ما نباشند.»
تمام کشورهای اروپائی  در مقابل سیاست‌ صلح ترامپ در مورد اوکراین موضع گرفته و در فکر تقابل عملی علیه آن هستند.
در عین حال دولت ترامپ سعی می‌کند بر سیاست‌های داخلی کشورهای اروپائی نیز کنترل خود را اعمال کند. جی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا، از این که برخی احزاب دولتی در آلمان مایل به وحدت و همکاری با  AfD، حزب فاشیستی آلمان، نیستند، به تندی انتقاد کرد.
صدراعظم آلمان نیز ببا انتقادی تندتر به او پاسخ داد: «‌آقای شولتس تاکید کرد که مردم آلمان اجازه نخواهند داد اشخاص ثالث به نفع حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی کشورش که هفته آینده برگزار می‌شود، مداخله کنند. ... تنها ما (مردم آلمان) تصمیم می‌گیریم که دموکراسی در کشور چه مسیری را باید طی کند، نه هیچ کس دیگر!»
دخالتگری نماینده ترامپ در امور داخلی کشورهای اروپائی خشم این دولت‌ها را برانگیخته است.
آقای زلنسکی هراسیده از روند صلح ترامپ، آرام آرام متوجه می‌شود که یک عروسک خیمه شب بازی دولت آمریکا بیشتر نیست. او در کنفرانس مونیخ وحشت زده از موضع آمریکا چنین گفت: «بیایید صادق باشیم، اکنون نمی‌توان این احتمال را نادیده گرفت که آمریکا ممکن است به مسائلی که اروپا را تهدید می‌کند، پشت کند.» ایشان در پایان کنفرانس مونیخ در مقابل طرح ترامپ که بر امکان شرکت نماینده اوکراین در نشست صلح این کشور، تأکید نمی‌کند، گفت: «هرگونه توافقی بر سر پایان یافتن جنگ در کشورش بدون مشارکت کی‌یف را نخواهد پذیرفت.»
چنان که ملاحظه می‌شود دولت‌های اروپائی به ویژه اعضای ناتو، بر سر مسأله گرهی اوکراین، با آمریکا در تقابل قرارگرفته و اختلافات‌ داخلی‌شان کمرنگ شده است. این در حالی‌ست که رویترز می‌گوید اظهارات پوتین در مورد روند جنگ در ماه‌های اخیر و با شکست ضد‌ حمله اوکراین، به طور فزاینده‌ای مطمئن و تهاجمی شده است.» (VON)
اقتصاد روسیه در سال ۲۰۲۴ حدود ۴٫۱٪ رشد نشان می‌دهد. این رشد بیش از رشد مطلوب پیش بینی شده است. ولی ارزش افزوده سال ۲۰۲۴ آلمان، پیشرفته‌ترین و قدرتمندترین اقتصاد اروپا،  ۳٫۸٪ از سال قبل کاهش نشان می‌دهد. در حالی که هزینه‌های مصرف دولتی ۲٫۶٪ نسبت به سال قبل افزایش داشته است. تولید صنعتی در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۰ درصد پایین‌تر از سطح تولید در سال ۲۰۱۸ بوده است. (DW)
به بیان دیگر اقتصاد آلمان در نتیجه سیاست‌های کمک رسانی به اوکراین و اسرائیل که با فشار آمریکا همراه است، در بحران غوطه می‌خورد.
اقتصاد کشورهای دیگر ناتو نیز بهتر از آلمان نیست.
با این وجود آمریکا بر این کشور و دیگر کشورهای عضو ناتو فشار می‌آورد تا بیش از ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به ناتو اختصاص دهند.
تهدید تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر کالاهای اروپائی از جانب ترامپ، عدم حضور نمایندگان کشورهای ناتو در نشست صلح اوکراین، دخالت دولت آمریکا در امور داخلی کشورهای اروپائی، فشار بر آن‌ها جهت پرداخت پول بیشتر به صندوق ناتو و مجبور کردن آن‌ها در خرید اسلحه از آمریکا، دومین آشوبی است که در کنار آشوب غزه، در جهان بر پا خواهد شد.
این سیاست دولت آمریکا نیز باشکست همراه خواهد بود و بحران‌های عمیق‌تری بر اقتصاد و سیاست جهان وارد خواهد آورد.
اوکرائینی‌ها مجبور به صلح هستند زیرا، نیروهای جنگنده انها یا در میدان‌های نبرد بر خاک افتاده‌اند، یا از کشور فرار کرده و یا توسط روس‌ها اسیر گشته‌اند. قدرت اروپا در کمک به اوکراین کم کم ته می‌کشد و خستگی و نارضایتی از کمک رسانی در کشورهای اورپائی هر روز بیشتر نمایان می‌شود. این در حالی است که برخی کنسرن‌های بین‌المللی اروپائی مخفیانه مواد تسلیحاتی استراتژیک به روسیه تقدیم می‌نمایند: «مقامات اسپانیایی پاییز امسال اعلام کردند که یک زنجیره تأمین مواد شیمیایی تحریم‌ شده به مقصد روسیه را کشف کرده‌اند؛ موادی شامل ترکیباتی که می‌تواند برای تولید سلاح‌های شیمیایی و عامل اعصاب استفاده شود. صادرات این نوع مواد شیمیایی از اتحادیه اروپا به روسیه زنگ خطر را به صدا درآورده است... این مادهٔ شیمیایی در تولید پهپاد، موشک‌های بالستیک میان‌قاره‌ای و باطری زیردریایی‌های اتمی مورد استفاده قرار می‌گیرد و نقش کلیدی در گردش چرخ ماشین جنگ روسیه ایفا می‌کند.» (رادیو اروپای آزاد – ۲۶ بهمن ۱۴۰۳)
تهدیدهای روانی و سیاسی و فشارهای اقتصادی آمریکا، اروپا را در مقابله با این کشور کشانده و با گام‌های آهسته تمرکز کمک به اوکراین به تقابل متمرکز با آمریکا کشیده می‌شود، با وجود این که اروپا به لحاظ اقتصادی و مبادلات تجاری عمیقاً وابسته به آمریکاست. در عین حال اقتصاد روسیه بازسازی شده و پشتیبان مهمی همچون چین را دارد.
اوکراین مجبور به صلح است ولی پایان روند صلح  با طرح ترامپ آغاز واقعی درگیری اروپا با آمریکاست؛ نوکرها هم گاهی ارباب را با گلوله می‌زنند.
روند منطقی و عینی این شرایط چه سمت و سوئی خواهد داشت؟
این سمت را ما در نشست مشترک و پر نشنج ترامپ، زلنسکی و ونس می‌توانیم دریابیم. ترامپ از زلنسکی می‌خواهد که برای گرفتن تضمین آمریکا جهت امنیت کامل اوکراین توافقاتی را امضا کند.
مسأله مرکزی این توافقات چیست؟

مسأله مرکزی این توافقات چشم پوشی آمریکا از دریافت ۴۰۰ میلیادر دلار کمک مالی و نظامی به اوکراین در تمام طول جنگ و در اذاء آن حاکمیت آمریکا بر تمام معادن فلزات کمیاب اوکراین به ارزش ۴ تریلیون دلار است. 

در آن صورت آمریکا "امنیت" اوکراین را تضمین خواهد کرد. ولی تضمین امنیت اوکراین در این لحظه تاریخی یعنی چه؟

روسیه ۱۵ درصد خاک اوکراین (۹۰ هزار کیلیومتر مربع) را در جریان همه پرسی از مناطق لوهانسک، دونتسک، خرسون و زاپوریژیا، قهراً به خاک خود ضمیمیه کرده است و بر مبنای تصمیم پارلمان روسیه همانند کریمه، جزئی از خاک روسیه گشته است. به بیان دیگر حتی اگر پوتین و سایر دولتمردان روسیه هم بخواهند نمی‌توانند این مناطق را به اوکراین برگردانند. در نتیجه تضمین امنیت اوکراین به معنای برگرداندن این مناطق به اوکراین نمی‌تواند باشد. در عین حال برای ترامپ و دیگر دولتمردان آمریکا اشغال مناطقی از اوکراین توسط روس‌ها و کشته شدن ده‌ها هزار اوکراینی در این جنگ هیچ اهمیتی نمی‌تواند داشته باشد. زیرا هدف آنها دست انداختن روی تمام شاخه‌های تولید ثروت در این کشور است: صنایع و معادن.
پس این تضمین به معنای امنیت مناطقی است که توسط روسها اشغال نشده است.
در عین حال طرح تضمین "امنیت" اوکراین توسط ترامپ، نقشه پایمال نمودن استقلال اوکراین و مستعمره کردن آن توسط امپریالیسم آمریکاست. زیرا در توافقات طرح شده توسط ترامپ از جمله کنترل کامل تمام شاخه‌های تولیدی اوکراین توسط آمریکا گنجانده شده است.
ترامپ مرتبا تکرار می‌کند که من خواهان صلح هستم و زلنسکی نیست. اگر آن را به زبان یک انسان معمولی ترجمه کنیم چنین است که ما خواهان مستعمره کردن اوکراین و در اختیار گرفتن تمام شاخه‌های تولید این کشور هستیم ولی زلنسکی دبه درمی‌آورد.
تضمین امنیتی که زلنسکی می‌خواهد، آزاد سازی کلیه مناطق اشغال شده توسط روس‌هاست که در قبال آن آمریکا معادن فلزات کمیاب در اوکراین را در اختیار خواهد گرفت. زلنسکی در مصاحبه‌ای در تلویزیون اینترنشنال می‌گوید: «توافق در مورد بهره برداری از معادن اوکراین باید با تضمین‌های امنیتی همراه باشد و این یک قدم واقعی برای صلح است.» این به معنی کشاندن آمریکا به جنگ مستقیم با روسیه است. چیزی که آمریکا سعی می‌کند از آن کاملا دور شود.
در نتیجه رسیدن به یک توافق جدی بین ترامپ و زلنسکی تقریبا بعید به نظر می‌رسد.
موضع ترامپ و تنشی که در جلسه مذاکره بین ترامپ و زلنسکی به وجود آمد انگیزه‌ای شد تا تقریبا کلیه کشورهای اروپائی علیه ترامپ موضع گیری کنند. در واقع ترک‌های کوچک در سازمان ناتو به یک شکاف عمیق تبدیل شد که از هم پاشیدن این سازمان نظامی را محتمل می‌سازد.
از جانب دیگر  کشورهای اروپائی با وجود این که کمک به اوکراین را با بلندترین نعره‌ها و جیغ‌های بنفش به گوش جهانیان می‌رسانند و تحت فشار آمریکا گاه گاهی هم کمک می‌کنند، ولی نه خواست آتشین کمک به اوکراین را دارند و نه توان مقابله با روسیه را. ولی اروپا در این جریانات و شرایط می‌تواند سازمان مقتدر و منسجم نظامی خود را به وجود آورد، اگر ... بلی اگر بتواند بر اختلافات عمیق خود فائق شود. اگر! و این هم بعید به نظر می‌رسد.
در نتیجه:
۱- روسیه مناطق اشغالی را حفظ خواهد کرد.
۲- زلنسکی و اروپا تا مدت کوتاهی به جنگ ادامه خواهند داد و سرانجام اوکراین در مقابل طرح آمریکا و جنگ با روسیه کوتاه خواهد آمد.
۳- لذا زلنسکی مجبور خواهد شد طرح استعماری آمریکا را بپذیرد و "امنیت" مناطق اشغال نشده را توسط آمریکا "تضمین" نماید.
از این مرحله، مبارزه آزادیبخش مردم اوکراین علیه اشغالگران و آزادی از قید فاشیسم درونی اوج تازه‌ای خواهد گرفت.
نتایج فوق ناشی از تحلیل فاکتورهای بالفعل کنونی‌ست. تغییر عوامل موجود و ظهور عوامل جدید و نا شناخته، می‌تواند سیر وقایع را نیز دگرگون کند.
نظم کمونیستی
۲۵ اسفند ۱۴۰۳