سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۳

نوشته علی رسولی

در نوشته‌ای دیگر می‌خوانیم :

«ما باید با تمام وسایل از قیام دهقانان و حتی از ضبط اراضی پشتیبانی نمائیم. ولی این به‌ هیچ وجه بمعنای پشتیبانی از هر گونه طرح‌های خیالی خرده بورژوآ مآبانه نیست. مادامی که جنبش دهقانان جنبه دموکراتیک و انقلابی دارد، ما از آن پشتیبانی می‌کنیم. ولی وقتی که این جنبش جنبه ارتجاعی و ضد پرولتاریائی بخود بگیرد، برای مبارزه بر ضد آن آماده می‌شویم (فوراً و بی درنگ آماده می‌شویم) تمام جان کلام مارکسیسم در این قضیه دو جانبه است و فقط اشخاصی می‌توانند آنراساده کرده یا بصورت یک قضیه واحد و بسیط در آورند که مارکسیسم را درک نمی‌کنند…

ما پس ازانجام انقلاب دموکراتیک بلافاصله و درست به میزان نیروی خود که نیروی پرولتاریای آگاه و متشکل باشد، انقلاب سوسیالیستی را آغازخواهیم نمود. ما هوادار انقلاب پی در پی هستیم. ما در نیمه راه توقف نخواهیم کرد. اگر ما هم اکنون و بلادرنگ وعده هرگونه "اجتماعی کردن" نمی‌دهیم همانا آنست که از شرایط واقعی این قضیه آگاهیم و آنرا پرده پوشی نمی‌کنیم، بلکه مبارزه طبقاتی جدیدی را که دراعماق توده دهقانی در حال نضج است افشاء می‌سازیم … (ازمقاله: روش سوسیال دموکراسی نسبت به جنبش دهقانان ـ سپتامبر۱۹۰۵).

اختلاف بزرگ لنین با تروتسکی در آن زمان روسیه بر روی نقش دهقانان بعنوان متحد طبقه کارگر و بسیج و متشکل کردن وسیعترین نیرو بود که نقل قول‌های بالا از لنین گویای این اختلافات هستند. تروتسکی برخلاف لنین تنها با شعار به ظاهر چپ و در محتوی ضد مارکسیستی به نفی نقش دهقانان به عنوان متحد موقت پرولتاریا می‌پرداخت. لنین درباره نظریه تروتسکی نوشت:

«تئوری نو ظهورتروتسکی امر دعوت به مبارزه انقلابی برای تصرف قدرت سیاسی توسط پرولتاریا را از بلشویک‌ها به عاریت گرفته است و انکار نقش دهقانان را ازمنشویک‌ها» (مقاله: دوانقلاب). 

نظریات لنین درباره انقلاب روسیه غالب گردید و از همین رو انقلاب دموکراتیک فوریه ۱۹۱۷ و انقلاب سوسیالیستی اکتبر به پیروزی رسیدند. در حالی که حتی تروتسکی به صحت نظریه لنین اقرارکرد ونوشت‌:

«اتحاد انقلابی دو طبقه ستم کشیده، نبوغانه توسط لنین پیش‌بینی شده و مدت‌ها پیش از وقت توسط او آماده گردیده بود» (تروتسکی ـ در دفاع از انقلاب روسیه ـ ۱۹۳۲) 

برخی از تروتسکیست‌های امروزی که گویا حتی اطلاع ضروری از نوشتجات تروتسکی و در ضمن تضادگوئی‌ها و دروغگوئی‌های اوندارند، هنوز هم مدعی‌اند که لنین، به ضرورت انقلاب سوسیالیستی برای روسیه در آن سال‌ها بی توجه بوده است. نقل قول‌های نسبتاً طولانی بالا از آن جهت آورده شد که پاسخی باشد به آن کسان که گویا جز نگاهی سطحی به برخی نوشتجات تروتسکی، مطالعه آثار لنین را ضروری ندانسته‌اند.

علیرضا بیانی که همچنان زحمت مطالعه آثار لنین را ضروری نمی‌داند و نمی‌خواهد از چار چوب تکرار این یا آن نقل قول ساختگی تروتسکی فراتر رود، در انتقاد به مقاله "مناسبات لنین وتروتسکی " مدعی می‌شود که "غیرانضمامی" و "نگاه انتزاعی" است. این دانش پژوه!! واژه‌های سیاسی بدون اینکه از معنای انضمامی و انتزاعی در یک مقاله آگاهی داشته باشد تصور می‌کند با توسل به دو کلمه‌ی نامربوط، جان کلام را ادا کرده و در نتیجه پاسخگوئی مناسب را انجام داده است. 

این آقا باید بداند که انضمام در زبان فارسی به معنای پیوستن چیزی به چیز دیگر و ضمیمه کردن می‌باشد و معنای انتزاعی عبارتست از جدا سازی از موضوع و گسستن از موضوع مربوطه. هرگاه نقل قول‌های آورده شده از لنین این چنینی بوده‌اند، وظیفه این است که نمونه‌هائی نشان داده شوند و نه آنکه با یک کلی گویی بی‌ربط، فرار از پاسخگوئی را برگزیند. تمامی نقل قول‌های ذکرشده از لنین همراه با ذکر مأخد، عنوان مقاله و تاریخ نگارش می‌باشند. این بدان معنا‌ست که خواننده به راحتی می‌تواند به منبع نقل قول مراجعه کرده، صحت و سقم و موضوع مورد مشاجره را بررسی کند. با یک مثال، روشن‌تر کنیم که انتزاع چگونه عملی است. در بالا نقل قولی نسبتاً طولانی از لنین درباره انقلاب روسیه و نقش دهقانان آورده شد. 

در آن مقاله و نقل قول، سخن ازدیکتاتوری انقلابی دموکراتیک پرولتاریا و دهقانان رفته است. هرگاه شخصی این جمله را از ارتباط مشخص و پیوسته با مضمون و مورد مقاله و مشاجره جدا کرده‌ و مدعی شود که لنین همواره و در کلیه مراحل تاریخی برای روسیه و یا تمامی کشورهای مشابه آن‌چنان رهنمودی را داشته است، عامداً یا سهواً عملی انتزاعی را پیش گرفته است. انضمام یک نوشته یا مقاله نیز زمانی ضرورت پیدا می‌کند که یا جنبه‌ی تکمیلی داشته باشد و یا توضیحی است که چون به عللی از جمله احتراز از طولانی شدن، در نوشته مورد بحث گنجانیده نشده است، و در نتیجه ضمیمه می‌شود که درباره‌ی هیچ یک از نقل قول‌های ذکرشده چنین ضرورتی وجود نداشته است، زیرا تمامی نقل قول‌ها همراه با عنوان مقاله، منبع و تاریخ و در نتیجه گویا بوده‌اند. 

آیا بهتر نبود که جناب بیانی به جای یک جمله پردازی بی ارتباط برای توجیه تروتسکی، حتی اگر برای نمونه هم شده باشد نشان می‌داد که در کدام مورد و چگونه آن "انتزاعی" ادعائی روی داده است و یا در چه موردی ذکر یک یا چند انضمام ضرورت داشته است؟. می‌دانیم که چون چنین نمونه‌ای وجود ندارد، لذا منتقد نا آشنا به نوشتجات لنین و بیزار از لنین و لنینیسم، به آن شیوه نابخردانه توسل جسته است.