سلاح زنگ زده تروتسکیستی ۷
نویسنده: علی رسولی (ف. ک.)
توجه داشته باشیم که داوری لنین درباره تروتسکی لحظهای نیست بلکه بیان میدارد که تروتسکی "همواره همان میماند که بود" یعنی شارلاتان، شیاد، حقه باز کامل و شخصی که به راستها یاری میرساند.
یکی ازتوضیحات یا بهتر ذکرشود توجیهات جناب بیانی درعادی جلوه دادن خصوصیاتی که لنین درباره تروتسکی مینویسد، اینگونه است :
«تو گوئی این اختلافات، آنهم در میان رهبران برجسته جنبش سوسیالیستی امری غیرطبیعی است» و در ادامه میآورد «آن مناسبات هرچه بود در کادر کمونیستی و ضرورت انکشاف نظرات سوسیالیستی بود» و بالأخره «مناسبت لنین با تروتسکی با هر درجه اختلاف، مناسبات بین دو مارکسیست انقلابی در کادر انقلابی بود».
بایستی به این تروتسکیست نا آشنا به مارکسیسم ـ لنینیسم یاد آورشد که از کی و چه زمانی، شخصی که همواره با منشویکها نرد عشق میباخت، انحلال طلبی و ضد حزبیت را پیشه کرده بود، با کائوتسکی همراه شد، "تا جائیکه قادر" بود "به راستها یاری"ً رسانید و تلاش کرد با امپریالیستهای فرانسوی و انگلیسی عهد مودت ببندد و آنرا به دروغ و شیادانه به لنین نسبت داد، با فاشیستهای آمریکائی و ارتجاعیترین جناح ضد کمونیستی آنجا در مبارزه علیه کمونیستها همراه شد و حتی در خدمت نازیهای آلمانی درآمد، از جمله "رهبران برجسته جنبش سوسیالیستی" شناخته میشود؟. بگذار تمامی ضد کمونیستها، مطبوعات بورژوازی سراسرجهان به تمجید از تروتسکی بپردازند و سعی کنند او را به عنوان یک "کمونیست"ً نمونه نشان دهند، اما هیچ کمونیست واقعی یافت نمیشود که تروتسکی را به عنوان حتی یک سوسیال دموکرات انترناسیونال دوم بشناسد تا چه برسد به یکی از"رهبران برجسته ".
گویی جناب بیانی مفهوم و معنای شارلاتان، شیاد، حقه باز کامل، خطرناکتر از دشمن، خیانت و … را نمیداند و متوجه نیست که این الفاظ و نسبتها بار سیاسی دارند و نه تنها بین "رهبران برجسته جنبش سوسیالیستی" متداول نبوده و نیست بلکه حتی در بین احزاب بورژوائی نیز رایج نمیباشد. بیانی با عادی و طبیعی جلوه دادن آن الفاظ و خصوصیات در بین کمونیستها، به جنبش کمونیستی توهین میکند و قصد لجن مالی کردن این جنبش را دارد. از یک مدعی پیروی از تروتسکی انتظاری دیگر نمیشود داشت. جناب بیانی جنبش کمونیستی را تا سطح جماعت اوباشان حلقه زده به دور این یا آن آخوند فلان مسجد پایین میآورد و میخواهد لومپنیسم را جایگزین اخلاق و سبک کار کمونیستی کند. از شخصی که در تشکل سیاسی خود، به مخالفین نظر و اعمالش در آن تشکل یعنی به دیگر تروتسکیستها در یک گروه تروتسکیستی میگوید :
«ای کثافت آشغال… یقه تو آشغال کثافت را جوری بگیرد که دیگر به خودت اجازه خوردن گٌههای بزرگتر از دهانت ندهی، مردیکه آشغال… احمق کاسبکار» (از جزوه: دلایل شکلگیری کمیسیون مبارزه با …)
چه انتظاری جز آن میتوان داشت که بدترین الفاظ با بار سیاسی سنگین را "غیرطبیعی" نداند. علیرغم تصور جناب بیانی، جنبش کمونیستی یک تجمع از لومپنها و اوباشان نیست که بیان بدترین خصوصیت سیاسی در مورد این یا آن شخص "طبیعی" وعادی باشد. اگر کسی در یک تشکل سیاسی، شارلاتان، شیاد، خطرناکتراز دشمن و حقه باز باشد، جائی در آن تشکل ندارد زیرا آن شخص، منافع و مقاصد شخصی را به منافع جمعی، به اهداف تشکل سیاسی و در مورد تشکل سیاسی کمونیستی، به منافع پرولتاریا و سایر زحمتکشان، ترجیح میدهد. البته از یاد نبریم که تروتسکی گفته بود:
«وسیله را فقط هدف میتواند توجیه کند»
و زمانیکه منافع شخصی و ارجحیت آن بر منافع جمع به عنوان هدف در صدر برنامه قرارگیرد، کافی است به سبک تروتسکی یک چاشنی چپ نمائی بر آن افزود، ازجمله اضافه کرد "برای خدمت به جنبش کارگری". به عبارت سادهتر بر اساس منطق و سبک کار تروتسکی، شخص خودش هدف را که همانا منافع شخصی است تعیین میکند، شخص خودش وسیلهی درخدمت به این هدف را معین میسازد و خودش مدعی میشود که آنها تماماً در خدمت به جنبش کارگری است. این شخص هر دروغ، تحریف، دشنام، بدگوئی، تخریب، همکاری با دشمنان مارکسیسم، فریب و … را برای خود مجازمیشمارد چون در خدمت به هدف شخصی مورد نظرش هستند. زمانی که لنین در مورد تروتسکی سخن میگفت، آن خصوصیات تروتسکی را در نظرداشت و به شوخی طرح نمیکرد بلکه کاملاً جدی بیان میداشت و به بار سیاسی آنها آگاهی کامل داشت.
تروتسکی پس از ۱۴ سال همکاری نزدیک با منشویکها، انحلال طلبان و سایر جریانات ضد مارکسیستی که همواره همراه با دروغگوئی، تحریف، فریب، تخریب و… بود، بالأخره در ژوئیه ۱۹۱۷، زمانیکه در انزوا قرارگرفته بود، پس از اعلام پذیرش نظریات لنین و بلشویکها که در آن زمان تبلور مشخص خود را در تزهای آوریل یافته بود، به عضویت حزب بلشویک پذیرفته شد. تروتسکی در تمام مدت حیات لنین پس از انقلاب اکتبر، کلامی در مورد تز ضد مارکسیستی اقتباسیاش از پارووس یعنی "انقلاب پرماننت" بر زبان نیاورد ولی سالیانی بعد، پس از مرگ لنین به منظور فریب کمونیستها و تخریب چهره سیاسی لنین، مدعی شد که گویا لنین درسال ۱۹۱۹ در یک صحبت پنهانی درگوشی درباره نظریه انقلاب پرماننت به بوفه ـ معاون تروتسکی در کمیسیون مذاکرات صلح با آلمان و در کمیسیون امتیازات ـ گفته بود "آری تروتسکی حق داشته است" و جناب بیانی که با تقلید از تروتسکی، دروغگوئی و تحریف را پیشه کرده است، مینویسد :
«چگونه برنامهی انقلاب دموکراتیک و دیکتاتوری کارگران و دهقانان مورد نظر لنین به نفع انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا تکامل یافت و نقش تروتسکی در این روند چه بود».
درباره نقش تروتسکی پس از انقلاب اکتبر، چه در مورد تلاش بر تعویق انداختن زمان انقلاب، چه در مورد ترخیص ارتش و تخریب در روند خاتمه جنگ با آلمان، چه در مورد همدستی تروتسکی با امپریالیستهای فرانسوی و انگلیسی به منظور ادامهی جنگ، چه در مورد نقش خرابکارنه تروتسکی در جنگ داخلی (علیه دنیکن، علیه کلچاک و حمله به لهستان)، چه در مورد نظامی کردن اتحادیه های کارگری و چه در مورد فراکسیون بازی حزبی، چند کلامی همراه با ذکر نظریات لنین که صد در صد در مخالفت با نقش مخرب تروتسکی بودند، درمقاله "مناسبات لنین با تروتسکی" آوردیم و باز هم سخن خواهیم گفت. در ابتدا اندکی به آن دروغگوئی بزرگ تروتسکی و تقلید مسخره آمیز مقلدان او بپردازیم. بگذاریم لنین سخن گوید:
«وظیفهی عمدهی پرولتاریا و دهقانان تهیدست تحت رهبری وی در هر انقلاب سوسیالیستی، ـ و بنابراین در انقلاب سوسیالیستی روسیه که ما در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۱۷ آغاز نمودهایم ـ عبارتست از …» (ازمقاله: وظایف نوبتی حکومت شوروی ـ آوریل ۱۹۱۸)
ادامه دارد