تهدید اخیر ترامپ و مواضع مختلف در مورد آن
«رئیس جمهور آمریکا پیشتر گفته بود ایران اگر توافق نکند “بمباران“ خواهند شد، «به گونهای که نظیر آن را هرگز پیش از این ندیدهاند.»» (euronews)
«دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، یکشنبه در صریحترین تهدید خود علیه جمهوری اسلامی خطاب به علی خامنهای گفت: «یا توافق میکنید یا بمباران میشوید.» (ایران اینترنشنال ۱۱/۱/۱۴۰۴)
این تهدیدات از جانب فاشیستیترین جناح سرمایهداری امپریالیستی حاکم بر آمریکاست که از دهان یک جوجه فاشیست خود شیفته لومپن خارج میشود.
برای نیروهای انقلابی ایران هدف این تهدیدات روشن است: انصراف ایران در ساختن سلاحهای هستهای و بازسازی همین رژیم در خدمت اهداف خود در مقابل چین و... به همین جهت نیز ترامپ سعی میکند که رژیم ایران را به مذاکره مستقیم مسؤولین ارشد دو کشور آمریکا و ایران وادارد.
نیروهای مختلف در این مورد مواضع مختلفی اتخاذ کردهاند:
۱- رژیم جمهوری اسلامی ایران:
«آیتالله علی خامنهای، رهبر رژیم جمهور اسلامی ایران، روز دوشنبه هشدار داد که کشورش در صورتی که مورد حمله قرار بگیرد، اقدام تلافیجویانه نیرومند انجام خواهد داد» (DW).
در تحکیم این موضع ظاهری، عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران میگوید: «ایران وارد مذاکرات مستقیم با آمریکا نخواهد شد.» (فرارو)
در همین مورد آقای ابوالفتح یکی از کارشناسان رژیم میگوید: «تا زمانی که مذاکرات چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم شروع نشود مشخص نخواهد بود که دقیقاً خواستههای آمریکاییها چیست و چگونه میتوان در مورد این مسائل گفتوگو کرد و یا مانور داد.» (ایسنا)
این کارشناس دروغ میگوید. او میداند که مذاکرات مخفی و پنهانی مستقیم رژیم ایران با آمریکا مدتهاست که ادامه دارد. این مذاکرات با میانجیگری دولت قطر آغاز گردیده است. در عین حال مذاکرات غیر مستقیم علنی نیز مدتهاست که در جریان است. حتی عراقچی گفتگوی روز شنبه ۱۲ آوریل با استیو ویتکاف، نماینده ترامپ، در عمان را غیر مستقیم خواند.
و اما، های و هوی خامنهای و زیردستانش ناشی از شرایط خاص آمریکا در سطح بینالمللیست: خامنهای میداند که تضاد کشورهای اروپائی با آمریکا رو به تشدید است و کشورهای اروپائی در حال تشکیل سازمانی همانند ناتو برای خود هستند. ناتو به رهبری آمریکا در اوکراین با شکست مواجه شده است. چین به لحاظ صدور سرمایه در جهان از آمریکا پیشی گرفته است و آمریکائیها مستأصل ماندهاند. در این لحظه تاریخی آمریکا قادر به بازکردن یک جبهه جنگ وسیع مثل جبهه جنگ با ایران نیست. زیرا برای آمریکا این خطر نیز وجود دارد که دولتهای امپریالیستی چین و روسیه در پشتیبانی از رژیم جمهوری اسلامی برای حفاظت از حدود ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایهشان در ایران وارد معرکه جنگ شوند. (با وجود اینکه روسیه اعلام کرده که در صورت جنگ بین آمریکا و ایران وارد معرکه نخواهد شد.)
عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نیز میگوید: «تصور نمیکنیم رئیسجمهور ترامپ بخواهد به رئیسجمهوری دیگر آمریکا تبدیل شود که در جنگی فاجعهبار در خاورمیانه غرق شود.» (رادیو زمانه)
در نتیجه در حالی که دولت ایران مخفیانه با آمریکا مذاکره میکند ولی علناً علیه آن هم موضع میگیرد. این موضعگیری مصرف داخلی نیز دارد.
۲- سلطنت طلبان بعد از تهدید ایران توسط ترامپ با دُمِشان گردو میشکنند. حتی این “پرستندگان ایران باستان“ وقتی ترامپ در ۶/۶/۱۴۰۳ میگوید: «اگر من را ترور کنند، امیدوارم آمریکا ایران را از روی زمین محو کند» (عصر ایران) لام از کام برنمیدارند و خفقان میگیرند.
۳- در اپوزیسون ایران بر سر تهدید ایران توسط ترامپ انحراف بزرگی چشم را میزند. ۳۰۲ تن از فعالان سیاسی این کشور (برخی وکلای مدافع، استادان دانشگاه، معلمین و زندانیان سیاسی) در تقابل با تهدید ترامپ نامهای به دبیر کل سازمان ملل متحد، گوترش، مینویسند که در آن نکات مثبت و در عین حال نکات انحرافی بزرگی نمایان است:
نکات مثبت این نوشته: «ما مصائب جنگ را لمس کردهایم و مایل به جنگی دوباره نیستیم. ... دولت ایالات متحده علاوه بر خروج از برجام، شدیدترین تحریمها را به ملت ایران تحمیل کرد که محرومیتهای دارویی، حیاتی و صنعتی کشور را دربر میگرفت ... ما، با وجود انتقاداتی که به حاکمیت و سیاستهایش داریم، بر این باوریم که استقلال، امنیت و دموکراسی ایران باید توسط خود مردم و بدون مداخله خارجی شکل گیرد. دموکراسی با مداخله قدرتهای بیگانه به دست نمیآید، آنهم از سوی قدرتهایی که آشکارا خوی جباریت نشان میدهند و از رژیم جنایتپیشه اسرائیل حمایت میکنند ... اکنون با فردی در رأس دولت آمریکا مواجه هستیم که برخلاف ادعای صلح در دوره رقابتهای انتخاباتی، میخواهد مسائل بینالمللی را با زور و بمب و جنگ حل کند. رفتارش درباره گرینلند، کانادا، اروپا، اوکراین، غزه نیز نشان میدهد به جای دیپلماسی و ادبیات حقوقی، از ادبیات زور استفاده میکند.»
مهمترین نکتهی درستی که در این نوشته به چشم میخورد این است که سرنوشت مردم ایران را خود مردم ایران باید تعیین کنند. دخالت هر نیروی خارجی بویژه نیروی سرمایهداری و امپریالیستی به دردناکتر شدن سرنوشت و زندگی مردمان کار و زحمت آن کشور میانجامد.
نکته انحرافی در این نامه چنین است: «ما امضاکنندگان این بیانیه، برای دفاع از ایران، دفاع از انسانیت، دفاع از صلح جهانی، در صورت هرگونه تعرض به ایران، فارغ از اختلاف دیدگاههای خود با حکومت، با تمام قدرت از کشورمان دفاع میکنیم...»
جنبش کمونیستی و کارگری ایران، نیروهای مترقی و مردمی، فاجعه عملی این سیاست را در جنگ ایران و عراق شاهد بوده و مزه آن را چشیدهاند.
در جنگ ایران و عراق، برخی از نیروهای جنبش کمونیستی برای “دفاع از میهن“ تضاد خود با رژیم جمهوری اسلامی را فرعی قلمداد کردند، در کنار پاسداران به “دفاع از ایران“ اسلحه در دست گرفتند و به جبههها رفتند. ولی چه شد. آنها برای مدتی به دنبالچه سیاست رژیم ایران تبدیل شدند و تا چشم بازکردند، چماق اعدام برسرشان فرود آمد. در آخر نیز نه تنها ایران نتوانست خسارات جنگ را اخذ کند بلکه خمینی جام زهر را سرکشید و ایران بازنده جنگ هشت ساله شد.
این تجربه را طبقه کارگر، جنبش کمونیستی و بسیاری از ایران دوستان با هزینه گزاف به دست آوردهاند.
ایران و آمریکا دو کشور سرمایهداری، یکی امپریالیستی و دیگری سرمایهداری وابسته، هستند.
رژیم ایران به علت خصوصیت طبقاتیاش و به علت سیاستهای شدیداً ضد مردمی که در طول بیش از ۴۰ سال اعمال کرده و کاملا از طرف مردم در انزوا قرار گرفته است، بیش از مقاومت و دفاع در مقابل نیروی مهاجم به کشور، نیروهائی را سرکوب خواهد کرد که دفاع واقعی علیه تهاجم را سازمان میدهند.
لذا رژیم جمهوری اسلامی قادر به مقاومت علیه دولت فاشیستی مقتدری به مانند آمریکا نیست. در عین حال این دولت به علت خصوصیت سرمایهدارانه و وابستهاش به برخی از کنسرنهای بینالمللی در صورت ضرورت، ضرورت برای ادامه حیاتاش به هر گونه کنار آمدن و خفتی در مقابل رقیب تن در میدهد. در حالی که عمیقا و همه جانبه سیاست سرکوب و قتل عام تودهها را در درون کشور در همان دوران تهاجم خارجی لحظهای قطع نخواهد کرد. همان طور که در دوران جنگ ایران و عراق قطع نکرد.
بدین جهت در صورت حمله آمریکا به ایران پس از به بار آمدن خرابیها و کشتارهای بسیار، همین رژیم به پای بوسی ترامپ و رژیم آمریکا خواهد رفت. آنوقت کشور ما هم ویران شده و هم کشتار بسیار داده است در حالی که رژیم فاشیستی ایران هنوز قدرت سیاسی را در دست دارد و به عنوان بازنده، دست نشانده همان آمریکای مهاجم گردیده است.
لذا اتحاد با یک رژیم سرمایهداری سرکوبگر مثل رژیم جمهوری اسلامی و یا قرار گرفتن در کنار آن جهت دفاع از سرزمین، جز آشوب اقتصادی، کشتار دهشتناک، ساخت و پاخت رژیم با دولت مهاجم و خیانت به مردمش حاصل دیگری ندارد.
در نتیجه در صورت حمله یک دولت سرمایهداری به ایران، با تکیه بر رژیم جنایتکار ایران و یا در کنار آن نمیتوان به استقلال و آزادی، رفاه و امنیت و آسایش رسید.
طبقه کارگر ایران به رهبری جنبش کمونیستی با سازماندهی مردم جهت دفاع از کشور، موظف است در هر گامی که بر میدارد، سیاستهای جنایت کارانه رژیم حاکم را بر ملا کنند، ضعفهای آن را در مقابله با نیروی مهاجم به مردم نشان دهند، خیانتها و بده بستانهای رژیم با نیروی مهاجم را بر ملا گردانند و در اولین فرصت مناسب، رژیم سرمایهداری را سرنگون سازد و خود قدرت سیاسی را در دست بگیرد و مقاومت راستین یک کشور سوسیالیستی علیه مهاجم را سازمان دهد.
در “تقابل“ با انحرافات نامه فوق، انحراف دیگری وجود دارد که نه تنها سلطنت طلبان بلکه تعداد اندکی از مردم عادی نیز آن را حمل میکنند، بدین مضمون: باید با کمک هر نیروی خارجی که ممکن است، این رژیم را سرنگون ساخت و دمکراسی را حاکم کرد. اگر آمریکا به ایران حمله کند حداقل از شر این رژیم خلاص خواهیم شد.
این انحراف خطرناکی است که نه تنها به آزادی مردم نخواهد انجامید بلکه زیر ساختهای کشور ما را تخریب نموده و آشوبی بی سابقه در اقتصاد و زندگی عادی مردم به بار میآورد.
تصور کنید که در اثر بمباران آمریکا، آب شرب تهران قطع شود. برخی کارخانههای تولید برق تخریب شود، راههای اصلی کشور قطع گردد. آنوقت رفاه بیشتر، آزادی و دمکراسی چه خواهد شد؟ آقای فاضلی استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی در مصاحبه یوتوپی به درستی میگوید: «حمله آمریکا به ایران شر مطلق است» حتی این حمله میتواند تجزیه ایران را به همراه داشته باشد.
در نتیجه حمله هر نیروی خارجی به ویژه نیروی امپریالیستی – فاشیستی مثل آمریکا به ایران، جز ویرانی، کشتار، فقر فزاینده، بیماری و آوارگی و کلا شرّ حاصلی برای مردم ما ندارد و مردم ما با آزادی، رفاه و آرامش در یک فاصله نجومی قرار خواهند گرفت. ما در جهان کنونی نمونههای زیادی از تهاجم آمریکا به کشورهای مختلف داریم. تهاجم به عراق، تهاجم به لیبی، تهاجم به افغانستان و... با هر میکرسکوپ الکترونیکی نیز که شما در این کشورها دنبال آزادی و رفاه بگردید، آنها را نخواهید یافت. آنچه به فراوانی مییابید، فقر و فلاکت و تنگ دستی، زندان و شکنجه و اعدام است.
بر این مبنا در صورت تهاجم یک نیروی امپریالیستی به ایران نمیتوان بر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران تکیه کرد و یا کنار آن ایستاد، بلکه باید با سرنگونی آن، پرولتاریا وظیفه مهم دفاع از استقلال کشور را عهدهدار شود. در عین حال برای مبارزه علیه فاشیسم درونی نمیتوان بر فاشیسم خارجی و یا یک دولت سرمایهداری مهاجم تکیه نمود. در شرایط تهاجم، پرولتاریای ایران در جریان کسب قدرت سیاسی باید، در دفاع از کشور، از پشتیبانی بی دریغ زحمتکشان در سطح بینالمللی سود برد.
جنبش کمونیستی ایران موظف است از هم اکنون مردم را با سمتگیری سوسیالیستی جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران بسیج و متشکل سازد و در عین حال علیه دخالت هر نیروی خارجی در اوضاع داخلی کشور مقاومت مردم کشور و مردم در سطح بینالمللی را سازمان دهد.
این تنها راه نجات مردم از قید فاشیسم، رسیدن به آزادی و حفظ استقلال کشور است.
نظم کمونیستی
۲۶ فروردین ۱۴۰۴