ترور اسماعیل هنیه

ما در این نوشته دو زمینه را بررسی می‌کنیم: ۱- روند حادثه و نظریات. ۲- علل این حادثه.

۱- روند حادثه و نظریات:

اسماعیل هنیه، رئیس دفتر و رهبر ارشد سیاسی حماس در ساعت ۱:۳۷ دقیقه چهار شنبه دهم مرداد ۱۴۰۳ در تهران کمی بعد از شرکت در تحلیف پزشکیان به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، در اقامتگاه‌اش کشته شد. محافظ شخصی او نیز در این حمله تروریستی جان باخت. با وجود این که هنوز اسرائیل مسؤولیت این حمله را به عهده نگرفته است ولی سران اسرائیل در بیانات غیر رسمی خود از «یک دستاورد شگفت‌انگیز اطلاعاتی، توأم با موفقیت در بخش عملیاتی بود که به نتیجه ‌رسید.» سخن می‌گویند. گفتنی است که یکی از فرماندهان ارشد حزب الله نیز چند ساعت پیش از ترور هنیه در بیروت ترور شده بود.

ترور هنیه در شرایطی انجام شد که جهت مراسم تحلیف پرشکیان از ۷۶ کشور ۱۱۴ نماینده در تهران به سر می‌بردند. یعنی ترور در شرایط بسیار امنیتی انجام شده است.

بلافاصله بعد از این رخداد دو نظر در چگونگی ترور، مطرح شد.

۱- غرب به ویژه رسانه‌های آمریکائی از قبیل نیویورک تایمز و اکسیوس بر این نظر هستند که یک بمب پیشرفته مجهز به هوش مصنوعی و کنترل از راه دور دو ماه پیش به طور هدفمند در محل اقامت هنیه جا سازی شده و به موقع عمل کرده است.

۲- حماس و جمهوری اسلامی بر این نظر هستند که با شلیک یک موشک توسط پهبادی که در یکی از کشورهای هم مرز ایران پرواز می‌کرده، به هدف مورد نظر اصابت کرده است.

بلافاصله تعدادی از افراد رژیم و گروه‌های وابسته به رژیم ایران در خاورمیانه جلسه‌ای تشکیل دادند و جهت مقابله به مثل به مشورت پرداختند. حسن نصرالله نیز قول داد که انتقام هنیه را بگیرد.

کلیه سازمان‌ها و نیروهای درگیر با اسرائیل حالت آماده باش بالا را اعلام کرده‌اند. حزب‌الله از مردم خواسته است که محل اقامت خود را که نزدیک مقرهای این سازمان است ترک کنند. ارتش سوریه از سربازان در حال مرخصی خواسته است که به پادگان‌های خود برگردند.

ترور هنیه کل خاورمیانه را به تنش واداشته و همه منتظر حوادث دردناکی هستند. علی خامنه‌ای از «رژیم صهیونیستی جنایتکار و تروریست با این اقدام زمینه‌ی مجازات سختی را برای خود فراهم ساخت و خونخواهی او را که در حریم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، وظیفه خود می‌دانیم.» صحبت می‌کند. امیر حسین قاضی زاده هاشمی، رئیس بنیاد شهید و ایثارگران می‌گوید «یکی از سران اصلی رژیم اسرائیل باید مانند شهید هنیه حذف بشود». عده‌ای می‌گویند جمهوری اسلامی ایران همانند سابق باید بیش از صد موشک به اسرائیل گسیل کند. عده‌ای از عملیات متمرکز و محدود جمهوری اسلامی صبحت می‌کنند. عده‌ای هم معتقدند که رژیم ایران باید هماهنگ با دیگر گروه‌های وابسته به خود در خاورمیانه متحداً عمل کنند و ....

دولت آمریکا نیز بلافاصله بعد از این حمله تروریستی اسرائیل، ۱۲ کشتی جنگی بعلاوه ناو هواپیمابر «یواس‌اس تئودور روزولت» و بیش از ۴۰۰۰ تفنگدار را به خاور میانه اعزام کرده است. ناو هواپیمابر با شش ناوشکن در ۱۰ مرداد در خلیج فارس مستقر شده است.

۲- علل این حادثه:

هر دو رژیم فاشیستی – مذهبی اسرائیل و ایران به این ترور احتیاج داشتند. این ترور باید آنها را از مخمصه‌ای که در اوضاع داخلی و خاورمیانه‌ای گیر کرده‌اند "نجات" دهد.

ما در کمون شماره ۳۶ تحلیل کردیم که «اکنون اشغال نظامی منطقه غزه توسط ارتش اسرائیل به کمال رسیده است، ولی نه گروگان‌ها آزاد شده‌اند، نه حماس نابود شده است و نه مردم غزه کشورشان را ترک کرده و یا کاملا از صحنه زندگی محو شده‌اند.» اسرائیل در غزه با شکست کامل روبرو گشته است. عملیات تخریبی و گستردگی آن، پیروزی را تعیین نمی‌کند. در جنگ جهانی دوم آلمان فاشیستی هیتلری هزاران شهر و روستای اتحاد شوروی را با خاک یکسان کرد، در این جنگ ۵۰ میلیون انسان جان خود را از دست دادند که ۲۰ میلیون آن از بلشویک‌ها و دیگر مردمان اتحاد شوروی بودند ولی آلمان بازنده و اتحاد شوروی برنده جنگ بود. نه فقط به لحاظ نظامی بلکه هم به لحاظ سیاسی.

امروزه نیز اسرائیل با وجود قتل عام نزدیک به ۵۰ هزار فلسطینی و آواره کردن بیش از یک میلیون از مردمان این منطقه، به لحاظ سیاسی و نظامی در این جنگ نابرابر علیه مردم فلسطین بازنده است. این را دولتمرداران آمریکائی و اروپائی مجبور به اقرار گشته اند. محکومیت اسرائیل در دادگاه مردم جهان که هر روز به صورت میلیونی علیه اسرائیل به خیابان‌ها می‌ریزند و دادگاه سازمان ملل امپریالیستی یعنی لاهه یکی از نشانه‌های این شکست است. اسرائیل منزوی‌ترین کشور در جهان گشته است. کشته‌های پر شمارش در جنگ غزه، فروکش قدرت اقتصادی‌اش و انزوای گسترش یابنده‌اش در بین مردم خودش و مردم جهان و حتی در بین دولت‌های سرمایه‌داری باعث گردیده که گرایش فرار از این معضل را در دولتمردان اسرائیل، اروپا و آمریکا تقویت کند. اسرائیل برای فرار از این معضل و راحت شدن از درگیری در غزه باید دشمن قوی‌تر و خطرناک‌تری برای خود می‌جست. این دشمن همان جمهوری اسلامی ایران است که نتانیاهو بارها در باره‌اش گفته بود که سر مار در تهران است. با ترور هنیه نگاه مردم جهان از سوی اسرائیل - غزه به بسوی اسرائیل - تهران منحرف می‌شود و اسرائیل می‌تواند گام به گام خود را از درگیری در غزه کنار بکشد.

رژیم جمهوری اسلامی ایران همان طور که ما بارها گفته‌ایم یکی از منفورترین و منزوی‌ترین رژیم‌های جهان در بین مردم خود و مردم جهان است. مردم ایران در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی در طول تاریخ بیش از ۴۰ ساله یاد گرفته‌اند که مبارزه کنند و نترسند. زنان این کشور شجاع‌ترین هستند. در نتیجه رژیم ایران در تقابل با مردمانی شجاع قرار دارد که از این رژیم بی نهایت متنفرند و مایل به سرنگونی آن هستند.

چپاول پایان ناپذیر و بی انتها از ثروت موجود در جامعه که برای نیازهای عمومی ضرورت تام دارد، اقتصاد ایران را به ورشکستگی کامل کشانده است. در رأس رژیم مخازن ثروت بی انتها وجود دارد که صرف نیروهای تروریستی بین‌المللی و ریخت و پاش و غارت دولتمردان می‌گردد و در اقتصاد کشور سرازیر نمی‌شود. این وضعیت رژیم جمهوری اسلامی را کاملا متزلزل ساخته و تضادهای مردم با رژیم و تضادهای درون رژیم را به نهایت رسانده است. اعتراضات گسترده‌ایی که از درون رژیم نسبت به عمل کرد همان رژیم در رسانه‌ها منتشر می‌شود، گویای این تضاد درونی‌ست.

جنبش کمونیستی ایران نیز هر روز به طبقه کارگر نزدیکتر شده و قدرت و انسجام بیشتری از خود ظاهر می‌سازد. این یعنی مرگ حتمی رژیم.

رژیم فاشیستی ایران خود را لب پرتگاه می‌بیند. چه از جانب مردم و چه از جانب نیروهای ناراضی در درون خودش و یک کودتای احتمالی. لذا برای "نجات خود" دنبال محملی می‌گشت که افکار مردم را از علیه خودش به علیه یک نیروی دیگر سمت دهد.

ترور هنیه این محمل را به وجود آورد.

رژیم فاشیستی مذهبی ایران با انگیزه انتقام قتل هنیه و دامن زدن به این فکر که اسرائیل در تدارک حمله به ایران است، می‌تواند بسیاری از هموطنان ناآگاه ما را با دامن زدن به یک اندیشه ناسیونالیستی مذهبی ماوراء ارتجاعی در پشت خود بسیج کند، با شعار "کشور در خطر حمله اسرائیل است" بیش از سابق هر صدای اعتراضی را در سریعترین مدت و بی رحمانه‌ترین شیوه‌ها خفه نماید. به همین جهت نعره‌های انتقام انتقام را سرداده‌اند.

اما تنش بین اسرائیل و ایران می‌تواند کل منطقه خاورمیانه را به آتش یک جنگ طولانی بکشاند. در این صورت رژیم اسرائیل که در جنگ غزه به لحاظ روحی، اقتصادی و شکست نظامی سیاسی شدیدا ضربه پذیر گشته است، باید توسط نظام‌های امپریالیستی مورد پشتیبانی قرار گیرد. در عین حال روی گرداندن اسرائیل از نوار غزه نیز برای مردم جهان باید منطقی تلقی شود. در یک تماس تلفنی «به گفته مقامات آمریکایی رئیس جمهور آمریکا برای نخست وزیر رژیم صهیونیستی ضرب العجل یک تا دو هفته‌ای برای توافق آتش بس تعیین کرده است و از نتانیاهو خواسته فوراً به سمت توافق درباره اسرا و آتش‌بس در غزه حرکت کند.» با این موضع می‌خواهند به مردم جهان بفهمانند که اسرائیل مایل به ادامه حملات در نوار غزه هست ولی آمریکا مانع او گشته است. و «همزمان مقامات آمریکایی گفتند که بایدن با نتانیاهو درباره آمادگی‌های نظامی مشترک برای پاسخ به حملات ایران و حزب‌الله گفتگو کرد و به نتانیاهو اطلاع داده که واشنگتن به تل آویو کمک خواهد کرد تا هرگونه حمله ایران را خنثی کند اما انتظار تشدید تنش از سوی رژیم صهیونیستی را ندارد.»

به این ترتیب پشت نتانیاهو کلیه کشورهای امپریالیستی غرب و پشت جمهوری اسلامی کشورهای بزرگ امپریالیستی شرق (روسیه، چین و احتمالا هند) قرار دارند.

درگیری همه جانبه اسرائیل و رژیم جمهوری اسلامی می‌تواند ابر قدرت‌های جهان را در تقابل مستقیم با هم قرار دهد. این را هیچ کدام از ابرقدرت‌ها در لحظه فعلی نمی‌خواهند.

در این صورت آنچه می‌ماند موشک پرانی‌های دو طرف از دور، کشتار مردمانی بی گناه که هیچ منافعی در این درگیری ندارند و رجزخوانی‌های دو طرف علیه همدیگر است. این درگیری می‌تواند طولانی و یا کوتاه مدت باشد.

در این مابین خائنین سلطنت طلب بدون در نظر گرفتن نتایج شدت تنش بین اسرائیل و رژیم جمهوری اسلامی که مردم دو کشور ایران و اسرائیل را با خطرات جانی هولناکی روبه رو می‌سازد و دولت‌های این کشورها از برکت جنگ میلیاردها  دلار به جیب می‌زنند، شروع به مجیزگوئی از نتانیاهو می‌کنند و او را به صورت یک قهرمان محبوب عرضه می‌دارند در "تلویزیون کوچه" سلطنت طلبان در مورد نتانیاهو چنین می‌شنویم: او «هر روز به محبوبیت بیشتری در میان غیر مسلمانان، ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی و حتا مسلمانان میان رو دست پیدا می‌کند.»

البته بخشی از این گفتار درست است. نتانیاهو هر روز در بین بخشی از "مخالفان جمهوری اسلامی" یعنی سلطنت طلبان خائن و خود فروش به محبوبیت بیشتری دست پیدا می‌کند. ولی در تفکر تمام مردمان مترقی جهان یک فاشیست و نسل کش منفور است.

تنش اسرائیل و ایران باز هم شرایط مساعدی برای سرنگونی انقلابی ساختار سرمایه‌داری – مذهبی ایران فراهم می‌کند. در صورت سرنگونی انقلابی این رژیم و حاکمیت طبقه کارگر در ایران تحولات مثبتی در خاورمیانه صورت خواهد گرفت، بر جنگ طلبی نیروهای جنگ طلب ضربات کوبنده‌ای وارد شده و شرایط صلح بین ملت‌های خاورمیانه بسیار مساعد خواهد شد. ولی برای چنین تغییر بزرگی، جنبش کمونیستی باید از سستی، لمیدگی و خود شیفتگی بخش‌های مختلف درونش آزاد شود و به صورت یک حزب متحد اراده واحد در سازماندهی مردم علیه جمهوری اسلامی اعمال نماید. و این مهم محتاج حرکت جنبش کمونیستی به سمت طبقه کارگر و مبارزه ایدئولوژیک درونی‌ست.

نظم کمونیستی

15.8.2024