وضعیت زندانها و زندانیان سیاسی ایران در حال حاضر
ما در این نوشته دو مسأله را مورد بررسی قرار میدهیم: شرایط زندانهای ایران و مبارزه زندانیان سیاسی.
شرایط زندانهای ایران
در ایران کنونی تحت رژیم فاشیستی - مذهبی جمهوری اسلامی پنج نوع زندان وجود دارد:
تعداد زندانهای ایران با افزایش حیرت انگیز تعداد زندانیان هیچ تناسبی ندارد. اسماعیلی گفت در یک سال و نیمی که او «ریاست سازمان زندانها را به عهده دارد، ۵۵ هزار نفر به آمار زندانیان کشور اضافه شده و شمار آنها به ۲۲۰ هزار نفر رسیده است.» (بی بی سی فارسی -۲۸ اسفند ۱۳۸۹)
«تعداد زندانهای ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۲۵۳ عدد و ظرفیت رسمی آنها ۱۴۰ هزار زندانی بوده است.» (سایت WPB – اردیبهشت ۱۳۹۷)
اصغر جهانگیری، رئیس سازمان زندانها در همان زمان یعنی در ۲۲ ماه مه ۲۰۱۷ «جمعیت زندانیان را ۲۲۳ هزار نفر عنوان کرد. همان روز حمید شهریاری معاون رئیس قوه قضائیه به خبرگزاری تسنیم گفت: ۲۲۵ هزار نفر در زندانهای کشور زندانیاند. به گفته او به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۲۸۷ نفر زندانی وجود دارد. ۳۰ روز بعد خبرگزاری تسنیم به نقل از رئیس کل دادگستری استان خوزستان نوشت: تعداد زندانیان کشور ۲۴۰ هزار نفر است.» (سایت فاکتنامه - ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷)
در سال ۱۳۹۷ در ۲۵۳ زندان ایران که بر مبنای ظرفیت حساب شده باید ۱۴۰ هزار زندانی جا داده شده باشند، ۲۴۰ هزار نفر را در آنها زندانی کردهاند. به عبارت دیگر تعداد زندانیانی را که باید در ۴۳۴ زندان جای داده شوند، در ۲۵۳ زندان چپاندهاند.
«در حال حاضر سازمان زندانها در ایران، مشغول ساخت ۷۰ زندان و ندامتگاه جدید در سراسر کشور است.» (مرکز دادههای باز ایران - ۲۵ اسفند ۱۴۰۲)
به عبارت دیگر تا پایان سال ۱۴۰۳ رژیم دارای ۳۲۲ زندان بزرگ میباشد. ما در اینجا توصیف منسجم یکی از زندانهای ایران را میآوریم: «زندان تهران بزرگ با ظرفیت ۱۵ تا ۱۷هزار زندانی در ۳۲ کیلومتری جنوب تهران در جاده حسنآباد به سمت قم قرار دارد. مساحت این زندان ۱۱۰هکتار است. زندان دارای ۳۸ سوله است که ۲۶ سوله آن شامل ۳۴ اندرزگاه ۳۰۰ نفره است. این زندان از سال ۱۳۹۴ مورد بهره برداری قرار گرفت. در قیام سراسری ۹۸ هزاران تن از بازداشتیهای این قیام در این زندان محبوس بودند. (ایران گلوبال ۴/۶/۲۰۲۴)
با وجود ۷۰ زندان بزرگ جدید دیگر و در نظر گرفتن گزارش خانم پوران ناظمی فعال سیاسی و زندانی پیشین از شرایط زندان، روشن میگردد که تعداد زندانیان سیاسی بسیار زیادتر از تعداد ۲۴۰ هزار میباشد. ایشان میگوید: «مجبور بودیم در اتاقی به ابعاد ۲ متر در ۳ متر و در کنار ۶ زندانی دیگر با جرائمی همچون قتل و مواد مخدر روزگار بگذرانیم...» (VON - ۳ آبان ۱۴۰۳ )، یعنی حداقل ۸ زندانی در سلولی به ابعاد ۲ در ۳ متر.
ایرج مصدقی، زندانی سیاسی پیشین در مورد زندان اوین مینویسد: «در هر یک از بندها و اتاقها و سلولها چندین برابر ظرفیت زندانی جای دادند.» (DW – ایرج مصدقی – ۲۵ مهر ۱۴۰۳)
«زندان قزلحصار، از بزرگترین زندانهای خاورمیانه که برای پنج هزار نفر ساخته شده بود اما بیش از ۳۰ هزار نفر در آن محبوس هستند» (رادیو زمانه)
این زندان چه شرایطی را دارد؟ در این مورد، سعید ماسوری زندانی سیاسی چنین میگوید: «کمترین امکان تغذیهای، بهداشتی، درمانی و حتی جایی نیم متری برای نشستن هم وجود ندارد. در اطاقی تقریبا ۹ متری ۱۵-۱۶ نفر را ریختهاند و حق کمترین اعتراضی را هم ندارند. نه آب، نه غذا، نه تن پوش شایسته انسانی. هیچ و هیچ چیز به زندانیان نمیدهند...»
با دستگیریهای فلهای و بسیار گسترده مبارزین و معترضین از سال ۱۳۹۷ تا کنون و بر مبنای دادههای فوق میتوان با کمی اختلاف تعداد زندانیان ایران را ۴۵۰ تا ۵۵۰ هزار برآورد کرد. این برآورد را دادههای سایت "VON" نیز تأیید میکند: «آمارهای بینالمللی حاکی است ایران در ۴۴ سال گذشته به یکی از کشورهای «پر زندانی» در جهان تبدیل شده به طوری که در حال حاضر، سه برابر ظرفیت زندانهای جمهوری اسلامی، زندانی وجود دارد.»
رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی هیچ ضرورتی برای پنهان کردن شکنجه و اعدام نمیبیند. در انظار عمومی دست به قتل عام میزند، هزاران نفر را به بند میکشد، صدها نفر را شکنجه و اعدام میکند. هر روز هم که رژیم به پایان عمرش نزدیکتر میشود، بر تعداد شکنجه و اعدام میافزاید.
ندی ناشف، معاون کمیساریای عالی دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید: «۵۸۲ نفر در سال ۲۰۲۲ در ایران اعدام شدند. این آمار افزایش ۷۵ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱ را نشان میدهد که ۳۳۳ نفر اعدام شدند. در میان اعدام شدگان سال ۲۰۲۲، سه کودک دیده میشود. از مجموع اعدامها، ۲۵۶ مورد مربوط به جرایم مرتبط با مواد مخدر است.» (بی بی سی فارسی - ۱ تیر ۱۴۰۲) به عبارت دیگر در این مدت ۳۲۶ زندانی سیاسی اعدام شدهاند. البته برخی از زندانیان سیاسی را نیز به جرم مواد مخدر اعدام میکنند.
یک سال بعد:
سازمان عفو بینالملل در تازهترین گزارش سالانه خود درباره مجازات اعدام در جهان، از افزایش چشمگیر موارد اعدام در ایران خبر داده و گفته است که نزدیک به ۷۵ درصد از کل اعدامهای ثبتشده در جهان در سال ۲۰۲۳، در ایران رخ داده است... تعداد اعدامهای ثبتشده در ایران در سال گذشته میلادی، ۸۵۳ مورد بوده که نسبت به سال قبل آن نزدیک به ۵۰ درصد افزایش داشته و ایران را - بعد از چین - در صدر جدول کشورهایی قرار داده که مجازات اعدام را اجرا میکنند. (سازمان عفو بینالملل - ۹ خرداد ۱۴۰۳) از ۸۵۳ اعدام شده، «۳۷۰ نفر فقط در ۶ ماه اول ۱۴۰۳ اعدام شدهاند.» (کانون حقوق بشر ایران - ۵ مهر, ۱۴۰۳)
در ماههای اخیر تعداد اعدامها در ایران به شدت افزایش یافته و جامعه را در تنش و التهاب غیر قابل وصفی فرو برده است: ۲۲ زندانی در ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ در زندان قزلحصار کرج اعدام شدند.(۲۰ مرداد ۱۴۰۳)، ۴ متهم در زندان کرج اعدام شدند. (۲ آبان ۱۴۰۳) ۵ زندانی در زندان قزلحصار و پنج زندانی در گرگان اعدام شدند. (۲ آبان ۱۴۰۳)، دو زندانی در زندان جیرفت اعـدام شدند. (۳۰ مهر ۱۴۰۳)، پنج زندانی در زندانهای اصفهان، ملایر و جیرفت اعـدام شدند. (۳۰ مهر ۱۴۰۳)، اعدام ۲۹ مبارز کرد در ۳۰ مرداد، فقط در یک روز.
علاوه بر این، بسیاری از زندانیان سیاسی در اثر منع معالجات لازم، در زندان درگذشتهاند. تعداد بسیاری نیز از همان لحظه دستگیری مفقودالاثر گشتهاند و پس از مدتی جنازه آنها را تحویل خانوادهشان دادهاند. برای مثال: رامتین فاتحی چنین مینویسد: «پدر من راننده وانت بود ... توسط نیروهای اطلاعاتی و سرکوبگر بازداشت شده و به مکانی نامشخص منتقل گردید ... حدود یک هفته بعد (۲۹ مهرماه)، مقامات وزارت اطلاعات در سنندج حوالی ساعت ۹ شب با یکی از بستگان ما تماس گرفته و از او خواستند که به تنهایی برای تشخیص چهره به محل اداره اطلاعات برود. آنها صورت پدرم را به او نشان دادند. او علائم شکستگی را در سر پدرم تشخیص داد و متوجه شد که جنازه پدرم خونین بوده است.» (مرکز اسناد حقوق بشر ایران)
شرایط زندانهای ایران برای زندانی به ویژه برای زندانی سیاسی، یک شکنجه دائمیست.
اولین اقدام زندانبانان علیه زندانیان سیاسی، قطع ارتباط زندانی با خارج، لغو ملاقات و قطع تماسهای تلفنی است.
گزارشات بسیاری حاکی از این است که برخی زندانیان سیاسی را به سلول زندانیان جنایت کار، پخش کنندگان مواد مخدر و قاتلین حرفهای منتقل میکنند. سایش روانی و فرسودگی جسمی این زندانیان سیاسی اولین نتیجه زندگی در چنین سلولهائیست. این زندانیان در خطر تجاوز جنسی توسط زندانیان جنایت کار قرار میگیرند. اغلب ضرب و جرح میشوند و به شدت تحقیر میگردند. نیروهای مسلح درون زندان نیز این رفتار را تشویق میکنند.
سمت چپ پایین زاغه مهمات اوین «سالن تمرین تیراندازی است. اعدامهای بعدی جلوی این سالن انجام میشد. جنازهها را روزها در آنجا رها میکردند تا خون بدنشان برود. این امر موجب شده بود که گربههای بهداری اوین به جسدها حملهور شوند تا جایی که بیم هاری آنها میرفت.» (همانجا)
ناگفته روشن است که چنین هوای مسموم و تهوع آوری کل زندانیان اوین را در شکنجه دائمی قرار میدهد.
پوران ناظمی میگوید: «مجبور بودیم در اتاقی به ابعاد ۲ متر در ۳ متر و در کنار ۶ زندانی دیگر با جرائمی همچون قتل و مواد مخدر روزگار بگذرانیم و همگی در کنار توالتی در معرض دید بخوابیم و از آبی غیربهداشتی بنوشیم.»
خانم ایکدر، خبرنگار زندانی مینویسد: «آب زندان اوین مناسب نوشیدن نیست و وضعیت تغذیه هم چندان تعریفی ندارد، بسیاری از زندانیان کلیه درد، زانو درد، کمر درد و مشکلات گوارشی دارند و عموما دچار مشکلات دندان و لثه هم هستند ... قطع گاه و بیگاه آب گرم زندان برای زندانیانی که باید مثلا ۴ یا ۵ سال از زندگی خود را در این شرایط بگذرانند، از دیگر دلایل ابتلا زندانیان به بیماریهایی نظیر سرماخوردگیهای مزمن است ... کم تحرکی یا استرس سبب یبوست در بسیاری از زندانیان میشود. ... آب مورد استفاده در قرچک ورامین، آب چاه است، که این باعث انواع بیماریها میشود. ... هپاتیت اینجا زیاد است ... در بند، یک خانم مسلول بود که فقط هنگام خواب جدا در اطاقی میخوابید اما حمام، دستشویی و بقیه وسایلش با بقیه زندانیان مشترک بود ... عموم زندانیان زندان رجایی شهر سردرد دارند، گفته شده که مسئولان زندان برای پارازیت انداختن روی موبایلهایی که در زندان است، دستگاهی نصب کردهاند که امواج حاصل از آن موجب سردرد زندانیان شده است».
این شرایط بعلاوه شکنجه، فشارها و سرکوبها شرایط مساعدی برای بیمار شدن زندانیان فراهم مینماید. ولی بیماری سرطان، سردردهای مزمن، بیماریهای ناگهانی قلبی به طور سؤال برانگیزی در زندانهای ایران شیوع یافته است. این بیماریها میتوانند دست ساخته پزشکان جنایت کار باشد. بسیاری از زندانیان سیاسی پس از آزادی به طور ناگهانی به بیماریهای هولناکی دچار میشوند و بعضاً میمیرند.
وکیل ترانه علیدوستی تأکیده کرده که ترانه از مرداد ۱۴۰۲ به سندرم «Dress» مبتلا شده است که پزشکان علت آن را یک تداخل دارویی تشخیص دادهاند.
محمود صادقی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی پس از فوت یک زندانی سیاسی اعتراضات دی ماه سال ۱۳۹۶گفت: «زندانیان به خوردن قرصهایی مجبور شدهاند که حال آنها را بد میکرده است.» (سایت Iranwire)
دکتر پرویز افشار در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: «بررسیها نشان میدهد بیماریهای عفونی، تنفسی، گوارشی و رفتاری جزء بیشترین بیماریهایی است که در زندانها با آن مواجه هستیم.»
مسئولین زندان آگاهانه در راه معالجه زندانیان مانع و سد ایجاد میکنند.
علاوه بر همه این نابکاریها وجود حشرات بیماریزا مثل شپش و ساس نیز زندانیان را در شکنجه دائمی نگه میدارد. جمال عاملی، زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین میگوید: «نمیتوانم بین زخمهای پوستی ناشی از پیشرفت بیماری خودایمنی و زخمهای ناشی از گزش ساسهایی که اندازهشان دو برابر ساسهای معمولی است، تمایز قائل شوم.»
در جوامع طبقاتی، زندان برای حفظ امنیت و ثبات حاکمیت یک طبقه یا طبقات حاکم ضروریست. به لحاظ واقعیت تاریخی، زندان در تمام جوامع بشری با ساختارهای طبقاتی گوناگون همیشه وجود داشته و وجود دارد. چه در ساختار بردهداری و چه در ساختار سوسیالیسم.
در ساختار سوسیالیسم که طبقه کارگر طبقه حاکم است، زندان شرایط جامعه باز را دارد. یعنی کسی را در شرایط عادی اعدام نمیکنند. (در شرایط جنگی و یا در شرایط تدارک جنگی که قریب الوقوع باشد، در مورد افراد کلیدی ستون پنجم دشمن امکان اعدام وجود دارد). زندانی در زندان شکنجه نمیشود، برای گذران زندگی خود و کمک به اقتصاد کشور باید کار کند. لذا در زندان کارخانه و کارگاه وجود دارد. زندانی میتواند خانواده تشکیل دهد و با کار، معیشت کافی و زندگی با رفاه خود را به وجود آورد. زندانی تحت تعلیم قرار میگیرد و در صورتی که با معیارهای جامعه جدید خود را نوسازی کند، میتواند از حصار زندان، پای بر جامعه آزاد بگذارد.
در جامعه سرمایهداری که هدف حاکمیت، ابدی ساختن ساختار سرمایهداری و کسب ابر سود است، هر کس نتواند یا نخواهد به این هدف خدمت کند، یا باید با ابزار شکنجه تمکین کند و یا از جامعه حذف شود. در نتیجه در جامعه سرمایهداری شکنجه و اعدام امریست عادی. در برخی از جوامع سرمایهداری که اعدام را قانوناً لغو کردهاند، زندانیان را به طرق غیر قانونی و رزیلانهای به قتل میرسانند. مثل قتل برخی از اعضای "گروه بادر و ماینهوف" (Rote Armee Fraktion) در زندانهای آلمان، کشوری که در آن مجازات اعدام "لغو" شده است.
مبارزه زندانیان سیاسی در زندان:
شرایط دردناک و غیر قابل تحمل زندگی زحمتکشان جامعه، کشت و کشتار رژیم در خیابانها و سرکوب و بگیر و ببندها به ویژه علیه زنان و دختران معترض، شرایط دردناک و تحمل ناپذیر زندانیان سیاسی و اعدامهای مکرر اخیر، زندانیان سیاسی را تحت خفقان و سرکوب درون زندان، در اتحادی بی مثال به مبارزه علیه رژیم فاشیستی و خونخوار اسلامی کشانده است.
شعار مرکزی این مبارزه در این روزها، شعار "نه به اعدام" است. پس از صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و بخشان عزیزی و زیر حکم اعدام بودن وریشه مرادی و نسیم غلامی، در ۶ مرداد ۱۴۰۳، زنان زندانی در اوین پیشگام شدند و به مبارزه برخاستند. آنها در همان فضای محدود حیاط اوین متحدا فریاد زدند: تا لغو اعدام، ایستادهایم تا پایان – مرگ بر حکومت اعدامی – مرگ بر دیکتاتور – جمهوری اعدامی ، یک خواب خوش ندارد – این آخرین پیامه، اعدام کنی قیامه. این مبارزه خوب سازمان داده شده با وجود سرکوب و ارعاب و تهاجم نیروهای امنیتی زندان، تا کنون تداوم یافته است.
در زندان قزلحصار نیز مدتهاست کارزار "نه به اعدام" را در سه شنبهها سازمان دادهاند که مورد استقبال و پشتیبانی دیگر زندانیان در زندانهای مختلف و زحمتکشان جامعه و نیروهای مترقی سیاسی قرار گرفته است. مبارزه علیه اعدام زندانیان ایران، نه تنها طبقات و اقشار مترقی را به پشتیبانی از خود برانگیخته ، بلکه نیروهای مترقی خارج از کشور را نیز به پشتیبانی از خود به خیابانها کشانده است. امروزه با اجرای اعدام هر زندانی سیاسی، موجی از مبارزه کلیه زندانهای ایران را میپوشاند و شعار "نه به اعدام، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر حکومت اعدامی"، از زندان فضای جامعه را عطرآگین میکند و در خارج از کشور نیز "کارزار جهانی علیه اعدام" را نیرو میبخشد.
شیوه دیگر مبارزه برخی از زندانیان سیاسی اعتصاب غذاست. در ماههای اخیر بسیاری از زندانیان دست به اعتصاب غذای محدود، نا محدود، خشک و تر زدهاند. برای مثال: در یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳ زندانی سیاسی زندان قزلحصار شهر کرج، در اعتراض به شرایط مرگبار زندان دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان دارای نیروی سرشار و اراده ایستادگی تا به آخرند. زرتشت احمدی راغب و رضا سلمانزاده در نامهای از زندان چنین نوشتهاند: «تصمیم گرفتهایم رنجهایمان را با خون دل فرو داده و هر کجا که هستیم ظلمستیز باشیم و با روشنگری بطور شفاف افکار عمومی را در جریان بگذاریم.»
همان طور که مبارزه زندانیان سیاسی مورد پشتیبانی مردم خارج از زندان قرار میگیرد، مبارزات مردم نیز مورد پشتیبانی زندانیان سیاسی قرار میگیرد.
زندان به قلب تپنده مردم زحمتکش تبدیل گردیده است. پشتیبانی متقابل، ایستادگی تا به آخر، سر خم نکردن، اطلاع رسانی بی ترس از شرایط زندان، افشاگری نیروهای مردمی از فشارهای سیاسی وارده بر زندانیان در افکار عمومی جهانی، مبارزه طبقاتی درونی زندانیان سیاسی بر سر راه و چگونگی مبارزه، این دو بخش جامعه را جدائی ناپذیر و به متحدی پایدار تا سرنگونی رژیم سرمایه تبدیل کرده است.