هوش مصنوعی و تبلیغات عوامفریبانه بورژوازی
هوش مصنوعی مرحله تکامل یافته فناوری “جستجو“ است. هر کس با کمپیوتر سر و کار داشته باشد میداند که گوگل یک فناوری جستجوگراست. هوش مصنوعی فناوری جستجو و در هم تنیده شده دادههای علوم مختلف از جمله فیزیک کاربردی، فیزیک هستهای، شیمی، گیاه شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، مردم شناسی، دیرین شناسی و... است. هوش مصنوعی میتواند برای جواب به یک سؤال، دادههای لازم را از بخشهای مختلف گرد آورد و با تخلیص آنها و مرتبط کردنشان به طور مکانیکی با هم تا اندازهای به سؤال طرح شده جواب دهد. ولی هوش مصنوعی قادر نیست و نخواهد بود روابط دیالکتیکی پدیدههای مختلف را تشخیص دهد و از آنها نتایج علمی دیالکتیکی اتخاذ نماید. مغز انسان حدود ۸۶ میلیارد نورون و ۶۰۰ تریلیون سیناپس دارد که قادر است روابط پدیدههای مختلف جهان و چگونگی آن روابط را درک کند و از آن نتایجی علمی و واقعی بدست آورد. این بدان معنی است که هوش مصنوعی را انسان تکامل میدهد، میتوان آن را همه جانبهتر کرد و به ابزاری کارآمدتر در خدمت منافع طبقاتی تبدیل نمود.
هوش مصنوعی مثل همه شاخههای علوم، همانند اسب راهواریست که یک سوارکار بر آن نشسته و به آن فرمان میراند. هوش مصنوعی در خدمت منافع طبقاتی طبقهایست که حاکم است. ظاهراً همه مردم از این فناوری استفاده میکنند ولی افسار این اسب راهوار در دست طبقه حاکم و ابزاریست در خدمت تحکیم حاکمیت این طبقه.
تکامل این فناوری میتواند به طور واقعی برای بشریت نگران کننده باشد، زیرا توسط آن ابرقدرتهای جهان هر روز دقیقتر به نقاط ضعف و قوت همدیگر پی میبرند و آنها را برای یک درگیری گسترده و فراگیرتر آمادهتر میسازد.
پیشگامان فناوری هوش مصنوعی معتقدند که در روزی نه چندان دور، “هوش مصنوعی فراگیر و جامع“، که توانائی مغز انسان را پشت سر میگذارد و از آن پیشی میگیرد، وارد بازار خواهد شد. داریو آمودئی، بنیانگذار شرکت آنتروپیک، سال گذشته نوشت که «هوش مصنوعی قدرتمند» ممکن است تا سال ۲۰۲۶ در دسترس باشد. برخی نیز میگویند برای تکمیل چنین فناوری گستردهای زمان بسیار طولانیتری لازم است..
به همین دلیل نیز دولتها برای تکامل این فناوری و انحصار دستاوردهای آن برای خود، وارد میدان شده و مؤسسات امنیتی خاصی به وجود آوردهاند. مثلا در انگلستان در دو سال پیش “مؤسسه ایمنی هوش مصنوعی“ به وجود آمد. در آمریکا نیز مرکزی وجود دارد که مؤسسات این فناوری باید گزارش پیشرفتهای خود را بدان ارائه کنند.
این مسأله آنچنان فعلیت دارد که نه تنها در مردم عادی بلکه در سازندگان و پیشگامان این فناوری نیز هراس شدیدی را ایجاد کرده است. آنها از حالا برای خود آنچنان پناهگاههای امنی میسازند که بتوانند سالها در آن زندگی کنند.
مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک پناهگاه خود را در یک زمینی به وسعت ۶٫۵ میلیون متر مربعی در جزیره کوائی هاوائی ساخته است. او در جواب یک خبرنگار مسأله را کم اهمیت جلوه میدهد و میگوید که مساحت زیر زمین آن فقط ۵۰۰ متر مربع و در واقع یک پناهگاه کوچک است. او املاک بسیاری نیز برای ساختن چنین پناهگاههایی خریداری نموده و اکنون مشغول ساختن آنهاست. به گزارش نیویورک تایمز«برخی از همسایگان او، آن را پناهگاه یا حتی غار مخفی میلیاردرها مینامند. ... در همین حال درباره دیگر رهبران حوزه فناوری نیز چنین شایعاتی وجود دارد؛ «افرادی که به نظر میرسد مشغول خرید زمینهای وسیعی با فضاهای زیرزمینیاند تا آنها را به پناهگاههای لوکس چند میلیون دلاری تبدیل کنند.» (بی بی سی)
گفته میشود که «حدود نیمی از ابرثروتمندان چنین برنامهای دارند و نیوزیلند یکی از مقاصد محبوب آنان برای خرید خانه است.» (همانجا)
هوش مصنوعی مثل همه فناوریهای بشر در خدمت طبقه حاکم برای تشدید بهره کشی از زحمتکشان قرار میگیرد. هر چه این فناوری فراگیرتر شود، استثمار طبقه کارگر شدیدتر و فشارهای اجمتاعی و روانی بر این طبقه گستردهتر و خوفناکتر خواهد شد. اگر ما فقط دوران سرمایهداری را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که به علت حاکمیت سرمایهداری در جامعه، پیشرفت و تکامل فناوریها نه تنها به رفاه، آسایش و امنیت زحمتکشان منجر نشده بلکه بر استثمار و رنج آنها افزوده است. مثل پیشرفت و تکامل فناوری نخ ریسی، پارچه بافی، فناوری استخراج معادن، صنایع تولید مواد غذائی (تکامل تراکتورها و کمباینها و...)، تکامل فناوری استخراج نفت و مشتقات آن و غیره. آن طبقهای که از این پیشرفتها و تکاملات سود میجوید طبقه کارگر نیست، بلکه سرمایهداریست.
وینس لینچ، مدیرعامل شرکت “آیوی اِیآی“ میگوید:«این بیشتر یک ابزار بازاریابی عالی است. وقتی ادعا میکنی در حال ساخت باهوشترین پدیده تاریخ هستی، طبیعی است که مردم بخواهند به تو پول بدهند.» (بی بی سی) “پول به تو بدهند“ یعنی اولاً مردم برای استفاده از هوش مصنوعی پیشرفته هر ماه مبلغی میپردازند و دوماً قیمت سهام این شرکتها هر روز اضافه میگردد و ثروت واقعی صاحبان این فناوری سر به میلیاردها میزند. بی جهت نیست که «شرکتهای فعال در حوزه هوش مصنوعی تاکنون حدود ۸۰ درصد از رشد چشمگیر بازار سهام آمریکا را به خود اختصاص دادهاند؛ و بهگفته شرکت گارتنر، هزینه جهانی در زمینه هوش مصنوعی احتمالاً تا پیش از پایان سال ۲۰۲۵ به رقم سرسامآور ۱۵۰۰ میلیارد دلارخواهد رسید.» (بی بی سی) این شرکتها در راه حضرت مسیح هزینه نمیکنند. آنها دهها برابر این هزینه را از مردم عادی اخاذی خواهند کرد.
در نتیجه پناهگاه سازی صاحبان فناوری هوش مصنوعی برای فرار از دست مردمی است که در صورت پائین آمدن سهام بورسی این فناوری، خانه خراب میشوند و انتقام خود را از صاحبان این شرکتها میگیرند.
آن روزی که طبقه کارگر بر جهان حاکم گردد، همه این پیشرفتها و تکاملات در خدمت اکثریت قاطع بشریت خواهد بود.
طنز جالب و حیرت انگیزیست که همین پیشگامان فناوری هوش مصنوعی که از نتایج فعالیتهای خود و تأثیرش در جامعه بشری آنقدر وحشت دارند که برای خود پناهگاه میسازند، خیر و برکت این پیشرفت را در ساختار سرمایهداری برای زحمتکشان چنین توصیف میکنند:
«ایلان ماسک حتی ادعا کرده است که هوش مصنوعیِ ابرهوشمند میتواند آغازگر دوران “درآمد همگانی بالا“ باشد. ... همه به بهترین خدمات درمانی، غذا، خانه، وسایل حمل و نقل و هر چیز دیگری دسترسی خواهند داشت. فراوانی پایدار.» (همانجا)
ایلان ماسک آگاهانه دروغ گفت و واقعیت را جعل کرد. گوشهای از این دسیسه بازی را نیل لارنس، استاد یادگیری ماشینی در دانشگاه کمبریج، که خود یک روشنفکر بورژواست، افشا میکند: «نگرانی عمده این است که آنقدر درگیر روایتهای شرکتهای بزرگ فناوری درباره هوش جامع مصنوعی شدهایم که از درک نیاز واقعی به بهبود زندگی مردم غافل ماندهایم.»
او راست میگوید، بورژوازی حاکم اساساً قادر به درک نیازهای مردم نیست. ولی نیازهای واقعی خود و چپاول طبقه کارگر را خیلی خوب درک میکند و هیچگاه از آن غافل نمیماند. این طبقه کارگر است که به درک نیازهای واقعی خود آگاه نیست.
مدیران این فناوریها که در خدمت ابر کنسرنهای امپریالیستی حاکم فعالند، از مبارزه طبقاتی پرولتاری وحشت مرگ دارند. آنها میدانند تنها پرولتاریاست که با در اختیار گرفتن فناوری هوش مصنوعی، آن را به طور واقعی در خدمت تکامل بشریت مترقی قرار خواهد داد و منافع خصوصی چنین شرکتهائی لگدمال خواهد شد. لذا چون مسیح موعود برای مردم لالائی میگویند که اگر هوش مصنوئی به عالیترین تکامل خود برسد، جهان سرمایهداری پر از رفاه و خوشی خواهد شد. برای یک زندگی مرفه و شرافتمندانه هیچ کس احتیاج ندارد کار کند. دینای سرمایهداری به بهشت برین تبدیل میگردد. لذا دیگر ضرورتی ندارد که پرولتاریا متشکل شود، حزب خود را بسازد و تحت رهبری آن به طور قهرآمیز بورژوازی را سرنگون کند.
این دغلکاران ولی از درک تاریخ و رسالت پرولتاریا عاجزند. فرمان تاریخ را نمیشوند نادیده گرفتهاند. پرولتاریا بر مبنای فرمان تاریخ، طبقه بورژوازی و جهان آن را ویران خواهد ساخت و جهانی نوین و برتر بنا خواهد نمود. در آن زمان هوش مصنوعی میتواند ابزاری باشد که همراه عوامل دیگر، فرق کار یدی و فکری و تقسیم کار را به طور نهائی به پایان برساند.

