“نه به پادشاه“ جنبش ضد فاشیستی در آمریکا
آمریکا کشوریست که بی عدالتی در تقسیم ثروت اجتماعی و شکاف بین فقر و ثروت از دیگر کشورهای جهان شدیدتر است. وجود تعداد اندکی ثروتمند کلان مثل ایلان ماسک با ثروتی بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار و دهها میلیون بیکار گرسنه در سرتاسر آمریکا، شکافی عمیق در این کشور حفر کرده است. این روند بحران مالی ۲۰۰۸ را رقم زد که بسیاری از بانکها ورشکست شدند اما با کمک مالی دولت بحران را پشت سرگذاشتند ولی صدها هزار نفر از قشر متوسط خانه و کاشانه و کار خود را از دست دادند. علیه این بحران وبی عدالتی گسترده و عمیق در سال ۲۰۱۱ از منهتن – نیویورک جنبش “ما ۹۹ درصد هستیم“ شروع شد، به شهرهای اوکلند، لسآنجلس، شیکاگو، بوستون، واشنگتن دیسی و سیاتل نفوذ کرد و سپس کل کشور را دربرگرفت که تا ۲۰۱۲ ادامه داشت.
از این جنبش که در ابتدا گرایش چپ را نشان میداد ولی خیلی زود فراگیر و همگانی شد، دموکراتها بهترین استفاده را کردند و با شعارهای پوپولیستی توانستند نیروی بسیاری جذب کنند. ولی نه قادر و نه مایل بودند
 بحرانهای اجتماعی موجود را حل کنند. سیاست آنها نیز شکاف فقر و ثروت را عمیقتر نمود. دونالد ترامپ نیز با شعارهای پوپولیستی ضد شرکتهای بزرگ، ضد نخبهگان، صلح جهانی، ارجح بودن منافع آمریکا بر هر چیزی، رأی میلیونها آمریکائی سفید پوست را به دست آورد.
ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا بر اریکه قدرت نشست و در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ از دموکراتها شکست خورد
بر مبنای دادههای اداره آمار آمریکا از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ حدود ۱۳۸ هزار کارگر دست به اعتصاب زدند که به طور متوسط ۱۵ روز در اعتصاب بودند.
در این دوره نه تنها خواستهای کارگری تحقق نیافت بلکه اقشار جدیدی نیز به مبارزه علیه سیاستهای ترامپ رو آوردند. مثل اعتصاب ۲۰ هزار معلم در ایالت ویرجینیا با خواست اضافه حقوق، کاهش هزینه بیمه، بهتر شدن شرایط کار. این اعتصاب موفق بود و به بسیاری از خواستهای خود دست یافت.
موفقیت این اعتصاب باعث اعتصاب معلمان سراسر ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ – ۲۰۱۹ گردید.
در دوره اول ترامپ دهها هزار زندانی که به صورت بردگان کلاسیک، اجباراً بدون مزد کار میکردند، در سال ۲۰۱۸ در چندین زندان دست به اعتصاب زدند.
اعتصابات ۲۰۲۰ زحمتکشان و اقشار مترقی آمریکا علیه نژادپرستی حاکم که با قتل جرج فلوید به اوج خود رسید، چندین هفته به طول انجامید.
سیاست بی عملی فاجعه آمیز در حفظ سلامت مردم در مقابله با بیماری کرونا، کم کردن بودجه بهداشت و سلامت مردم در بودجه عمومی ایالات متحده، سیاست فاجعه بار بینالمللی، مثلا در آمدن از برجام، خروج از سازمان بهداشت جهانی و سازمان محیط زیست جهانی باعث یک بحران عمیق سیاسی – اجتماعی در آمریکا شد.
در این دوره ترامپ به جای حل معضلات موجود و بحرانهای عمیق اجتماعی، تقابل نیروها را در درون آمریکا در پیش گرفت. در مقابل تظاهرات مردم علیه نابسامانیها، تظاهرات طرفداران ترامپ سازماندهی میشد. درگیریهای بی انتهای خیابانی این دو نیرو یکی از مشخصات دوره اول حاکمیت ترامپ است که پس از شکست ترامپ در مقابل بایدن، به طور ویژهای در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در اشغال ساختمان کنگره ایالات متحده (Capitol) توسط طرفداران ترامپ تظاهر یافت.
دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ با چند مشخصه آغاز شد:
سیاست داخلی:
۱- مهاجر ستیزی
۲- مبارزه آشکار ضد کمونیستی، برخورد شدید و قهری با مخالفان خیابانی و تقویت پلیس فدرال
۳- کاهش مالیاتی شرکتهای بزرگ، سیاست بازگرداندن تقریبا اجباری شرکتهای آمریکائی از چین و دیگر کشورها به آمریکا و فشار اقتصادی بر کارگران و زحمتکشان و اقشار متوسط.
۴- در پیش گرفتن سیاست استفاده از انرژی فسیلی (نفت و گاز)
۵- دامن زدن به نژاد پرستی و مخالفت با آموزشهای ضد نژادپرستانه، محدودیت بحثهای سازنده و پیشرو در دانشگاهها و مدارس
۶- در پیش گرفتن پاکسازی ادارات به مهفوم اخراج فلهای مخالفان و نشاندن طرفداران خود بر مسندهای قدرت.
۷- سیاست انتقام جوئی فردی علیه سیاستمداران ارشد در دولت خود و دولت بایدن.
سیاست بینالمللی
۱- بالا بردن تعرفهها بر محصولات ۹۲ کشور جهان
۲- تشدید جنگ تجاری و نظامی با چین. (فشار سیاسی بر چین در مورد تایوان و حضور آمریکا در دریای چین)
۳- سیاست آشفته در مورد اوکراین و روسیه.
۴- تقویت اسرائیل علیه نیروهای درگیر با اسرائیل. ارائه طرح صلح اسرائیل و غزه که به بردگی مردم غزه خواهد انجامید.
۵- سیاست اعمال تحریمهای زیاد علیه ایران و پشتیبانی از مکانیسم ماشه.
۶- فشار بر اروپا جهت خرید اسلحه از آمریکا و فرستادن آن به اوکراین و بالا بردن سهم هر کشور اروپائی در بودجه ناتو. در نتیجه دامن زدن به نارضائی گسترده بین کشورهای اروپائی با دولت آمریکا
۷- فشار بر کشورهای وارد کننده نفت برای خرید نفت بی کیفیت و گران آمریکا
۸- بیرون آمدن از برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد.
اعمال این سیاستهای داخلی و بینالمللی بحرانهای اقتصادی و سیاسی درون ایالات متحده را تشدید کرد.
در ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵ در واشنگتن راهپیمائی عظیمی انجام شد که با سرعت به بیش از ۳۵۰ شهر گسترش یافت. خواستهای این راهپیمائی که توسط گروه راه پیمائی زنان، سازمان تنظیم خانواده و اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا سازمان داده شده بود عبارت بود از
- حمایت از حقوق زنان با شعارهائی مانند “حقوق زن حقوق بشر است“
- مخالفت با سیاست مهاجر ستیزی
- مبارزه علیه دولت در دفاع از دمکراسی.
این مبارزات و مبارزات بیشمار پراکنده در آمریکا باعث تقویت اتحاد و همبستگی اقشار مردم میانه و فرودست جامعه شده است.
با فشار ترامپ جهت تضعیف کنگره آمریکا و تقویت قدرت و نفوذ خود، تبدیل دستگاه قضائی به اهرم سیاستهای انتقام جویانه فردی علیه مخالفین، استثمار بی حد و خارج از تحمل کارگران در کارخانجات و فشاهاری روحی بر آنها، نا مساعد شدن روز افزون شرایط کار، اخراج هزاران کارمند متوسط و به محاکمه کشیدن دولتمران مخالف خود در دادگاههای دست ساز، جنبش کارگری بار دیگر وارد صحنه شد.
در ۱۹ آوریل ۲۰۲۵ در ۵۰ ایالت آمریکا بیش از ۷۰۰ تظاهرات و اعتصاب کارگری و اقشار فرودست در مخالفت با سیاستهای مالیاتی، اقتصادی و اجتماعی ترامپ، مخالفت با اخراج م
هاجرین و مخالفت با وجود افرادی مثل ایلان ماسک در وزارت کارآمدی آمریکا، برگزار شد.
در اول سپتامبر ۲۰۲۵ کارگران ۹۰۰ شهر ایالات متحده آمریکا با شعار “کارگران بالاتر از میلیاردرها“ مبارزه را آغاز کردند. این تظاهرات عظیم را فدراسیون کارگری آمریکا و کنگره سازمانهای صنعتی، سازماندهی کرده بودند. خواست این کارگران جلوگیری از اخراجهای گروهی و مبارزه علیه کاهش برنامههای اجتماعی کارگری و مخالفت با خصوصی سازی و اخراج کارگران و جانشینی آنها با هوش مصنوعی بود.
این مبارزات همبستگی و آگاهی کارگران را در سطحی وسیع تکامل داد و آنها را بیشتر به نتیجه مبارزه مستقل علیه سرمایهداران آگاه نمود.
ادامه سیاستهای فاشیستی ترامپ در داخل و خارج آمریکا، مردم این کشور را آنچنان متحد ساخت که در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ میلیونها نفر از اقشار و گروههای مختلف با شعار “نه به پادشاه“ به خیابان ریختند و بزرگترین اعتراض تاریخی آمریکا را روی صحنه آوردند. گروههای کمونیست، چپ، حقوق بشری، مردمان عادی و حتی گروههائی از طرفداران جمهوری خواههان در این یورش عظیم حضور داشتند.
یکی از دلائل مهم اعتراض گسترده مردم، عدم توافق دموکراتها و جمهوریخواهان تا تاریخ شروع اعتراضات برای ارائه بودجه بود در مدت تعطیلی دولت میلیونها نفر بیکار و خانه نشین شدند و دهها هزار نفر را نیز ترامپ به میل خود از کار اخراج کرده بود. عامل دیگر، کاستن از بودجه برنامههای بیمه سلامت بود. در عین حال اعزام نیروهای مسلح فدرال به شهرهای تحت نفوذ دموکراتها عامل دیگر این اعتراض فراگیر بود. پیگرد غیر قانونی نویسندگان، خبر نگاران و تعطیلی بسیاری از نشریات و تعقیب چپها در شکل پیگرد گروههای “ضد فاشیست“، استثمار تا نهایت کارگران و شرایط کار نامناسب و تلاش ترامپ برای تفویض هر چه بیشتر قدرت توسط کنگره و تضعیف کنگره توسط او عوامل دیگری در دامن زدن به نارضایتی گسترده مردم بود.
“نه به پادشاه“ یعنی نه به ترامپ، نه به اختناق، نه به پیگرد غیر قانونی مخالفین، نه به کار اجباری ومجانی زندانیان، نه به دست اندازی بر بودجه سلامت مردم، نه به استثمار شدید کارگران و بی توجهی به محیط کار آنها و بالاخره نه به یک عنصر فاشیست قدر قدرت در قدرت و مبارزه علیه فاشیسم دولتی است.
اقدامات فاشیستی دولت ترامپ و مبارزه فراگیر مردم آمریکا علیه آن گویای شکافیست عمیق بین مردم زحمتکش و بورژوازی آمریکا. گویای بالا رفتن آگاهی طبقه کارگر از خودش، دشمنانش و متحدانش. این طبقه است که آینده جامعه آمریکا را رقم خواهد زد.
همان طور که در طول نوشته به چشم میآید، مبارزه و آگاهی مردم آمریکا از چندین سال پیش به این سو، گام به گام تکامل و گسترش یافته است. مردم آمریکا تحت تأثیر مبارزه طبقاتی درونی و حوادث و رخدادهای بینالمللی توانستهاند مبارازات خود را تا بدین حد همبسته، مستحکم و هدفمند سازمان دهند. این یک دستاورد بزرگ برای پرولتاریای بینالمللی است. این یک دستاورد بزرگ برای مردم جهان و به ویژه مردم آمریکاست.

