تعطیلی مؤسسات و شهرها  به جای سازندگی
مدیای رژیم و دولت‌های خارجی میگویند که دمای بالای هوای بسیاری از شهرهای ایران، مصرف آب و برق را افزایش داده و به این جهت برای جلوگیری از یک بحران شکننده، با تعطیل کردن مؤسسات و شهرهای مختلف سعی شده جلوی این کمبود و در نتیجه بحران گرفته شود.
بی بی سی فارسی مینویسد: «همزمان با عبور دما در شهرهای ایران از ۴۰ درجه سانتی‌گراد، کمبود شدید آب و برق زندگی را برای شهروندان دشوار و جریان امور را مختل کرده است. در استان‌های مختلف فعالیت‌ها تعطیل شده‌اند و در شماری از شهرها ادارات یا ساعات کار خود را کاهش داده‌اند یا دورکاری می‌کنند.»
دنیای اقتصاد نیز مینویسد: «گرمای شدید در کشور و ناترازی انرژی موجب شد برخی ادارات و بانک‌ها چهارشنبه ۲۲ مرداد تعطیل شوند.»
این دو نقل قول مواضع یکسانی را در مورد علت تعطیلی‌ها نشان میدهند.
بخشی از این ادعا درست است. دمای شهرها غیر قابل تحمل گشته است. بین ۴۵ تا ۵۰ درجه سانتیگراد.
علل واقعی کدام‌اند:
 
در زمینه کمبود آب
۱- ما در کمون شماره ۵۰ در مقاله‌ای در مورد خشکسالی نوشتیم که «۹۷ درصد مجموعه آب جهان در اقیانوس‌ها و دریاها، آب شور است. به عبارت دیگر فقط ۲٫۵ تا ۳ درصد کل آب‌های جهان آب شیرین است (حدود ۳۵ تا ۴۱ میلیون کیلومتر مکعب) ۷۰ درصد آب شیرین جهان به صورت یخ در مناطق قطبی و سرد انباشت شده است. بخش دیگری از آب شیرین در اتمسفر (۰٫۰۴ درصد) و در بدن گیاهان جریان دارد و فقط ۱ درصد آب شیرین برای استفاده در دسترس بشر است.»
علاوه بر آلوده کردن بخش عظیم این مقدار آب شیرین توسط صنایع و ماشین‌های با سوخت فسیلی، تخریب وسیع و همه جانبه محیط زیست جهانی توسط استثمار انسان و طبیعت، نابودی گسترده بخش‌های وسیعی از جنگل‌های آمازون، تخریب و آلودگی اتمسفر و تشعشعات بیش از اندازه اشعه مادون قرمز و به ویژه ماوراء بنفش بر زمین و در نتیجه زوال انواعی از حیوانات و در خطر قرار گرفتن جدی سلامت و حیات انسان، باعث گردیده که منابع آب شیرین از دسترس بشر خارج گردد و خشکسالی دیرپائی بر جوامع بشری فشار خرد کننده خود را وارد آورد، خشکسالی‌ای که ناشی از وحدت انسان با طبیعت نیست بلکه ناشی از سود‌جوئی سرمایه‌داری از طبیعت و انسان، اخلال در وحدت انسان با طبیعت و لاجرم دست ساخت نظام سرمایه‌داری‌ست.
۲-  در این رابطه تخریب گسترده محیط زیست، آلوده کردن هوا، به بی راهه کشاندن رودخانه‌ها و آب‌های رو زمین، استفاده بی رویه از آب‌های زیر زمینی در ایران باعث گردیده که صحاری ایران خشک‌تر و سوزاننده‌تر، جنگل‌ها محدودتر و زمین‌های مستعد کشاورزی و مرغزارها به بیابان‌های خشک و سوزان تبدیل شود.
ناشی از چنین سیاست‌های مخربی آب آشامیدنی تجدید پذیر به شدت کاسته شده است به طوری که «ارزیابی‌های دقیق نشان می دهند که ذخایر آبی در حال پایان یافتن است.» (مسعود پزشکیان در نشست استانداران کشور)
ذخائر آبی در ایران با سرعت بیشتری از دیگر نقاط جهان در حال نابودی‌ست. زیرا سیاست گذاری در این زمینه بر مبنای رسیدن به سود هر چه بیشتر در همان لحظه است، بدون تفکر به عواقب آن برای کل جامعه.
این شیوه تفکر سرمایه‌دارانه  که قادر نیست به خاطر سود، از تخریب طبیعت و نابودی آب مورد نیاز مردم جلوگیری کند، به تنها “راه حل“ مسأله میرسد: عدم استفاده مردم از آب سالم. این یعنی قطع طولانی و یا کوتاه مدت روزانه آب آشامیدنی مردم و آب مورد نیاز شهری.
این ناکارآمدی، بی لیاقتی و یا ندانم کاری و سوء مدیریت نیست. منافع نظام سرمایه‌داری در ایران فعلی که در آن اقتصاد چپاول حاکم است، اجازه سازندگی به هیچ زمینه اجتماعی نمیدهد.
 
در زمینه کمبود برق
قطع برق تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی مربوط به فقط امسال نیست. در اکثر سال‌های این مقطع تاریخی زمستان‌ها و تابستان‌ها برق و گاهاً آب در برخی از ساعات شبانه روز و یا روزهای مختلف قطع شده و شهرها و یا مراکز مهم تولیدی و آموزشی و اداری تعطیل گشته است. یکی از این سال‌ها، سال ۱۳۹۹ است. در این سال برق تهران و چند شهر دیگر قطع گردید و هوای این شهرها به طور بی سابقه‌ای دود آلود و مسموم شد.
یکی از مهمترین عوامل این معضلات استخراج رمزارز توسط یک مؤسسه چینی بود. این ادعا توسط رضا اردکانیان وزیر نیرو و مسئولین برق رسانی تهران و دیگر شهرهای خاموش تأیید شد. بر مبنای گزارش بی بی سی فارسی شهرهای تهران، گلستان، گیلان، البرز، مرکزی، اصفهان، خوزستان، سمنان، قم، اردبیل و آذربایجان شرقی همه به یک بار و برای چند روز و شب دچار خاموشی شدند زیرا برق این استانها از کارخانه برق “فروکروم“ با قیمت بسیار ناچیز برای استخراج رمزارز در اختیار شرکت “تاپ‌اکوی“ چین قرار گرفت. مسئولین نیز برای برق رسانی توسط کارخانه‌های دیگر بجای بنزین از مازوت استفاده کردند و بسیاری از ساکنین این شهرها را بیمار و مسموم ساختند.
در تمام این مدت کاملاً رزیلانه علت قطع برق در این استان‌ها را مصرف بی رویه خانگی تبلیغ کردند و مردم را تحت شرایط روحی بسیار سنگینی قرار دادند. در حالی که برق را خود به شرکت چینی با قیمت ناچیز فروخته بودند.
ولی با این وجود تعطیلی‌های آن روزها در مقایسه با این روزها بسیار ناچیز بود. در این روزها کل ایران برای یکی یا دو روز تعطیل میشود.
قطع برق در مؤسسات تولیدی از اول اردیبهشت ۱۴۰۴ شروع گردید: از جانب دولت این قطع نامه صادر و به تولید کنندگان ابلاغ گشته است. «برنامه‌های مدیریت‌بار سال جاری جهت کنترل اوج بار شبکهٔ سراسری برق بر اساس مصوبهٔ دولت در اردیبهشت ۱۴۰۱، از اوّل اردیبهشت سال جاری شروع خواهد شد.» در روز نخست ماه، شهرک‌های صنعتی پردیس، صفادشت، دهک، عباس‌آباد و سلیمانی، از آغاز قطعی برق واحدهای خود خبر دادند. برخی صاحبان صنایع از جمله در بخش سیمان و فولاد نیز روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ از دریافت پیامکی مبنی بر توقف تولید خبر دادند. در این ابلاغیه از این واحدها خواسته شده بود که به ‌دلیل محدودیت در تأمین برق و ضرورت تأمین نیازهای مصرفی خانوار، فعالیت تولیدی خود را به مدّت ۱۵ روز متوقف کنند.» (ویکیپدیا)
به علت عم توانائی دولت در برق رسانی به مؤسسات تولیدی، آموزشی و اداری در روز چهارشنبه ۱۵ مرداد تمام شهرهای ایران بجز استان‌های ایلام، لرستان و همدان تعطیل اعلام شد.
«به گفته معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری لرستان فعالیت دستگاهای اجرائی در روزهای هفت و هشت مرداد تعطیل است.» (دنیای اقتصاد)
«ایرنا: به گفته معاون توسعه مدیریت و منابع استاندار یزد با تصویب کار گروه اضطرار موج گرما، ادارات دولتی، مراکز آموزشی و بانک‌های استان یزد، روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ تعطیل اعلام شدند.» (دنیای اقتصاد)
آن شهرهائی نیز که کلا تعطیل نشده‌اند، قطع روزانه آب و برق ۴ الی ۵ ساعت را از سر میگذرانند.
حال ببینیم مدیای رژیم چه میگوید: «گویی قرار است دانش‌آموزان، قربانیان بی‌صدای این ناترازی انرژی و ناتوانی مدیریتی شوند تا شاید تب بحران انرژی با فرافکنی به خوابی سنگین فرورود. این یا نشانهٔ مدیریت ناکارآمد و بی‌فکر در پهنهٔ آموزش است یا اعترافی خاموش به فروپاشی زیرساخت‌های انرژی.» (سایت تابناک)
در واقعیت نیز اولین قربانیان این سیاست مخرب و آگاهانه، صنایع کشور، دانش پژوهان (محصلین و دانشجویان) و خانواده‌های زحمتکشان هستند. خانواده‌های مرفه به طرق مختلف برق و آب مورد نیاز خود را به دست می‌آورند.
مقدار زیان «صنایع مستقر در شهرک‌ها و نواحی صنعتی ناشی از قطعی برق در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ به ترتیب   ۵٫۴ هزار میلیارد، ۶ هزار میلیارد، ۸٫۴ هزار میلیارد و ۴۴٫۷ هزار میلیارد برآورد شده است.» (خبرگزاری مهر)
همین خبرگزاری از خسارت ۱۱۶ هزار میلیاردی سال ۱۴۰۳ خبر میدهد. و خسارات ناشی از ۱۱۶٫۵ ساعت قطع برق را در همین سال چنین ارزیابی میکند:
«- خسارت ریالی دستمزدی کارگران ۲۸۷٫۲۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰
- ضرر ناشی از عدم تولید واحدهای صنعتی بر اساس آمار اخذ شده: ۷۴۰٫۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰
- خسارت و تخریب ماشین آلات و مواد اولیه واحدهای صنعتی ۵۱٫۸۷۰٫۰۰۰٫۰۰۰»
این ارقام تعدیل شده از درون خود رژیم فاشیستی ایران است. در واقع قطع آب و برق حتی به مدت کوتاه باعث فروپاشی کل اقتصاد کشور میگردد.
 
علل کمبود برق در ایران چیست؟
«متوسط تولید نفت خام و میعانات ایران در سال گذشته میلادی ۴ میلیون و ۲۳۴ هزار بشکه در روز بود.» (اقتصاد معاصر) ایران دارای مؤسسات پتروشیمی است که میتواند از نفت خام بنزین تهیه نماید. در این صورت عدم برق رسانی کافی قاعدتاً نمیتواند به علت نبود انرژی باشد. همان طوری که گران کردن بنزین در سال ۹۶ نیز ناشی از کمبود بنزین نبود بلکه هدف غارت و چپاول مردم را داشت.
«مدیرعامل شرکت توانیر میگوید: تابستان امسال ۲۰ هزار مگاوات ناترازی برق داشتیم و در صورت ادامه این روند، سال آینده ۲۴ هزار مگاوات کمبود برق خواهیم داشت.» (سایت اعتماد) علت این ناترازی فزاینده چیست؟
- حمید چیت‌چیان که خود در سال‌های ۹۲ تا ۱۳۹۶ مسئولیت وزارت نیرو را بر عهده داشته، میگوید: «اگر من آدم بدبینی باشم می‌گویم یک نفوذهایی در سیستم‌های تصمیم‌گیری کشور ما وجود دارد که نمی‌گذارند مسئولین تصمیم درست بگیرند و به طرف صحیحی حرکت کنند. اگر بخواهم خوشبین باشم باید بگویم این قدر مسائل روزمره و گرفتاری روز زیاد شده که مسئولین نمی‌رسند به تصمیمات راهبردی و طولانی‌ مدت برای کشور فکر کنند.» (خبرآنلاین)
این نفوذی‌ها چه کسانی هستند؟ اگر جاسوسان کشورهای غربی و اسرائیل هستند، پس کل اقتصاد ایران تحت قدرت مایشاء آنهاست.
اگر این نفوذ‌ی‌ها عناصر طبقاتی درون ایران هستند، همان نیروها و شرکت‌هائی است که میخواهند برق را از خارج وارد ایران کنند و صدها میلیادر دلار سود به جیب بزنند. ما این سیاست را از جانب بورژوازی تجاری مدرن ایران (شرکت‌های صادرات واردات) در ورشکست کردن کلیه شرکت‌های داروئی ایران، تخریب تولید کشاورزی به ویژه غله، ورشکست کردن بسیاری از صنایع ایران و وارد کردن همین محصولات از خارج، شاهد بوده و هستیم. این یکی از دلائل مهم عدم توانائی دولت در برق رسانی کافی به جامعه است.
مافیای بورژوازی تجاری ایران که قدرت مطلقه را دارد تولید داخلی بنزین را محدود میکند تا خود آن را وارد کند و مردم را چپاول نماید. «مدیربازرگانی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران روز هشتم مرداد اعلام کرد پنج مجوز برای شرکت‌های خصوصی برای واردات بنزین سوپر صادر شده است.» حال این شرکت‌های خصوصی وارداتی و صادراتی دست باز برای واردات بنزین دارند. «وزیر نفت ایران: بنزین وارداتی بخش خصوصی با قیمت بیش از ۵۰ هزار تومان عرضه می‌شود. ... وزیر نفت در عین حال اعلام کرد که سهمیه ۶۰ لیتری خودروها، قیمت‌های ۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ تومانی و همچنین کارت اضطراری جایگاه‌ها، بدون تغییر باقی می‌مانند و قیمت بنزین سوپر قبلی جایگاه‌ها نیز ثابت خواهد ماند.» (رادیو فردا)
به بیان دیگر به علت نفوذ این شرکت‌های چپاولگر، بنزین کافی در ایران نیست. و نباید هم تولید شود. در نتیجه باید مؤسسات تولیدی و شهرها تعطیل گردند. در عین حال برای مصارف شخصی از قبیل مصرف در اتومبیل‌ها و دستگاه‌های خانگی بنزین ۳۰۰۰ تومانی به ۵۰ هزارتومانی تبدیل میشود. این از دستاوردهای دولت سرمایه‌داری ایران است.
این بورژوازی تجاری که میتواند تحریم‌ها را نیز دور بزند قشر حاکم بورژوازی حاکم است.
در عین حال وظیفه مس‍ئولین رسیدگی به کارهای روزمره نیست بلکه اتفاقا رسیدگی به تصمیمات راهبردی و طولانی مدت است.
- فرسودگی کل کارخانه‌های تولید برق، از ماشین‌ها گرفته تا تأسیسات ساختمانی، سیستم برق رسانی به اقسا نقاط کشور، و بی بهره‌گی مدیران، مهندسان و تکنیسین‌های دست اندر کار از تکنولوژی و دانش پیشرفته امروزه در این زمینه.
- فرسودگی و از کار افتادگی کل صنایع کشور به استثنای صنایع نظامی. ماشین فرسوده‌ای که پارچه تولید میکند ۲ الی ۴ برابر نسبت به ماشین مدرن پارچه بافی برق مصرف میکند. فرسودگی صنایع ایران ناشی از سوء مدیریت نیست بلکه ناشی از ساختار اقتصاد غارت در ایران است. دلارهائی که باید برای نوسازی صنایع تولیدی کشور به کار رود، صرف پیشبرد صنایع نظامی و هسته‌ای میشود و یا به حساب خصوصی افراد و نیروهای تروریستی خارجی واریز میگردد.
از آنچه که گفته شد نتیجه میشود که کمبود آب و برق در ایران ناشی از خساست طبیعت نیست بلکه سیاست گذاری خیانتکارانه قشر حاکم بورژوازی ایران است. این نظام اجتماعی‌ست که چنین مصائب عمومی و فراگیری را به وجود می‌آورد. لذا برای رهائی از این مصائب نمیتوان فقط به خواست‌های جزئی مثلا احداث کارخانجات بیشتر و یا اصلاح سیستم برق رسانی اکتفا کرد. بلکه باید ریشه تمام مفاسد را از بنیان کند. باید با نظام سرمایه‌داری در ایران وداع کرد. باید برای ساختار سوسیالیستی کشور مبارزه را سازمان داد و خود را سازماندهی کرد.
نظم کمونیستی
۲۴ شهریور ۱۴۰۴