از مبارزات مردم آبادان پشتیبانی کنیم!
مبارزه علیه گرانی، فقر و فساد دولتمردان و کل رژیم جمهوری اسلامی، چون لهیب آتش، این رژیم را در برگرفته بود، که مبارزه مردم آبادان علیه جنایات اخیر حاکمین و فساد نهادینه شده در مؤسسات آن، بر این آتش دمیده و آن را به جهمی سوزان برای حاکمین تبدیل کرده است. مبارزات اخیر مردم آبادان علیه صاحبان برجهائی که فرو ریختند و در اثر آن تعدادی کشته، زخمی و مفقودالاثر شدند، و سیاستمداران پشتیبان آنها، آغاز گردید.
به لحاظ مهندسی هم سازندگان برجهای خیابان امیری آبادان و هم دولتمردان میدانستند که این برجها به خاطر استفاده از مصالح نامرغوب و نقشه غیر استاندارد، در آیندهای نه چندان دور ریزش خواهند کرد. برای آنها در خطر قرار گرفتن جان انسان ها محلی از اعراب نداشته و ندارد. آنها به سودی میاندیشیدند که با ساختمان برجها باید نصیبشان میشد. برجها فرو ریختند و دهها مفقودالاثر، زخمی و کشته برجای نهادند و سازندگان آنها میلیاردها تومان از اموال مردم را به غارت بردند. این همان چیزیست که ما کمونیستها میگوئیم؛ سرمایهداری فقط یک هدف دارد و آن هم رسیدن به ارزش اضافه تولید شده توسط کارگران است. سرمایهداری برای یک سنت روی نعش هزاران نفر پا میگذارد. واقعه آبادان نمونهایست از هزاران نمونه دیگر که از آغاز نظام سرمایهداری تا کنون تکرار شده و تا حاکمیت سرمایهداری در هر کشوری، ادامه خواهد داشت. خشم مردم ناشی از این فاجعه که بر فاجعه گرانی افسار گسیخته اضافه شده بود، آنها را به خیابانها کشاند. مردم در همان خیابانها شهردار آبادان را به سزای بخشی از اعمالش رساندند.
رابطه گرانی در سطح بینالمللی و گرانی در ایران
این سوالی است که در این روزهای فاجعه بار به کرات به گوش میرسد.
به راستی! ایران به کجا میرود؟
ایران یکی از کشورهای استراتژیک جامعه جهانی است. لذا تغیرات و حوادث درونی آن را فقط میتوان در پرتو شناخت تغییر و تحولات بینالمللی ارزیابی نمود.
لذا ما در زیر این رابطه را تحلیل مینمائیم.
۱- گرانی در سطح بینالمللی:
سرمایهداری بجز چپاول و اقدامات چپاولگرانه چیزی نمیشناسد. از هر انگیزه، اتفاق، و حادثه کوچکی جهت ابراستثمار کارگران و زحمتکشان استفاده میکند. پیش از جنگ در اوکراین، حوثیهای یمن موشکی را به سمت عربستان سعودی شلیک کردند. این موشک نه خرابی به بار آورد و نه به میادین نفتی خسارتی وارد شد. ولی با این انگیزه نفت و بنرین و ناشی از آن قیمت بسیاری از مواد مورد نیاز مردم در سطح بینالمللی بالا رفت.
جنگ اوکراین بهانه بی نظیری بود که همه کنسرنهای بینالمللی و به تبع آن دولتهای تابع آنها مثل دولتهای آمریکا، چین، روسیه، آلمان، انگلیس و غیره... به چپاول و غارت همه جانبه مردم جهان دست زدند.
به طور واقعی به علت جنگ اوکراین تولید بعضی مواد مورد نیاز مردم شدیدا افت کرد. اوکراین یکی از بزرگترین تولید کنندگان غله، ذرت و دانههای روغنی است. در اثر جنگ بخش بزرگی از نیروهای تولیدی و خدماتی یا در حال جنگاند یا به کشورهای دیگر مهاجرت کرده و یا در جنگ کشته شدهاند.
تحول در سازمان تولید بینالمللی سرمایهداری
قسمت اول
بر مبنای مارکس، حرکت سرمایه تابع سه قانونمندی اساسی است.
۱- انباشت سرمایه (Akkumulation): گرایش سرمایه در حرکتاش در چرخه تولید، ایجاد ارزش اضافه و در نتیجه انباشت بیشتر سرمایه است. آکومولاسیون تابع سرعت چرخه تولید و ثروت عمومی جامعه میباشد. یعنی هر چه سرمایه سریعتر به کالا تبدیل شود، و هر چقدر کالا سریعتر به فروش برسد و به پول تبدیل شود و این پول به صورت سرمایه دوباره وارد چرخه تولید شود، به همان نسبت انباشت سرمایه نیز سریعتر تحقق مییابد. در سرعت چرخه تولید، علاوه بر نقش ثروت در جامعه و درخواست عمومی از تولیدات اجتماعی، سطح تکامل ابزار تولید نیز یکی از عوامل مؤثراست.
۲- مرکز گرائی: (Zentralisation): گرایش سرمایه، جمع شدن در نقطهای بالاتر است. این امر بستگی دارد به میزان و شدت رقابت شرکتها، توانائی آنها در نابودی هم، تمایل آنها به سازش و یکی شدن. یعنی هر چقدر شرکتهای تولیدی و مالی، همه جانبهتر و سریعتر همدیگر را ببلعند، با همان سرعت نیز سرمایه در نقاط بالاتری تمرکز مییابد. با هر تمرکز بیشتری در سرمایه، مناسبات قدرت مالی و نتیجتا قدرت سیاسی نیز به نفع شرکتی که سرمایه در آن بیشتر تمرکز یافته است، پایان مییابد.
۳- گرایش بینالمللی سرمایه: سرمایه در نطفهء شکلگیریاش تمایل به بینالمللی شدن دارد. به بیان دیگر اگر در آخر پروسه چرخه تولید، یک سنت ارزش اضافه تولید شود، این یک سنت گرایش دارد به بالاترین تمرکز در سرمایه جهانی بپیوندد.
نامه رسیده از یک رفیق کارگر بازنشسته و نقد آن
در جواب به سؤال نظم کمونیستی در مورد علل عدم تشکیل حزب کمونیست راستین در ایران، این رفیق عزیز کارگر تحلیل زیر را برای ما ارسال کرده است.
ما ضمن قدر دانی و تشکر از این رفیق تحلیل او را نیز بعد از نوشتهاش مورد نقد قرار دادهایم.
نوشته رفیق کارگر به قرار زیر است:
«۱- یکی از دلائل و موانع ایجاد حزب کمونیست در ایران، حکومت سرمایهداری به غایت ارتجاعی و غیر دمکراتیک است. آنها از ابتدا با تشکل کارگران در غالب سندیکاها و اتحادیههای کارگری که لازمه ایجاد حزب کمونیست با بدنهی کارگری است، به طرق مختلف مخالفت و مبارزه میکنند.
۲- کارفرمایان و صاحبان صنایع و سرمایه که در واقع نمایندگان حکومت سرمایهداری هستند با هر گونه تشکل کارگری مخالفت میکنند. زیرا تشکلها از تضییغ حقوق کارگران جلوگیری میکنند که این خود در تضاد با منافع کارفرمایان است.
۳- عدم حضور کمونیستها در بین کارگران به منظور آگاهی دادن به کارگران در زمینه لزوم تشکل آنها و مباحث تئوریک. در این زمینه باید با حضور در میان کارگران از کارگران، کمونیست ساخت و کارگران کمونیست خود افکار کمونیستی را در میان دیگر همکاران ترویج نمایند. (اعتصابات کارگری در مناطق نفتی پیش از کودتای سال ۱۳۳۲ تجربه مفیدی میتواند باشد.) از جمله دلائل عدم حضور کمونیستها در میان کارگران، سرکوب و دستگیری و احراج آنها از طریق کارفرمایان و نمایندگان حکومتی است.
۴- عدم آگاهی عمومی نسبت به شکلگیری و تشکل احزاب از جمله عواملی است که مردم از تشکلهای سیاسی گریزانند و البته تبلیغات منفی و مسموم حکومتی و نیز تبعات دستگیری و کشتار سیاسیون، احزاب و تشکلها توسط رژیم جمهوری اسلامی،
چه تشکلات و گروههائی در شوروی وجود داشتند که در براندازی سیستم سوسیالیستی و یا حداقل کمیته مرکزی حزب و بلشویکهای راستین، دارای منافع بودند؟ دارودستههای گوناگون تزاریسم سرنگون شده، منشویکها، اس. ار. ها، کادتها، کولاکها و تروتسکیستها از آن جمله بودند. اضافه بر این نظامیان تزاری رسوخ کرده در ارتش سرخ، بوروکراتهای ماسک زده در ادارات و صنایع و کشاورزی، دارو دستههای
هدیه